پیروی از پیغام
- جیسون دمارس
- February 21, 2024
در این مقاله میخواهم به این مطلب بپردازم که ایمان به پیغامی که خدا به برادر برانهام داده است، به چه معنا میباشد. این مقاله برای شماست تا قلب خود و چیزی که به آن ایمان دارید را تفتیش کنید و شما را تشویق نماییم که خودتان موعظات برادر برانهام را خوانده و از طریق خدمت اثبات شدهی او، به کتابمقدّس بازگشت کنید.
ایمان داشتن به «پیغام» به چه معنی است؟
اگر شهادت دهیم که ایمان و اطمینان داریم که برادر ویلیام برانهام فرستادهی خدا، آورندهی پیغام برای میباشد، برخی مسائل مهم نیز وجود دارد که باید درک کنیم. ایمان ما باید براساس کتابمقدّس و بررسی دقیق سخنانی باشد که برادر برانهام حقیقتاً گفته است. ایمان ما نمیتواند براساس سخنی که شخص دیگری گفته است استوار شود. ما باید خود پیغام را خوانده و آن را برای خود تفتیش کنیم. ما به عوض شخص دیگری به خدا پاسخگو نخواهیم بود، بلکه برای خودمان به خدا پاسخ خواهیم داد.
اشخاصی هستند که پیرو پیغام میباشند، امّا چیزی از آن نمیدانند و طرز رفتار بعضی از خادمین، این تردید را در شما ایجاد نموده که آیا برادر برانهام فرستاده خداست؟ اگر خدا، عیسی خداوند را فرستاده و پس از آن افرادی پیغام او را به انحراف کشیدند، آیا این عیسی را کذبه میسازد یا کسانیکه آن انحراف را ایجاد کردند، کذبه هستند؟
برخی معتقدند که ذکر نقلقولی از برادر برانهام به معنای «برانهامیست» بودن میباشد. این درست نیست. اغلب اوقات ما میشنویم که واعظان از نقل قولهای مختلفی در تعالیم استفاده میکنند. چرا آوردن نقلقولی از برادر برانهام اینقدر مشکل میباشد؟ آیا نباید از پیغام نبی بعنوان موارد مطالعهی کتابمقدّسی استفاده کنیم؟
ما باید از کلام تعلیم داده و پایه تمام آموزههایمان را بر کتابمقدّس بگذاریم. اگر ما نتوانیم ایمانمان را از طریق کتابمقدّس ثابت کنیم، پس ایمان ما نادرست میباشد. در موعظهی خدای بیحجاب، برادر برانهام اینگونه ادعا نمود:
به آن بیاندیشید! همان ستون آتش که بر آن مردان، که نویسندگان کتابمقدّس بودند، قرار گرفت؛ همان ستون آتش امروز، در این مکان کلام را تفسیر میکند.
هدف خدمت برادر برانهام این است. اینکه تفسیر صحیص کلام را به ما برساند. کلمهی «تفسیر» به معنای «توضیح دادن یا آشکار کردن معنای پیش بینی، الهام، رویاها یا معمّاها میباشد. به تفصیل شرح دادن و آشکار کردن چیزی که از درک و شناخت پنهان مانده است.» او توسط خدا فرستاده شد تا سؤالاتی را که از کتابمقدّس داریم پاسخ دهد. خدمت او تنها خدمت یک انسان خردمند نبود. او پیام آوری بود که از خدا رویاها دریافت نمود و با فرشتهای که از حضور خدا فرستاده شده بود، رودررو ملاقات داشت.
خدا معجزاتی را از طریق او، بالاتر از هر چیزی که در تاریخ خواندهایم به انجام رسانید. مردگان زنده شدند، اندام تازه در کودکان خلق شد، چشمان تازه در کودکان خلق شد. هزاران بار سرطان شفا یافت، افکار و نیّتهای دل به شیوهای بدون خطا، بیشباهت به هرچیزی که انسان از ایّام رسولان تا به حال دیده است، نمایان میشد.
همهی اینها را میگویم، چون تمام هدف این اثباتهای ماوراءالطبیعه، این است که ما ببینیم و درک کنیم که خدا وارد صحنه شده تا کتابمقدّس را برای ما تفسیر کند. خدا از طریق و با برادر برانهام به شیوهای عمل کرده که ما مدرک و شواهد داشته باشیم که قادر مطلق از طریق خادم خود تکلّم مینمود و درک صحیح کتابمقدّس را به ما تعلیم میداد.
