برگزیدگان

بررسی ملاکی باب ۴

در این مقاله می‌خواهیم به نبوتی که در ملاکی 5:4-6 آمده است به دقت نگاهی بیاندازیم. برداشت‌های متعددی در ارتباط با این آیه وجود دارد، اما هدف ما نشان دادن ساده‌ترین و واضح‌ترین آن برای درک کردن می‌باشد. کتابی که قصد بررسی آن را داریم از آمدن ایلیای نبی سخن می‌گوید. از آمدن او برای انجام دو کار مجزا سخن می‌گوید:

1) او دل‌ پدران‌ را بسوی‌ پسران‌ برمی‌گرداند.
2) او دل‌ پسران‌‌ را بسوی‌ پدران برمی‌گرداند.

ملاکی 4 باید در دوره فیض تحقق یابد

لوقا 17:1 می‌گوید یحیای تعمید دهنده دل پدران را به سوی فرزندانشان برمی‌گرداند. به بخش دوم هیچ‌گونه اشاره‌ای ندارد. پس باید در زمان آخر یک تحققی وجود داشته باشد. بسیاری به این موضوع ایمان دارند. آنها به نوبه‌ی خود معتقدند که بخش دوم توسط یکی از دو شاهد کتاب مکاشفه تحقق یافته است. چنین چیزی ممکن نیست و می‌خواهم دلیل آن را به شما نشان دهم.

“و او دل‌ پدران‌ را بسوی‌ پسران‌ و دل‌ پسران‌ را بسوی‌ پدران‌ خواهد برگردانید، مبادا بیایم‌ و زمین‌ را به‌ لعنت‌ بزنم‌.”

می خواهم بر این قسمت تأکید داشته باشم: “مبادا بیایم‌ و زمین‌ را به‌ لعنت‌ بزنم‌.” این ایلیا می‌آید تا از داوری خدا جلوگیری کند.

به ایلیا در باب 11 مکاشفه توجه کنید:
“اینها قدرت به بستن آسمان دارند، تا در ایّام نبوّتِ ایشان باران نبارد و قدرت بر آبها دارند، که آنها را به خون تبدیل نمایند و جهان را هر گاه بخواهند، به انواع بلایا مبتلا سازند.”

بنابراین ایلیای باب 4 کتاب ملاکی، برای جلوگیری از مورد لعنت قرار گرفتن زمین، می‌آید. ایلیا در مکاشفه باب 11 زمین را مبتلا می‌سازد.

1) ملاکی 4: “مبادا بیایم‌ و زمین‌ را به‌ لعنت‌ بزنم‌.” – دوره‌ی فیض
2) مکاشفه 11: “اینها قدرت دارند… زمین را مبتلا سازند.” – دوره‌ی جفاها

بنابراین ایلیای ملاکی باب 4، باید در طی دوره‌ی فیض بیاید. ملاکی باب 4، قبل از این که دو شاهد مکاشفه باب 11 در دوران جفا‌ها به روی صحنه بیایند، تحقق می‌یابد.

بیایم‌ و زمین‌ را به‌ لعنت‌ بزنم‌

در مقالهی قبلی‌مان در رابطه با ملاکی 5:4-6 نشان دادیم که چگونه این نبوت می‌بایست در دوره فیض تحقق یابد. زیرا در آیه ششم می‌گوید که ایلیا فرستاده شد تا “مبادا” او زمین‌ را به‌ لعنت‌ بزند. واژه «Lest» در زبان انگلیسی به معنای جلوگیری از وقوع چیزی می‌باشد. در عبری از «حذف کردن» یا «نه» سخن می‌گوید. بنابراین خدا در این آیات ایلیا را به‌منظور نشان دادن رحمت و آوردن فیض می‌فرستد. به عبارت دیگر، وضعیت، بسیار بد است و خدا حاضر است که اگر توبه نکنند، آنها را به لعنت بزند. بنابراین او ایلیا را برای آوردن توبه و احیا می‌فرستد. درست مانند زمانی که او را به اسباط شمالی اسرائيل و اخاب پادشاه فرستاد.

