برگزیدگان

صور فلکی و اهرام

سلام و درود خدمت همه‌ی عزیزان در نام خداوند ما عیسای مسیح. پیوسته برای شما در دعا هستم تا خدا به شما دلیری و روح حکمت، مکاشفه و معرفت خویش را عطا کند. هرگز نمی‌توانیم اهمیّت دریافت یک مکاشفهی صحیح از کلام را نادیده بگیریم. خدا خدمت این زمان را با این هدف به سمت ما فرستاده.

کلیسا بر پایهی مکاشفهی روحانی بنا شده است. بیایید نگاهی داشته باشیم به متّی 16 : 15 – 18.

“15ايشان را گفت: «شما مرا كه مي دانيد؟» 16شمعون پطرس در جواب گفت كه «تويي مسيح، پسر خداي زنده!» 17عيسي در جواب وي گفت: «خوشابحال تو اي شمعون بن يونا! زيرا جسم و خون اين را بر تو كشف نكرده، بلكه پدر من كه در آسمان است. 18و من نيز تو را مي‌گويم كه تويي پطرس و بر اين صخره كليساي خود را بنا مي‌كنم و ابواب جهنّم بر آن استيلا نخواهد يافت.»”

عیسی از شاگردانش می‌پرسد که او را که می‌دانند؟ پطرس پاسخ داد: “تو هستی مسیح پسر خدای زنده.” عیسی ابتدا با یک خوشابحال به او پاسخ داده و اظهار می‌کند که پدر من این حقیقت را بر تو مشکوف نموده است. سپس نام جدیدی به او می‌دهدکه به معنی «سنگ کوچک» است. بعد از آن می‌گوید «بر این صخره»، نه سنگ کوچک، کلیسای خویش را بنا می‌کنم. آن صخره‌ای که کلیسا بر آن بنا شده است چیست؟ کلیسا بر پطرس بنا نشده است. زیرا او سنگ کوچک است، نه صخره. کلیسا بر یک مکاشفه‌ی روحانی از جانب پدر بنا شده است، مکاشفه‌ی اینکه عیسی همان مسیح است. پسر خدای زنده.

“15 بنابراين، من نيز چون خبر ايمان شما را در عيسي خداوند و محبّت شما را با همه مقدّسين شنيدم، 16 باز نمي ايستم از شكر نمودن براي شما و از ياد آوردن شما در دعاهاي خود، 17 تا خداي خداوند ما عيسي مسيح كه پدر ذوالجلال است، روح حكمت و كشف را در معرفت خود به شما عطا فرمايد.” افسسیان 1 : 15 – 17

پولس از شکر گذاری بابت ایمان آنها باز نمی‌ایستد و دعا می‌کند که خدا روح حکمت و کشف و معرفت را بدیشان عطا کند. ما هرگز نمی‌توانیم تنها برای دریافت مکاشفه دعا کنیم. مکاشفه ما را از کلام خارج نمی‌کند، بلکه به اصل کلام بازگردانده و با قوّت و کار خدا یک درک و فهم درست از آن را به ما می‌بخشد. دعا کنید که خدا خود و راستی خویش را بر شما مکشوف سازد.

قصد دارم به موضوعی بپردازم که هم در ایران و هم در دیگر کشورهای دنیا مورد چالش و بحث بوده است. فرقه‌ها تلاش می‌کنند از این موضوع بهره‌برداری کنند تا هدف خدا در زندگی برادر برانهام را به چالش بکشند. آنها حرف‌های برادر برانهام را از روی عمد سوء تعبیر می‌کنند تا بتوانند سیستم فرقه‌ای خویش را حفط نمایند.