اگر خدا پشت کلام خادمش ایستاد، پس ما میدانیم که تعالیم او صحیح بوده است. ما نیاز نداریم تعالیمی را که خدا به ویلیام برانهام داده است، اصلاح کنیم. آن تعالیم هستند که باید ما را اصلاح کنند. این بدان معنا نیست که ما کتابمقدّس را رها کردهایم. اگر پیغام را به درستی درک کنیم، کلام را به درستی درک خواهیم کرد. چرا به سخنان پولس ایمان دارید؟ چرا در کتابمقدّس آمده است؟
“اگر کسی خود را نبی یا روحانی پندارد، اقرار بکند که آنچه به شما مینویسم، احکام خداوند است. امّا اگر کسی جاهل است، جاهل باشد.”
خدا پولس را خواند تا رسول باشد و با آیات و معجزات، پشت کلام پولس ایستاد. این موضوع بدین منظور بود تا ثابت کند که مردم میتوانند به آن چیزی که خدا از طریق سخنان پولس به آنها میگوید، اطمینان کنند.
“18 زیرا جرأت نمیکنم که سخنی بگویم جز در آن اموری که مسیح بهواسطهی من به عمل آورد، برای اطاعت امّتها در قول و فعل، 19 به قوّت آیات و معجزات و به قوّت روح خدا، بهحدّی که از اورشلیم دور زده تا به اَلیرِکُون بشارت مسیح را تکمیل نمودم.”
به دلیل خوانده شدن پولس و این حقیقت که خدا پشت کلام او ایستاد، ما به پیغام انجیلی که او به ما رسانده ایمان داریم و همانند بسیاری از رسالات عهد جدید آن را حفظ میکنیم.
در مورد برادر برانهام نیز چنین است. خدا او را خواند تا پیشرو بازگشت ثانویهی مسیح و حامل پیغامی برای ما باشد که ما را به تعلیم اوّلیهی رسولان باز میگرداند. خداوند با آیات و معجزات عظیم و قوّت روح خدا پشت آن دعوت ایستاد. خدا تعلیم او را به اثبات رساند تا ما بتوانیم بگوییم که هر کسی که فکر میکند او نبی یا روحانی است، باید اعتراف نماید چیزهایی که برادر برانهام به ما تعلیم داده، احکام خداوند میباشند.
یکی از چیزهای مهمی که باید در خاطر داشته باشیم، این است که تعالیم انبیا و رسولان میبایست با انبیا و رسولانی که قبل از آنها آمدهاند مطابقت داشته باشد. در این مورد تعالیم برادر برانهام میبایست مطابق با کتابمقدّس باشد. هنگامی که کتابمقدّس را تفتیش میکنید، متوجّه میشوید که تعالیم او با کتابمقدّس مطابقت دارد.
1) بهمجرد بررسی دقیق، تعالیم ویلیام برانهام با کتاب مقدس مطابقت دارند.
2) خدا توسط آیات و معجزات عظیم به گونهای پشت کلام ویلیام برانهام ایستاد که در طی قرون مسیحیت بیمانند بوده است.
پیامآوران و پیغامشان
میتوانیم به گذشته نگاه کنیم و پیامآوران ادوار کلیسا را مورد بررسی قرار دهیم. پولس، رسول امّتها بود و خدا او را مقدّر نمود تا آورندهی تعالیم مطلق و بیخطا به کلیسا باشد. او این اقتدار را داشت تا بگوید: “هر گاه کسی از تعالیم ما در این نامه اطاعت نکند، او را نشان کنید و با وی معاشرت ننمایید تا شرمنده شود.” خدا او را برای این منظور مقدّر نمود و رسالت او را با آیات و معجزات عظیم اثبات نمود. “نشانههای رسالت، در نهایت بردباری در میان شما به ظهور رسید، با آیات و عجایب و معجزات.”