در مکاشفه 6:11 از خدمت دو شاهد می‌خوانیم: “اینها قدرت به بستن آسمان دارند تا در ایّام نبوّتِ ایشان باران نبارد، و قدرت بر آبها دارند که آنها را به خون تبدیل نمایند و جهان را هر گاه بخواهند، به انواع بلایا مبتلا سازند.” این دو شاهد موسی و ایلیا زمین را مبتلا می‌سازند. در‌حالی‌که ایلیای ملاکی 4 فیض را به ارمغان می‌آورد.
نسبت به من انتقادی وجود داشت که معنای «زمین‌ را به‌ لعنت‌ بزنیم‌« را درک نکرده‌ام.

شخصی برایم نوشت: «زمین‌ را به‌ لعنت‌ بزنیم» ترجمه‌ی دقیقی از متن عبری نیست. بلکه «زمین را به نابودی کامل (مطلق) بزنیم» ترجمه‌ی بهتری است. با توجه به این که یحیی در رسالت خود موفق بود، او مانع از نابودی کامل زمین شد.

همانطور که از قبل نوشتیم، لوقا 17:1 نشان می‌دهد که یحیی تعمید دهنده، فرستاده شد تا تنها دل‌ پدران‌ را بسوی‌ پسران‌ برگرداند. آیه به پایان می‌رسد و اشاره‌ای به برگشتن دل پسران به پدران نمی‌کند. کتاب‌مقدّس در جاهایی که به چیزی اشاره نمی‌کند، بسیار خاص می‌باشد. می‌توانید اشعیا 1:61-2 و لوقا 18:4-19 را بخوانید. آنجا که عیسی از رسالت خود و آنچه باید انجام شود، سخن می‌گوید و در عین حال بخش دوم «روز انتقام خداوند ما» را بیان نمی‌کند. بسیار خاص است که به چه عبارتی اشاره نشده است. او آنجا نبود که زمین را به لعنت بزند.

برخی می‌گویند که این مهم نیست. با این حال من ایمان دارم که هر کلمه، بسیار خاص است. توجه داشته باشید که پولس بنای تفسیر خود را از یک آیه، بر این می‌گذارد که آیا آن کلمه جمع است یا خیر. “امّا وعده‌ها به ابراهیم و به نسل او گفته شد و نمی‌گوید به نسلها که گویا درباره‌ی بسیاری باشد، بلکه درباره‌ی یکی و به نسل تو که مسیح است.” هر کلمه و عبارات عینا با معنی می‌باشند. بنابراین، این حقیقت که لوقا 17:1 آخرین بخش ملاکی 5:4 را بیان نمی‌کند، حاکی از این حقیقت است که باید آن در زمان جداگانه‌ای تحقق یابد. و حال عبارت «زمین‌ را به‌ لعنت‌ بزنیم»، بیایید به دقت آن را بررسی کنیم. عبارت «زمین‌ را به‌ لعنت‌ بزنیم» بسته به چهارچوب متن بسیار ساده است: به معنی حمله، زدن،کشتن و یا کشتار. کلمه‌ی «زمین» می‌تواند به معنای زمین و هم سرزمین باشد. بخش بعدی «به لعنت»، می‌تواند حاکی از نابودی کامل باشد. اما اجازه دهید به ارائه‌ی منصفانه کلمه‌ی «به لعنت» همان‌گونه که در کتاب‌مقدّس به کار رفته است، نگاهی بیاندازیم.

لاویان 21:27 : “و آن‌ زمین‌ چون‌ در یوبیل‌ رها شود، مثل‌ زمین‌ وقف‌ برای‌ خداوند، مقدس‌ خواهد بود؛ ملکیت‌ آن‌ برای‌ کاهن‌ است‌.”

تثنیه 26:7 : “و چیز مکروه‌ را به‌ خانه‌ خود میاور، مبادا مثل‌ آن‌ حرام‌ شوی‌، از آن‌ نهایت‌ نفرت‌ و کراهت‌ دار چونکه‌ حرام‌ است‌.”

یوشع 17:6 : “و خود شهر و هر چه‌ در آن‌ است‌ برای‌ خداوند حرام‌ خواهد شد، و راحاب‌ فاحشه‌ فقط‌، با هر چه‌ با وی‌ در خانه‌ باشد زنده‌ خواهند ماند، زیرا رسولانی‌ را که‌ فرستادیم‌ پنهان‌ کرد.”