“2 و بسياري فجور ايشان را متابعت خواهند نمود كه به سبب ايشان طريق حق، مورد ملامت خواهد شد. 3 و از راه طمع به سخنان جعلي شما را خريد و فروش خواهند كرد كه عقوبت ايشان از مدّت مديد تأخير نمي‌كند و هلاكت ايشان خوابيده نيست.” دوم پطرس 2 : 2 و 3

بیان شده است که واعظین فرقه‌ای هستند که اعتبار و ارزش پیغامی‌ را که برادر برانهام موعظه نمود، به چالش می‌کشند. آنها از این تفکر غلط استفاده می‌کنند که برادر برانهام تعلیم داده است که زودیاک و اهرام مصر، کلام خدا هستند. این یک بیان غیر مستقیم، بدین مفهوم است که آنها در اقتدار و اعتباری برابر با کلام خدا هستند. این کاملاً دروغ است. این افراد حقیقت را تحریف کرده و از آنچه که خدا اکنون در حال انجام آن در نقشه‌ی نجات است غافل هستند. از آنجایی‌که آنها اهداف خودشان را دارند، بدنبال این هستند تا کار خدا در نسل ما را بی ارزش و خدشه دار نمایند. در موعظه‌ای که برادر برانهام در تاریخ 18 اپریل 1964 انجام داد، اضهار کرد: “ببینید، از این بعنوان مثال استفاده می‌کنم. تعلیمی‌هست به نام تعلیم یا داکترین اهرام. ولی هرگز چنین تصوری نداشته باشید که من به این تعلیم اعتقاد و ایمان دارم. من به کتاب‌مقدّس ایمان دارم. می‌بینید؟ من اعتقاد دارم که خدا سه کتاب‌مقدّس نوشت. یکی در آسمان که همان زودیاک (صور فلکی) است، که همه این را می‌دانند، ایوب از آ ن صحبت می‌کند. چه؟ به صور فلکی نگاه کنید. با یک باکره شروع می‌شود و با شیر به اتمام می‌رسد. این چگونگی اوّلین آمدن اوست، ابتدا از یک باکره، و آخرین آن، آمدن بعدی، شیر خواهد بود، آمدن بعنوان شیر سبط یهودا. و تمام آنها، و بعد، ماهی‌ها… و آنچه که ما اکنون در آن هستیم، عصر سرطان و همه‌ی این چیزها. ولی آن را فراموش کنید. می‌بینید؟ این کتاب‌مقدّس شما نیست. سپس اهرام و نحوه‌ی قرارگیری آنها، سنگ زاویه رد شده بود. این هنوز کتاب‌مقدّس شما نیست.”

در توضیح او می‌گوید که به دنبال آن نیست تا صور فلکی و اهرام را در زندگی یک مسیحی دارای اقتدار و اثر گذار بداند. او از آنها استفاده می‌کند و نمادهای مختلفی را که در آنها یافت می‌شود را نشان می‌دهد. در مورد اهرام او از هفت قدم که به سمت پادشاه برده می‌شود اشاره می‌کند. سنگ زاویه‌ای که رد شد و نمادهای دیگر و متفاوتی که راه را به سمت عیسای مسیح می‌برد. او گفت که اهرام توسط خنوخ ساخته شده بود و این بود که از آن یک «کلام» نبوّتی ساخت تا آمدن مسیح را به ما نشان دهد. این یک دروغ و تحریف است که تلاش کنند بگویند ویلیام برانهام تعلیم می‌داد که صور فلکی و اهرام نقشی در هدایت یک مسیحی دارند. خدا صور فلکی را ساخت و می‌تواند مورد استفاده قرار بگیرند تا مسیح را به ما نشان دهند. شیطان از آنها استفاده می‌کند تا حقیقت را تحریف نموده و یک مذهب غلط بسازد و مردم را به سمت مرگ هدایت کند. ساخت اهرام بزرگ گیزا در مصر با الهام خدا بود. در زمان خودش این یک نشان نبوّتی بود که به قوم، آمدن مسیح را نشان می‌داد. هیچ یک از آنها یک منبع یا اقتدار در زندگی یک مسیحی نیستند.