پس از پولس مردانی در پی برگرداندن کلیسا به تعلیمی بودند، که پولس بیان کرده بود. آنها ایرنیوس، مارتین، کولومبا، مارتین لوتر و جان وسلی بودند. همهی آنها آورندهی پیغامهای فوقالعاده و به موقعی به ارادهی خدا در زمان خود بودند. پس از اینکه کلیسا شروع کرد به دور شدن از حقیقت، نقشهی خدا این بود که به آرامی کلیسا را به سمت حقیقت بازگرداند. کلیسا به آرامی دور افتاد، بنابراین خدا به آرامی و صبورانه آن را احیا نمود. مانند ساقه گندم در حال رشد که از زمین خارج میشود و به مقصود خود بازگشت میکند. نخست ساقه است (مارتین لوتر به همراه عادل شمردگی به ایمان)، سپس خوشهی گندم (جان وسلی به همراه تقدّس)، پس از آن پوسته (جنبش پنطیکاستی) و بعد خود گندم (ویلیام برانهام احیای ایمان اوّلیه بود). ویلیام برانهام بعنوان نبی فرستاده شد و آیات و معجزات عظیم، خدمت او را همراهی میکرد. درحالیکه برادر برانهام در یک جلسه برای بیماران دعا میکرد و از زندگی آنها بیماریها و چیزهایی که برای آن در دعا بودند، برایشان میگفت. او گفت: “چگونه ممکن است خدا اجازه دهد چیز اشتباهی را بگویم و پشت پیغام من باشد؟ این چیزها تنها برای نشان دادن اثبات الهی میباشد که الهیات من درست است. این دقیقاً درست است. کلام خداوند به انبیا نازل میشد.”
حال، معلّمین قبل از برادر برانهام فرستاده شدند تا تنها بخشی حقیقت را به کلیسا برگردانند. برخی از تعالیم آنها نادرست بود، مانند غسل تعمید نوزاد لوتر و وسلی، الگوی حکومت کلیسایی لوتر، علاوه بر این، هر دو آنها فرمول تثلیثی غسل تعمید را تعلیم میدهند.
برادر برانهام فرستاده شد تا تعالیمی را که خداوند در طول دورهی اصلاحات به کلیسایش داده بود، با هم برگرداند. حقایق بسیاری احیا شده، ولی در میان تمام فرقههای مختلف پراکنده شده بودند. هدف خدا به آرامی احیا کردن این حقایق بود؛ امّا طبیعت انسان به مردم این اجازه را نداد که صبور بوده و در انتظار هدایت خدا بمانند. در عوض آنقدر از حقیقتی که دریافت نموده بودند، خرسند میشدند که احساس میکردند باید از آن محافظت کرده و در نتیجه از هم جدا شده و یک فرقه را تشکیل میدادند.
در اوایل 1900، روح القدس بر گروهی از مردم در توپِکا، کانزاس، لسآنجلس و سپس کالیفرنیا ریخته شد و زمان نه چندان طولانی بعد از آن در جهان پخش شد. همانطور که این جنبش گسترش مییافت روحالقدس به مردم نشان میداد که به کتابمقدس بازگشت کنند و الگوی رسولان را پیروی کنند. بین 1914 و 1916 شروع کردند به ردکردن تعلیم الوهیت تثلیث و شروع به گسترش تعمید در نام عیسی مسیح بعنوان الگوی پذیرفتهی رسالتی نمودند.
برادر برانهام تمام آموزههای احیا شده از دوره اصلاحات را دور هم جمع کرده و آنها را برای کلیسا روشن نمود.
همانطورکه کلیسا در نتیجهی مکاشفات جداگانه فرقهها را تشکیل داد به همانگونه آنها اصلاحاتی را که برایشان فرستاده شده بود نیز، رد نمودند. امّا کمکم ایمانداران اینجا و آنجا در سراسر جهان، پیغام زمان آخر را دریافت کردهاند. برادر برانهام با پیغامی ناقص فرستاده نشد. او هر آنچه را که برای کلیسای بنا شده بر تعالیم رسالتی نیاز است، به همراه آورد. ما میتوانیم به تعالیم برادر برانهام بعنوان الهام خدا بنگریم. ما نمیتوانیم آنها را بعنوان هیچ چیزی اضافی بر کتابمقدّس بپذیریم. آنها تفسیرهای دقیق و اثبات شدهی مافوق طبیعی از کتابمقدّس میباشند.