اول سموئیل 20:15-21 : “20- شائول در جواب گفت: «من از امر خداوند اطاعت نمودم. وظیفه‌ای را که به من سپرده بود، تمام و کمال اجرا کردم. اجاج، پادشاه عمالیقیان را اسیر کرده، آوردم و مردم عمالیق را بکلّی از بین بردم. 21- امّا مردم بهترین گوسفندان، گاوان و اموالی را که باید از بین می‌بردند برای خود نگه داشتند تا برای خداوند در جلجال قربانی کنند.»”

حبقوق 16:1-17 : “16- بنابراین برای‌ دام‌ خود قربانی‌ می‌گذراند وبرای‌ تور خویش‌ بخور می‌سوزاند. چونکه‌ نصیب‌ او از آنها فربه‌ و خوراک‌ وی‌ لذیذ می‌شود. 17- آیا از این جهت دام خود را خالی خواهد کرد و از پیوسته کُشتنِ امت‌ها دریغ نخواهد نمود؟”

بنابراین کلمه‌ی «به لعنت» به این جهت مورد استفاده گرفته است تا نشان دهنده‌ی چیزی باشد که وقف شده است، نه چیزی که صرفاً وقف نابودی باشد. و همچنین می‌تواند چیزی باشد که لعنت شده است. بنابراین چیزی است که وقف شده، می‌تواند برای خدا وقف شده باشد و یا می‌تواند برای نابودی وقف شده باشد. وقتی کتاب‌مقدّس را می‌خوانید و با این عبارت مواجه می‌شوید، می‌بینید که به وضوح درمورد این است که با بت‌پرستان ساکن زمین چه باید کرد. عمالیقیان برای نابودی وقف شده بودند، آنها از نابودی منع شده بودند، کنعانیان نیز همینطور. این قبایل توسط خدا برای نابودی مقدر شده بودند. با این حال، همچنان از کاری صحبت می‌کند که خدا با اسرائيل کرد، بعد از آنکه آنها نبی‌ای را که خدا برای آنها فرستاده بود، رد کردند.

اشعیا 28:43 : “بنابراین من سروران قدس را بی‌احترام خواهم ساخت و یعقوب را به لعنت و اسرائیل را به دشنام تسلیم خواهم نمود.”

زکریا 11:14 : “و در آن‌ ساکن‌ خواهند شد و دیگر لعنت‌ نخواهد بود و اورشلیم‌ به‌ امنیت‌ مسکون‌ خواهد شد.”

از آنجایی که می‌بینیم ایلیای مکاشفه 11 زمین را به بلایا مبتلا می‌سازد و ایلیای ملاکی 4 در دوره فیض می‌آید، می‌توانیم برخی از چیزهایی را که در حال رخ دادن است، تشخیص دهیم. اول، ما درک می‌کنیم که کلیسا در شرایط بدی می‌باشد، آنها به توبه و احیا شدن نیاز دارند، همان‌گونه که اسرائيل در در زمان اخاب پادشاه بود. دوم، ما درک می‌کنیم که خدا نسبت به این گناه و بی‌ایمانی آن‌قدر خشمگین است که آنها را معین نمود، تا وقف نابودی شوند. با این حال بیایید دقیق‌تر به کلام بنگریم.

رومیان 20:11-26 : “20- آفرین به جهت بی‌ایمانی بریده شدند و تو محض ایمان پایدار هستی. مغرور مباش بلکه بترس! 21- زیرا اگر خدا بر شاخه‌های طبیعی شفقت نفرمود، بر تو نیز شفقت نخواهد کرد. 22- پس مهربانی و سختی خدا را ملاحظه نما؛ امّا سختی بر آنانی که افتادند، امّا مهربانی برتو اگر در مهربانی ثابت باشی والاّ تو نیز بریده خواهی شد. 23- و اگر ایشان نیز در بی‌ایمانی نمانند باز پیوند خواهند شد، زیرا خدا قادر است که ایشان را بار دیگر بپیوندد. 24- زیرا اگر تو از زیتون طبیعی برّی بریده شده، برخلاف طبع به زیتون نیکو پیوند گشتی، به چند مرتبه زیادتر آنانی که طبیعیاند در زیتون خویش پیوند خواهند شد. 25- زیرا ای برادران نمی‌خواهم شما از این سرّ بی‌خبر باشید که مبادا خود را دانا انگارید که مادامی که پری امت‌ها درنیاید، سخت‌دلی بر بعضی از اسرائیل طاری گشته است. 26- و همچنین همگی اسرائیل نجات خواهند یافت، چنانکه مکتوب است که از صهیون نجات دهنده‌ای ظاهر خواهد شد و بی‌دینی را از یعقوب خواهد برداشت.”