“21که در وي تمامي عمارت با هم مرتّب شده، به هيكل مقدّس در خداوند نموّ مي‌كند. 22و در وي شما نيز با هم بنا كرده مي‌شويد تا در روح مسكن خدا شويد.” افسسیان 2 : 21 و 22

در این آیه ما می‌توانیم یک بنیاد و یک سنگ زاویه را ببینیم. یک هرم دارای سنگ زاویه است که در بالای این بنا قرار می‌گیرد. نویسنده‌ی کتاب حقیقت شمولی و تحقیق کتابی مقدّسی،کلارنس لارکین می‌نویسند: “در وسط مصر، در سمت غربی رود نیل، تقریباً مقابل قاهره، و تقریباً در مسافتی کوتاه با شمال ممفیس باستانی، تنها باز مانده‌ی «عجایب هفتگانه‌ی دنیا» قرار دارد. «هرم بزرگ» در میان بسیاری از اهرام مصر، این نخستین هرمی ‌بود که ساخته شد و بزرگترین در بین تمام آنها بود، و بعنوان الگوی ساخت بقیه مورد استفاده قرار گرفت. این هرم برای یک مقبره ساخته نشده بود، چنانکه سایرین برای اینکار بودند. بلکه در ساختار خود جلوه و تجسم عظیمی ‌از دانش ریاضی، ستاره شناسی و آگاهی روحانی است تا به وضوح نشان دهد معمار و سازنده بطور خاص دارای یک حکمت الهی بوده‌اند.”

می‌توانیم ریزتر به این مسیله بپردازیم. ولی می‌خواهم این بحث را با یک بیان ساده به اتمام برسانم که نمادهای نبوّتی زیادی در اهرام گیزا وجود دارد، ولی ما نمی‌توانیم از آن یک منبع و اقتدار در زندگی یک مسیحی بسازیم. ما منبع و تمام نیازهای خودمان را در کتاب‌مقدّس می‌یابیم. همان‌طور که در بالا خواندیم. این دقیقاً چیزی بود که برادر برانهام تعلیم داد.

در کتاب ایوب نیز از صور فلکی صحبت شده است. بسیاری از افراد بر این باور هستند که صور فلکی تنها در طالع بینی است، بخشی از بت پرستی و شرک. ولی این فرضی نادرست است. از صور فلکی در علم نجوم و ستاره شناسی نیز، که یک علم طبیعت شناسی است و موضوعات فضایی و آسمانی مانند ستاره‌ها، سیارات و ستاره‌های دنباله‌دار را مورد مطالعه قرار می‌دهد، استفاده می‌شود.

از صور فلکی توسط مذاهب دروغین برای پیش بینی آینده استفاده می‌شود. و ما می‌دانیم این خدا بود که نشانه‌ها را در آسمان پدید آورد، نه انسان. پس یک استفاده‌ی درست از آنها وجود دارد. هر چند که ما کاملاً آن را درک نکنیم.

“14و خدا گفت: «نيرها در فلک آسمان باشند تا روز را از شب جدا كنند و براى آيات و زمان‌ها و روزها و سال‌ها باشند. 15و نيرها در فلك آسمان باشند تا بر زمين روشنايى دهند.» و چنين شد.” پیدایش 1 : 14 و 15

روشنایی‌ها در پهنه‌ی آسمان هستند تا نشانه‌ی فصل‌ها و ایّام باشند. آنها برای یک هدف توسط خدا ساخته شدند.

“آيا برج‌هاي منطقه البُروج را در موسم آنها بيرون مي‌آوري؟ و دّب اكبر را با بنات او رهبري مي نمايي؟” ایوب 38 : 32

به وضوح می‌بینیم که این صور فلکی از زمان ایوب شناخته شده بودند و بعنوان نشانه‌های فصل‌ها از آنها استفاده می‌شد. صور فلکی در زمان خودشان پیش آورده می‌شوند؛ و این اشاره می‌کند، در زمانی‌که کتاب ایوب نوشته شده بود، در آن فصل یا زمانی در تقویم بود که به یک نشانه‌ی مشخص از این صور فلکی اشاره کرده بود. در ایوب 38 : 32 خداوند صحبت می‌کند و این‌گونه تصدیق می‌کند که طرح و استفاده‌ای از آنها برای یک زمان مشخص وجود دارد.
ولی پرستش صور فلکی و عمل فال بینی، برای هدایت گرفتن از آنها، توسط کلام محکوم شده است.