از برخی شبانان شنیدم که بعضی از تعالیم او درست و برخی از آنها اشتباه میباشند. اگر ما میتوانیم بپذیریم که خدمت او در برگرداندن ما به تعلیم اوّلیهی رسولان، پدران ایمانی ما را محقّق ساخت، پس باید درک کنیم که تعالیم او حقیقتاً صحیح میباشند، زیرا خدا با آیات و معجزات عظیم پشت کلام او ایستاد. این آیات و معجزات عظیم بی شباهت به هر چیزی بود که جهان در تاریخ ثبت شده، دیده است. در سال 1933 یک نور مافوقطبیعی به وضوح در رودخانهی اوهایو به یک گروه از مردم که برای یک مراسم تعمید، گردهم آمده بودند؛ پدیدار شد و صدایی از درون نور شنیده شد که گفت: “همانطور که یحیی تعمید دهنده فرستاده شد تا پیشرو آمدن نخست عیسی مسیح باشد، تو به همراه پیغامی فرستاده خواهی شد تا پیشرو بازگشت ثانویهی او باشی.” او رویاهایی از اتّفاقات دقیق در زندگی مردم، این که راجع به چه چیزی دعا میکنند، چیزهایی که در خفا به همرسشان میگویند و نیز به سادگی افکارشان را میدید. یک بار مردی با یک کارت دعا در صف دعا آمد و روی آن کارت نوشت که بیماریهایی دارد. برادر برانهام به آن شخص نگاه کرد و به او گفت که دروغ میگوید و این که تمام آن بیماریها که او نوشته است بر وی مستولی خواهد شد. آن مرد بیرون رفته و پس از مدت زمان کوتاهی جان سپرد. خدا در بیداری به او رویا نشان میداد و او این رویا را زمانی که در مقابل مردم میایستاد، بیان میکرد. او این که مردم کجا نشسته بودند، اسمها و آدرسهایشان را توصیف مینمود. این اتّفاق هزاران بار در طول دوره 30 ساله رخ داد. و مردمی که بیشتر زندگی خود را با او بودند، گزارش میدهند که همیشه بدون اشتباه بوده است.
چرا خداوند این کار را انجام داد؟ او این کار را انجام داد تا ما بدانیم که کلام خدا به نبیاش نازل شده و ما میتوانیم ایمان داشته باشیم که خدا از طریق آن مرد سخن میگوید. خدا ما را به کتابمقدّس و سادگیِ ایمانِ مافوقطبیعی و مکاشفه برگرداند.
برخی میگویند اگر تعالیم او مطابق کتابمقدّس باشد آنها را خواهیم پذیرفت. با این حرف موافقم، اما در موردش تفکر کنید. اگر خدا خدمت او را اثبات نمود، آیا این نشان نمیدهد که ما باید با جدّیت به تعالیم او توجّه کنیم؟ اگر باور داریم که او نبی خدا میباشد نمیتوانیم به راحتی از تعالیم او بگذریم. آیا او یا یک نبی بود یا خیر؟ اگر او نبی بود ما میتوانیم چیزهایی را که تعلیم داد را بعنوان «خداوند چنین میگوید» بپذیریم. ما باید هر آنچه که او گفته است را با کلام مطابقت داده و آن را در چارچوب کتابمقدّس درک کنیم. مرجع نهایی کتابمقدّس است، امّا به یاد داشته باشید که در طول تاریخ خدا مردانی را فرستاد تا سخنان او را بگویند.
پیروی از مسیح
پولس به قرنتیان نوشت: “پس، از من سرمشق بگیرید، چنانکه من از مسیح سرمشق میگیرم.” ما دعوت شدهایم تا از آنهایی که توسط خدا برای هدف مشخصی خوانده و فرستاده شدهاند، سرمشق گرفته و پیروی کنیم. خدا کلیسای عصر لائودیکیه را خوانده که از ویلیام برانهام پیروی کند، همانطور که او مسیح را پیروی نمود. او انسان کامل و بدون خطایی نبود، تنها عیسی چنین است، امّا در عینحال خدا او را مقدّر نمود تا کلام خدا را برای ما تفسیر نماید. عیسی رو به شاگردان گفت: “هرکه شما را بپذیرد، مرا پذیرفته و کسی که مرا پذیرفت، فرستندۀ مرا پذیرفته است.” اگر ما اشخاصی که مسیح برای ما میفرستد را میپذیریم، او را پذیرفتهایم، و وقتی او را میپذیریم، خود خدا را پذیرفتهایم.