بعد از آنکه آنها مسیح را رد کردند و بعد انجیل او را رد نمودند، خدا اسرائيل را منقطع نمود و آنها را وقف «نابودی کامل» کرد. یعنی که خدا ارتباط خود را با آنها قطع کرده و ارتشی برای بیرون کردن آنها از سرزمینشان فرستاد. او این کار را به جهت آوردن فیض به امت‌ها انجام داد. سپس پولس به امت‌ها هشدار می‌دهد زمان پری امت‌ها فرا خواهد رسید، زمانی که همه‌ی امت‌های برگزیده، انجیل را دریافت می‌کنند. آنگاه خدا ارتباط خود را با یهودیان شروع خواهد نمود. بنابراین، همانطور که از مفهوم این آیات متوجه می‌شویم، می‌توانیم ببینیم که امت‌ها نباید فخر بفروشند، زیرا خداوند به سادگی می‌تواند آنها را نیز منقطع ساخته و یهودیان را باز پیوند دهد. بنابراین درک می‌کنیم که در روزهای آخر، زمان‌های سخت پدید خواهد آمد و مردمان خودپرست خواهند بود، صورت دینداری دارند، لیکن قوّت آن را انکار می‌کنند. آنها مسیحیانی دیندار خواهند بود اما ایمان حقیقی نخواهند داشت. “چون پسر انسان آید، آیا ایمان را بر زمین خواهد یافت؟” خدا می‌گوید او امت‌ها را منقطع خواهد نمود و به معاشرت با قوم یهود برمی‌گردد. این زمانی است که ایلیا فرستاده شده می‌شود، در‌حالی‌که کلیسای امت‌ها در شرایط نیاز به توبه و احیا می‌باشند. کلیسای امت‌ها در وضعیت فروپاشی و برگشت از دین می‌باشد. خدا ایلیا را برای توبه می‌فرستد، او توسط برخی پذیرفته می‌شود، اما توسط اکثریت رد می‌شود؛ بنابراین خداوند به زودی به ارتباط خود با مردم یهودی باز می‌گردد، و جهان امت‌ها را وقف نابودی می‌سازد.

ملاکی 4 – تحقق دوگانه‌ی نبوت کتاب‌مقدّس

در میان امتناع منتقدان از پذیرش تحقق دوگانه ملاکی 5:4-6، در رسالت یحیی تعمید دهنده و سپس رسالت برادر ویلیام برانهام، ما دارای موضوع تحقق دوگانه نبوت می‌باشیم. آن بدین معنی می‌باشد که نبوت می‌تواند چندین تحقق داشته باشد. این آموزه ی راحتی برای اشخاصی که تمایل به تفسیر خیالی از نبوت های کتاب‌مقدّس دارند نمی باشند. بلکه، تعلیم مشخص کتاب‌مقدّس و روش تفسیر برای نویسندگان الهام گرفته از عهد جدید می‌باشد. این لیست شامل متی،لوقا،پولس و خود عیسی می‌شود. بیایید به تعدادی از این نمونه ها نگاهی بیاندازیم. اولین چیزی که به ذهن می‌آید در کتاب متی می‌باشد که در مورد عیسی و خانواده اش می‌باشد.

نبوت می‌تواند چندین تحقق داشته باشد.

هوشع 1:11 : “هنگامی‌ که‌ اسرائیل‌ طفل‌ بود، او را دوست‌ داشتم‌ و پسر خود را از مصر خواندم‌.”

این یک نبوت به نظر نمی‌رسد، بلکه یک واقعیت تاریخی در خصوص ملت می‌باشد و در واقع این چنین است. متن را به دقت بخوانید.

هوشع 2:11 : “هر قدر که‌ ایشان‌ را بیشتر دعوت‌ کردند، بیشتر از ایشان‌ دور رفتند و برای‌ بعل‌ قربانی‌ گذرانیدند و به‌ جهت‌ بتهای‌ تراشیده‌ بخور سوزانیدند.”