“و كاهنانِ بت‌ها را كه پادشاهان يهودا تعيين نموده بودند تا در مكان‌هاي بلندِ شهرهاي يهودا و نواحي اورشليم بخور بسوزانند، و آناني را كه براي بَعْل و آفتاب و ماه و بروج و تمامي لشكر آسمان بخور مي‌سوزانيدند، معزول كرد.” دوم پادشاهان 23 : 5


فال بینان و حکیمان با حکومت‌های مصر و بابل سعی می‌کردند تا آینده را پیش بینی کنند. ولی اغلب قادر به این کار نبودند. اعتقاد به آنها به جای خداوند، توسط انبیاء محکوم شده است.

در عین حال، کتاب‌مقدّس از نشانه‌های نمادهای آسمانی که مسیح و وقایع نبوّتی را به ما نشان می‌دهد، استفاده‌های متعددی می‌کند. هر یک از ما می‌توانیم تولّد مسیح را در نظر بگیریم که مردان مجوسی از نشانه‌های آسمانی استفاده نمودند تا متوجه شوند که یک پادشاه در بیت لحم متولّد شده است. عبارت «مجوس» از یک ریشه‌ی یونانی می‌آید که خود آن نیز از یک عبارت قدیمی ‌پارسی نتیجه‌گیری شده است. مجوس اشاره به طبقه‌ی کاهنان زرتشتی دارد. هر چند که آنها مشرک و بت پرست بودند ولی از صور آسمانی برای درک درست کلام نبوّتی استفاده کردند و این آنها را به سمت منجی، یعنی عیسی مسیح هدایت نمود. همچنین می‌توانیم در مورد نشانه‌های آسمانی که در مکاشفه باب 12 از آن صحبت شده نیز بخوانیم.

“1و علامتي عظيم در آسمان ظاهر شد: زني كه آفتاب را در بر دارد و ماه زير پايهايش و بر سرش تاجي از دوازده ستاره است، 2و آبستن بوده، از دردِ زه و عذاب زاييدن فرياد برمي‌آورد. 3و علامتي ديگر در آسمان پديد آمد كه اينك اژدهاي بزرگِ آتشگون كه او را هفت سر و ده شاخ بود و بر سرهايش هفت افسر؛ 4و دُمش ثلث ستارگان آسمان را كشيده، آنها را بر زمين ريخت. و اژدها پيش آن زن كه مي‌زاييد بايستاد تا چون بزايد فرزند او را ببلعد.”

خورشید، ماه و ستارگان در غالب نمادهای تفصیلی استفاده شده‌اند، که یک حقیقت نبوتی را که در آینده رخ می‌دهد نشان دهند.

“و كلام انبيا را نيز محكم‌تر داريم كه نيكو مي‌كنيد اگر در آن اهتمام كنيد، مثل چراغي درخشنده در مكان تاريك تا روز بشكافد و ستاره صبح در دل‌هاي شما طلوع كند.” دوم پطرس 1 : 19

ستاره‌ی صبح یک نشانه‌ی دیگر در آسمان است که پطرس در اینجا از آن استفاده می‌کند، تا از آمدن عیسای مسیح صحبت نماید. صور فلکی، به‌درستی استفاده شده و از عناصر نبوّتی کتاب مقدس صحبت می‌کند و حقیقت عیسای مسیح را به ما نشان می‌دهد. ما برای هدایت در زندگیمان به خدا و کتاب‌مقدّس نگاه می‌کنیم نه به نشانه‌های آسمانی. مرجع و اقتدار نهایی ما کتاب‌مقدّس است. این دقیقاً همان چیزی است که برادر برانهام به ما نشان داد.

تمام موعظات برادر برانهام تنها یک خواسته دارند و آن انجام اراده‌ی خداست، وفادارماندن به کلام و اینکه شما را در ایمان به عیسای مسیح بالا بکشند.

ما برای شما دعا می‌کنیم و اطمینان داریم که خدا شما را برکت داده و از شما برای هدف ابدی خویش در مسیح عیسی، خداوند ما استفاده خواهد نمود.