به عنوان ایمانداران پیغام، برای ما بسیار حیاتی است که درک کنیم، خدا مردی را فرستاد تا معنای کلامش را به ما تعلیم دهد و سایر خادمین آن دوره از طرف خدا خوانده شدهاند تا این کلام را پیروی نمایند. “و آنچه به شهود بسیار از من شنیدی، به مردمان امین بسپار که قابل تعلیم دیگران هم باشند.” پولس، رسول امّتها گفت: “آنچه به تو ای تیموتائوس تعلیم دادم، به دیگران نیز تعلیم ده و اطمینان حاصل کن که به افرادی آموزش دهی که از عهدهی تعلیم دیگران برآیند.” همین الگو امروز نیز صدق میکند. ما باید از پیامآور عصر بیاموزیم و سپس به مردمان امین که قابل تعلیم دیگران هم باشند، تعلیم دهیم. تیموتائوس داشت از رهبریای پیروی میکرد که خدا در دوران او مهیّا نموده بود، یعنی پولس رسول، مردان راستین خدا در این دوران نیز از رهبریای که خدا در این دوران مهیّا نموده است، مطابعت خواهند نمود؛ همان پیغام زمان آخر که برادر برانهام آن را آورده است.
ب
ه فیض خدا ما میتوانیم تمامی تعالیم برادر برانهام را از کتاب مقدس نشان دهیم. کتابمقدّس مرجع و منبع نهایی است، آن چیزی است که مرد خدا را برای هر کار نیکویی کامل و مجهز میکند. متکلم تمام نوشتههای الهی خدا میباشد و به جهت تعلیم، برای دفاع از ایمان، برای اصلاح و پرورش در عدالت به ما داده شده. ما نمیتوانیم به آن اضافه یا کم کنیم. تمام مکاشفاتی که خدا میدهد، براساس و نشأت گرفته از کتابمقدّس میباشد. پیغامی که خدا از طریق ویلیام برانهام برای این عصر فرستاد، تنها بر اساس کتاب مقدس است. روح القدس اسراری را گشود که در آن پنهان بودند.
پذیرش پیغام همانگونه که داده شد
پیغام فراتر از شلوار نپوشیدن زنان یا آرایش و کوتاه نکردن مو میباشد. این بخشی از پیغام است، امّا یک فریب است که بگوییم تمرکز اصلی بر روی این موضوع است. برادر برانهام برای تحقق ملاکی 5:4-6 فرستاده شد، بهواسطهی آوردن کلیسا به توبه و بازگشت به ایمان اولیه و آشکار ساختن عیسی مسیح و آشکار نمودن اسراری که در کتاب مقدس بر ما پوشیده بودند. این یک مکاشفهی پر جلال از عیسی مسیح است و از این مکاشفه که شخصاً بر ما میآید، یک رابطه با خدا و چنان محبتی وجود دارد، که اطاعت از آن یک شادی است نه باری بر دوش.
به نظر میرسد که برخی از ایمانداران پیغام در خاورمیانه دارای مسائل گوناگونی هستند. یکی از آنها شلوار پوشیدن زنان، آرایش و کوتاه کردن مو است. این یکی از نکات اصلی مباحث برادر برانهام در برابر کلیسای پنطیکاستی است. او در مقابل زنانی که این کار را میکردند بارها و بارها، به معنای واقعی هزاران بار در طول خدمتش موعظه نمود. اگر این تعلیم را رد کنید، پذیرفتن پیغام ساده نخواهد بود. این یکی از تعالیمی میباشد که برادر برانهام حامل آن بوده است و خدا آن را آنقدر مهم دانست که مردی را فرستاد تا صدها و صدها بار درمورد آن صحبت کند. شاید با این تعلیم مشکل داشته باشید، ولی این را از خودتان بپرسید، اگر خدا برادر برانهام را فرستاده است، آیا به او اجازه میداد درحالیکه اشتباه میکند، 500 مرتبه دربارهی این موضوع سخن بگوید؟ در واقع یک خادم پنطیکاستی نزد برادر برانهام آمد و به او گفت: “میخواهم برتو دست بگذارم. تو داری خدمت خودت را نابود میکنی.” برادر برانهام گفت: “چرا؟” آن واعظ گفت: “تو نباید به آن زنان آنگونه دربارهی کوتاه کردن موهایشان،آرایش کردنشان و شلوار پوشیدنشان موعظه کنی. باید دربارهی چیزهایی مانند نبوت و زبانها تعلیم دهی.” برادر برانهام گفت: “آیا ایمان نداری که چیزی که میگویم حقیقت است؟” آن واعظ گفت: “خب، بله. امّا این وظیفه شبانشان است.” برادر برانهام گفت: “خب، آنها این کار را انجام ندادهاند.” آن مرد گفت: “میخواهم برتو دست بگذارم.” برادر برانهام پاسخ داد: “هر خدمتی که کلام خدا آن را نابود میسازد، بایست نابود شود.”