این قطعاً نمی‌تواند از خداوند عیسی سخن گفته باشد. او نرفته و به بعل قربانی نگذراند. درعوض ملت اسرائيل. اما از این آیه، متی بافت مناسب آن را برداشت کرده و ماشیح را به زندگی عیسی مرتبط می‌سازد.

متن زیر را بخوانید:

متی 14:2-15 : “14- پس شبانگاه برخاسته، طفل و مادر او را برداشته، بسوی مصر روانه شد. 15- و تا وفات هیرودیس در آنجا بماند، تا کلامی که خداوند به زبان نبی گفته بود تمام گردد که، از مصر پسر خود را خواندم.”
این کلام مکتوب و الهام گرفته از خداست که نبوت کتاب‌مقدّس را تفسیر می‌کند، هرچند که بافت کلام، ما را به این موضوع هدایت می‌کند که از ملت اسرائيل سخن می‌گوید. همچنین در بازگشت عیسی با یوسف و مریم به سرزمین اسرائيل، بعد از فراری که برای رهایی از شمشیر هیرودیس انجام داده بودند، نیز تحقق می‌یابد.

یک نمونه واضح و آشکار از تحقق دوگانه، یا حتی می‌توان گفت تفسیر دوگانه:

اشعیا 11:7-18 : “11- «آیتی‌ به‌ جهت‌ خود از یهوه‌ خدایت‌ بطلب‌. آن‌ را یا از عمق‌ها بطلب‌ یا از اعلی‌ علیین‌ بالا.» 12- آحاز گفت‌: «نمی‌طلبم‌ و خداوند را امتحان‌ نخواهم‌ نمود.» 13- گفت‌: «ای‌ خاندان‌ داود بشنوید! آیا شما را چیزی‌ سهل‌ است‌ که‌ مردمان‌ را بیزار کنید، بلکه‌ می‌خواهید خدای‌ مرا نیز بیزار کنید. 14- بنابراین‌ خود خداوند به‌ شما آیتی‌ خواهد داد: اینک‌ باکره‌ حامله‌ شده‌، پسری‌ خواهد زایید و نام‌ او را عمّانوئیل‌ خواهد خواند. 15- کره‌ و عسل‌ خواهد خورد تا آنکه‌ ترک‌ کردن‌ بدی‌ و اختیار کردن‌ خوبی‌ را بداند. 16- زیرا قبل‌ از آنکه‌ پسر، ترک‌ نمودن‌ بدی‌ و اختیار کردن‌ خوبی‌ را بداند، زمینی‌ که‌ شما از هر دو پادشاه‌ آن‌ می‌ترسید، متروک‌ خواهد شد. 17- خداوند بر تو و بر قومت‌ و بر خاندان‌ پدرت‌ ایامی‌ را خواهد آورد که‌ از ایامی‌ که‌ افرایم‌ از یهودا جدا شد تا حال‌ نیامده‌ باشد، یعنی‌ پادشاه‌ آشور را.» 18- و در آن‌ روز واقع‌ خواهد شد که‌ خداوند برای‌ مگس‌هایی‌ که‌ به‌کناره‌های‌ نهرهای‌ مصرند و زنبورهایی‌ که‌ در زمین‌ آشورند، صفیر خواهد زد.”

این نبوت به آحاز، پادشاه یهودا داده شد و تحقق مستقیم در تولد حزقیا بود. نام عمانوئیل به معنای «خدا با ما» می‌باشد درست مثل جاشوآ که به معنای «یهوه نجات دهنده» می‌باشد. در اینجا از خدا سخن می‌گوید که آشوریان را علیه سرزمین اسرائيل و سرزمین یهودا قرار می‌دهد. خدا از طریق حزقیا نشان داد که با آنها بوده و آنها را از دست آشوریان رهانید. در این صورت، اشعیا 14:7 دارای تحقق ثانویه‌ی مسیحایی می‌باشد. از آنجا که حزقیا از یک خدمتکار جوان متولد شد، نه از یک باکره که هیچ مردی را نشناخته باشد.

بیایید بخوانیم متی رسول چه نوشته است:
متی 22:1-23 : “22- و این همه برای آن واقع شد تا کلامی که خداوند به زبان نبی گفته بود، تمام گردد، 23- که اینک، باکره آبستن شده پسری خواهد زایید و نام او را عمانوئیل خواهند خواند که تفسیرش این است، خدا با ما.”
بنابراین اگرچه تحقق فوری آن در تولد حزقیا پادشاه بود، اما تحقق نهایی آن در تولد عیسی مسیح است.

نمونه‌ی دیگر، نبوت‌های دانیال در رابطه با مکروه ویرانی است. بیایید تعدادی از آنها را با هم بخوانیم که چگونه عیسی این نبوت را به‌کار برده است:

دانیال 11:12 : “و از هنگام‌ موقوف‌ شدن‌ قربانی‌ دایمی‌ و نصب‌ نمودن‌ رجاست‌ ویرانی‌، هزار و دویست‌ و نود روز خواهد بود.”

دانیال 31:11 : “و افواج‌ از جانب‌ او برخاسته‌، مَقدَسِ حصین‌ را نجس‌ خواهند نمود و قربانی‌ سوختنی‌ دایمی‌ را موقوف‌ کرده‌، رجاست‌ ویرانی‌ را برپا خواهند داشت‌.”

دانیال 27:9 : “و او با اشخاص‌ بسیار در یک‌ هفته‌ عهد را استوار خواهد ساخت‌ و درنصف‌ آن‌ هفته‌ قربانی‌ و هدیه‌ را موقوف‌ خواهد کرد و بر کنگره‌ رجاسات‌ خراب‌ کننده‌ای‌ خواهد آمد والی‌النّهایت‌ آنچه‌ مقدّر است‌ بر خراب‌کننده‌ ریخته‌ خواهد شد.”

این از تحقق روزهای آخر در طی سال‌های پایانی هفتادمین هفته دانیال سخن می‌گوید:
متی 15:24-16 : “15- پس چون مکروهِ ویرانی را که به زبان دانیال نبی گفته شده است، در مقام مقدّس بر پا شده بینید هر که خوانَد دریافت کند. 16- آنگاه هرکه در یهودیّه باشد به کوهستان بگریزد.”

بنابراین، یک تحقق در خصوص منع شدن قربانی و نصب شدن رجاست ویرانی در مکان مقدس در زمان آنتيوخوس‌ اپيفانِس‌ انجام گرفت، کسی که قربانی‌های روزانه را متوقف کرده و آنها را مجبور به قربانی کردن خوک‌ها در معبد نمود. این حتی قبل از تولد عیسی بود. سپس در متی 24 عیسی نبوت کرده می‌گوید که مکروه ویرانی برپا می‌شود و این که وقتی دیده شود آنانی که به او گوش فرا می‌دهند باید به کوهستان و خارج ار اورشلیم فرار کنند. این نبوت در سال 70 میلادی توسط تیتوس فرمانده رومی تحقق یافت، که اورشلیم را محاصره کرده، هیکل را ویران نموده و بسیاری از یهودیان را به تبعید و بردگی برد. این نبوت در آینده نیز محقق خواهد شد، زمانی که آخرین دجال، در معبد بازسازی شده، پرستش خود را برپا می‌کند.

اشعیا 1:61-2 : “1- روح‌ خداوند یهوه‌ بر من‌ است‌ زیرا خداوند مرا مسح‌ کرده‌ است‌ تا مسکینان‌ را بشارت‌ دهم‌ و مرا فرستاده‌ تا شکسته‌ دلان‌ را التیام‌ بخشم‌ و اسیران‌ را به‌ رستگاری‌ و محبوسان‌ را به‌ آزادی‌ ندا کنم‌، 2- و تا از سال‌ پسندیده‌ خداوند و از یوم‌ انتقام‌ خدای‌ ما ندا نمایم‌ و جمیع‌ ماتمیان‌ را تسلّی‌ بخشم‌.”

این یک نبوت واضح در مورد آمدن مسیح می‌باشد. آن نبوت از هدف رسالت او برای شفا، نجات و رهایی آنان که اسیر گناه می‌باشد، سخن می‌گوید. این زمان رحمت و سلامتی می‌باشد. با این حال، در این نبوت اشاره‌ای به ریخته شدن انتقام خدا وجود دارد. این دو مفهوم برای کنار هم قرار گرفتن عجیب به نظر می‌رسند.