برادران و خواهران! خدا ما را به قدّوسیّت و وقف به او میخواند. “سخت بکوشید که با همهی مردم در صلح و صفا به سر برید و مقدّس باشید، زیرا بدون قدّوسیت هیچکس خداوند را نخواهد دید.” او همچنین میگوید اگر ما او را دوست بداریم، احکام او را نگاه خواهیم داشت. عشق ما به خدا در اطاعت آشکار میشود. خدا از خواهران میخواهد که موی خود را کوتاه نکنند، شلوار نپوشند و آرایش نکنند. در مقایسه با محبّتی که او به ما کرد و ما را نجات داد این امر ناچیزی میباشد. مسئله مکاشفهی شما از این موضوع نیست، بلکه تسلیم شدن به خداست.
او از برادران و واعظان میخواهد تا بر روی سخنان او ایستادگی کرده و فکر و نظر خود را به آن اظافه نسازند. او میخواهد اراده و افکارمان تسلیم اراده و فکر او شود. در عوض ما سعی بر آن داریم که تفسیری از کتابمقدّس، بهتر از آن چه خدا به برادر برانهام داده است، انجام دهیم. این بدان معنی نمیباشد که کتابمقدّس را تفتیش و مطالعه نمیکنیم، امّا وقتی تعلیم واضحی از برادر برانهام وجود دارد و ما تصمیم میگیریم که با آن مخالفت بورزیم، ما عدم تسلیم مان به خدا را نشان دادهایم. خدا مردی را فرستاد تا کلام را برایمان توضیح دهد. بنابراین، در این مورد چه خواهید کرد؟ برادر! آیا آن را خواهی پذیرفت یا شما از خدا بهتر میدانی؟
انجام کار خدا
آنگاه از او پرسیدند: “چه کنیم تا کارهای پسندیدۀ خدا را انجام داده باشیم؟” عیسی در پاسخ گفت: “کار پسندیدۀ خدا آن است که به فرستادهی او ایمان آورید.”
اوّلین گام در انجام کار خدا، ایمان به کسی است که او فرستاده. اگر به خدا بگویید: “میدانی، آن که تو فرستادی باهوش نبود، من نظر بهتری دربارهی آن دارم.” سپس چگونه میتوانید بگویید که به آن کسی که خدا فرستاده است، ایمان دارید؟
از شما میخواهم که قلب خود را تفتیش کنید. ممکن است خیلی چیزها دربارهی پیغام شنیده باشید، یا چیزهایی را در خادمین دیدهاید که رغبتی به آن ندارید؛ برادران و خواهران! من از شما درخواست میکنم، خودتان بخوانید که برادر برانهام چه گفته است و کتابمقدّس را تفتیش کنید. چیزی که من یا شخص دیگری میگوید را نپذیرید، خود شما به کلام مراجعه کنید، بخوانید و از خدا تعلیم ببینید. به شخصی که خدا فرستاده است ایمان داشته، آن فرستاده را بپذیرید و از او پیروی کنید، همانگونه که او از مسیح پیروی کرد. خیر، کورکورانه بدون اشتیاق برای درک و یافتن چیزهای عمیقتر کلام، پیروی نکنید؛ بلکه درعوض تحقیق کنید، دعا کنید و خدا را برای راستی و حقیقت کلامش بطلبید.