بیایید ببینیم عیسی چگونه این آیات را می‌خواند و عمل می‌کند:

لوقا 17:4-20 : ” 17- طومار اشعیای نبی را به او دادند. طومار را باز کرد و آن قسمتی را یافت که می‌فرماید: 18- «روح خداوند بر من است، او مرا مسح کرده است تا به بینوایان مژده دهم. مرا فرستاده است تا آزادی اسیران و بینایی کوران و رهایی ستمدیدگان را اعلام کنم. 19- و سال فرخندة خداوند را اعلام نمایم.» 20- طومار را پیچید و به سرپرست کنیسه داد و نشست. در کنیسه تمام چشم‌ها به او دوخته شده بود.”

اشعیا 5:49-6 : “۵- و الآن‌ خداوند كه‌ مرا از رحم‌ برای‌ بندگی‌ خویش‌ سرشت‌ تا یعقوب‌ را نزد او بازآورم‌ و تا اسرائیل‌ نزد وی‌ جمع‌ شوند می‌گوید (و در نظر خداوند محترم‌ هستم‌ و خدای‌ من‌ قوّت‌ من‌ است‌)؛ ۶- پس‌ می‌گوید: «این‌ چیز قلیلی‌ است‌ كه‌ بنده‌ من‌ بشوی‌ تا اسباط‌ یعقوب‌ را برپا كنی‌ و ناجیان‌ اسرائیل‌ را باز آوری‌. بلكه‌ تو را نور امّت‌ها خواهم‌ گردانید و تا اقصای‌ زمین‌ نجات‌ من‌ خواهی‌ بود.»”

این آیه در نگاه اول به نظر می‌رسد نبوتی در مورد ملت اسرائيل و قصد خدا برای عمل کردن از طریق آنها برای نور امت‌ها بودن می‌باشد و در واقع چنین می‌باشد. ولی بعد می‌بینیم که عهد جدید دو کاربرد متفاوت این آیه را ب ما نشان می‌دهد. ابتدا می‌خوانیم که خود ماشیح نور امت‌هاست.

لوقا 32:2 : “نوری که کشف حجاب برای امت‌ها کند و قوم تو اسرائیل را جلال بُوَد.”

سپس ما می‌بینیم که پولس رسول این آیه را به خود و خدمتش به امت‌ها، مرتبط می‌سازد. بنابراین این آیه در مسیح و آنانی که حامل پیغام ماشیح، یعنی انجیل عیسی مسیح برای امت‌ها می‌باشند، تحقق یافته است.

اعمال رسولان 47:13 : “زیرا خداوند به ما چنین امر فرمود که، تو را نور امت‌ها ساختم تا الی اقصای زمین منشأ نجات باشی.”

دوم سموئیل 12:7-16 : “12- زیرا روزهای‌ تو تمام‌ خواهد شد و با پدران‌ خود خواهی‌ خوابید و ذریت‌ تو را که‌ از صُلب‌ تو بیرون‌ آید، بعد از تو استوار خواهم‌ ساخت‌، و سلطنت‌ او را پایدار خواهم‌ نمود. 13- او برای‌ اسم‌ من‌ خانه‌ای‌ بنا خواهد نمود و کرسی‌ سلطنت‌ او را تا به‌ ابد پایدارخواهم‌ ساخت‌. 14- من‌ او را پدر خواهم‌ بود و او مرا پسر خواهد بود، و اگر او گناه‌ ورزد، او را با عصای‌ مردمان‌ و به‌ تازیانه‌های‌ بنی‌آدم‌ تأدیب‌ خواهم‌ نمود. 15- ولیکن‌ رحمت‌ من‌ از او دور نخواهد شد، به‌ طوری‌ که‌ آن‌ را از شاول‌ دور کردم‌ که‌ او را از حضور تو رد ساختم‌. 16- و خانه‌ و سلطنت‌ تو، به‌ حضورت‌ تا به‌ ابد پایدار خواهد شد، و کرسی‌ تو تا به‌ ابد استوار خواهد ماند.”

ما شش نبوت واضح دوگانه را که توسط الهام روح‌القدس بر نویسندگان عهد جدید انجام شده است، به شما نشان دادیم.

این نبوت مستقیماً در تولد و پادشاهی سلیمان تحقق یافت. او آن خانه را برای نام یهوه ساخت و سلطنت او استوار گردید و برای گناهانش مورد سرزنش و تنبیه قرار گرفت. به عنوان پادشاه اسرائیل او پسر خدا محسوب می‌شد و سلطنت او برای یک دوره‌ی زمان طولانی استوار گردید. اگرچه آن برای ابد استوار نبود، بلکه برداشته شد و حال از زمانی که بابل اورشلیم را نابود کرده و یهودیان را به اسارت بردند، ما در دوره‌ی امت‌ها به سر می‌بریم. در عبرانیان می‌بینیم که بخش اول آیه 14 مربوط به عیسی مسیح می‌باشد.

عبرانیان 5:1 : “زیرا به کدام یک از فرشتگان هرگز گفت که، تو پسر من هستی، من امروز تو را تولید نمودم؟ و ایضاً، من او را پدر خواهم بود و او پسر من خواهد بود؟”

با این حال، ما می‌دانیم که عیسی بدون گناه بود و نیازی نبودکه به عصای مردمان تادیب شود، اما سلیمان به واقع به آن نیاز داشت. و در آن هزاره، سلطنت عیسی برای همیشه استور می‌شود و او خانه‌ای برای نام خدا در طول سلطنت خود بنا خواهد کرد.

مزامیر 7:2 : “فرمان را اعلام می‌کنم، خداوند به من گفته است، تو پسر من هستی امروز تو را تولید کردم.”
این آیه نیز در ازجاع ما به عبرانیان 5:1 دیده می‌شود. اینجا در عبرانیان به تولد عیسی اشاره دارد. با این حال پولس رسول این را به شکلی دیگر به کتاب اعمال رسولان مرتبط می‌سازد.

اعمال رسولان 33:13 : “که خدا آن را به ما که فرزندان ایشان می‌باشیم وفا کرد، وقتی که عیسی را برانگیخت، چنانکه در زبور دوّم مکتوب است که، تو پسر من هستی، من امروز تو را تولید نمودم.”

در این ارجاع پولس می‌گوید که تحقق نبوت در رستاخیز مسیح می‌باشد، یک‌بار دیگر تحقق دو‌گانه از یک نبوت. می‌توانیم با این رویکرد همچنان ادامه دهیم، اما امیدوار هستم که تا این لحظه شما متوجه شده باشید که این یک روش عمومی و رایج برای برداشت نبوت کتاب‌مقدّسی است.

ما شش نبوت دوگانه را که توسط الهام روح‌القدس بر نویسندگان عهد جدید به‌کار گرفته شده، به شما نشان دادیم. این به ما کمک می‌کند تا درک کنیم نشان دادن تحقق دوگانه از ملاکی 5:4-6، یک تفسیر خودسرانه از یک فرقه یا گروه منحرف نیست، بلکه به خوبی درون حیطه‌ی تفسیر دقیق و الهام شده‌ی نبوتی جای دارد.

نتیجه گیری

خدا سه بار در تاریخ کتاب‌مقدّس تصمیم به استفاده از روح ایلیا گرفت، که هر بار با مخالفت، و احیا برای قوم خدا همراه بوده است. همان اتفاق دوباره طی دوره‌ی فیض از طریق خدمت برادر ویلیام برانهام رخ داد. او کلیسا را به توبه و بازگشت به تعالیم کتاب‌مقدّس فراخواند، و عقاید سنتی که نمایانگر انحراف در ایمان می‌باشد را رد نمود.

در کلام خدا دیدیم که بخش دوم ملاکی 5:4-6 در دوره‌ی فیض تحقق خواهد یافت، تا از ویران شدن زمین توسط نفرین جلوگیری کند. این به خوبی درون تاریخ و تفسیر کتاب‌مقدّس است که نشان می‌دهد، یک وعده از عهد عتیق به امت‌ها منصوب می‌شود و همچنين نبوت دوگانه توسط کتاب‌مقدّس استوار گردیده است. در پایان، ما می‌دانیم که خدا کلامش را با انجام و اثبات آن تفسیر می‌کند. خداوند این کار را از طریق خدمت برادر برانهام به انجام رساند.