برگزیدگان

تمایز از تفکر یگانه انگاری

ما بعنوان ایمانداران مسیحیِ معتقد به پیغامی که خدا در عصر ما فرستاده است، گاهی اوقات با فرقه‌های جیزسانلی یا یگانه‌انگاران اشتباه گرفته می‌شویم. ما باید از چیزی که تعلیم می‌دهیم و برای آن ایستاده‌ایم، اطمینان کامل حاصل کنیم. هدف من از نوشتن این مقاله تعلیم دادن مکاشفه‌ی حقیقی الوهیت، براساس پیغام زمان و کتاب‌مقدّس می‌باشد.

کلیسای بین‌المللی متحد پنطیکاستی به تعلیم یگانه‌انگاری معتقد می‌باشد. آنها اعتقاد خود را در صفحه‌ی وب‌سایت خود این‌گونه بیان کرده‌اند:

“یک خدا وجود دارد، که خود را بعنوان پدر ما، در پسرش عیسی مسیح، و بعنوان روح‌القدس آشکار کرده است. عیسی مسیح تجلی خدا در جسم انسان می‌باشد. او هم خدا و هم انسان می‌باشد.”

ما و این فرقه‌ها دارای شباهت‌هایی در دیدگاه می‌باشیم، هرچند که تفاوت‌های کلیدی در این بین وجود دارند. بیایید بررسی کنیم که آنها چگونه اعتقاد خود را توصیف می‌کنند. ایمانداران یگانه‌انگار معتقدند که عیسی مسیح توسط تولد مافوق طبیعی خود پسر خداست و او تجلی خدا در جسم انسان می‌باشد. تفاوت‌های کلیدی در تعالیم ما و فرقه‌های ذکر شده در نوع نگرش ما به امثال 22:8-30، یوحنا 1:1 و همچنین «تجسم» خدا به شکل انسان می‌باشد. یگانه‌انگاران به کلام ازلی و پسر مولود شده، معتقد می‌باشند. اینکه آغاز عیسی از رحم یک باکره بوده و کلمه نزد خدا ازلی بوده است.

  1. با این حال در امثال 8 و یوحنا 1:1 می‌بینیم که در ابتدا کلمه بعنوان بدن تئوفانی، از وی صادر شد. این بدن، تجلی پسر خدا قبل از تولّد بود.
  2. آنها معتقدند که خدا در تولّد پسر، تجسّم یافت و اینکه انسانیّت عیسی نیز به روح خدا حیات یافت. برادر برانهام تعلیم داده است که خدا در تعمید او در وی ساکن شد.


در موعظه‌ی «بزم کرنّاها» برادر برانهام به نکته‌ی بسیار مهمّی اشاره می‌کند و می‌گوید: “… اسرار! حتّی تعمید به نام خداوند عیسی و فاصله گرفتن از تفکّر یگانه‌انگاری…”
هدف من در این کتابچه این است که نشان دهم ما در چه جهاتی از تفکّر یگانه‌انگاری یا جیزس‌انلی متمایز هستیم.

زمانی که به الوهیّت می‌نگریم، بسیار مهم است که تعادل مناسب را حفظ کنیم. به‌یاد داشته باشید که برادر برانهام هزاران بار گفت که عیسی مسیح، خداست. امّا او همچنین گفت که عیسی مسیح خدا نمی‌باشد. این یک تضاد نیست، بلکه نشان دهنده‌ی تعادل می‌باشد. راه‌هایی برای درک الوهیت او، و راه‌هایی برای درک عدم الوهیت وی وجود دارد. او، خدا، به مفهومی که تثلیث بیان می‌کند نیست، که بعنوان پسر خدا ازلی و ابدی و قبل از زمان و مکان وجود داشته باشد. او به معنای خدای حالت‌گرایان ‌ نیست که نقاب بر چهره گذاشته و یا حالت دیگری از پدر باشد. پسر، نقاب یا حالتی می‌باشد که پدر در آن ساکن می‌شود. امّا نمی‌توانید خیلی ساده در همین‌جا آن را تمام شده بدانید و تعادل درست کتاب‌مقدّسی را برقرار کنید. مکاشفه‌ای که کلیسا بر آن بنا شده است «تو هستی مسیح، تنها خدای حقیقی» نمی باشد، بلکه عیسی «مسیح، پسر خدای زنده است».

چند نکته‌ی کلیدی وجود دارد که برای ایجاد یک تعادل در هر منظر بسیار مهم هستند، و من هربار به نقل قولی برمی‌خورم که اشاره دارد «عیسی خداست»، بدان توجّه می‌کنم.

  1. عیسی پدر خود نبود.
  2. عیسی و خدا یک نمی‌‌باشند، چنان‌که انگشت شما یک است.

با وجود چنین شرایطی که در آن هستیم خود ایمان چگونه می‌تواند آرامی بیابد؟ باید به کتاب‌مقدّس و حقیقت بازگشت کنید. زمانی‌که عیسی، پسر یک نجّار، از نظر جسمانی به این جهان آمد، این تنها چیزی بود که او بدان شناخته می‌شد و روزی که یحیی او را تعمید داد، خداوند او را تایید کرد. خدا از آسمان سخن گفت. یحیی خدا را دید که همانند کبوتری نزول کرده و گفت: “این است پسر حبیب من که از سکونت در وی خوشنودم.” ترجمه درست این است “از سکونت در وی خوشنودم.” عیسی بلافاصله از خدا مسح شد. او تا آن زمان تنها یک انسان بود. اما بعد از آن خدا – انسان شد. چند وقت پیش شخصی به من گفت که عیسی تنها یک نبی و آدم خوب بود. او بیش از یک نبی بود. او خدای مسح شده بود. کتاب‌مقدّس می‌گوید: “خدا در مسیح بود و جهان را با خود مصالحه می‌داد.” خداوند در مسیح. آمین!

او در جسم، جان و روح، انسان بود؛ که پری روح خدا در آن جسم، جان و روح، ساکن بود. عیسی با انسان معمولی که از روح خدا پر می‌شود، تفاوت داشت؛ زیرا او تمامی ماهیت خدا را درون خود داشت. او دارای قدرت نامحدود، اقتدار و شخصیت خدا بود. علاوه بر این در مقایسه با انسان تولّد تازه یافته و پر از روح، عیسی روح خدا را به صورت جدایی‌ ناپذیر و ناگسستنی با وجه انسانی خود همراه داشت. او بدون روح خدا، انسانی عاری از حیات بود، که نمی توانست عیسی مسیح باشد.

هوه خدا انسان شد، گناهان ما را بر خود گرفت، خود را فروتن ساخته و انسان شد. نشانه این است. تبدیل شدن… او خدا بود، و انسان شد، نه یک انسان ثروتمند، بلکه فقیر. نشانه‌ی اصلی این جاست. «شما یک نشانه خواسته اید.» خدا گفت: “من نشانه‌ی ابدی به شما خواهم داد.”

همان‌طور که گفتم، او می‌توانست به گونه‌ی دیگری بیاید، اما بصورت یک نوزاد آمد. چرا او باید یک طفل می‌شد؟ وقتی برای اولین بار دهان کوچک و بدون دندان او در آن آخور باز شد، در اولین گهواره، اولین صبح کریسمس، در آخوری که گهواره‌ی او بود، صدای اندکی از او برآمد، وآن گریه‌ی خدا بود. گریه‌ی یهوه، یک انسان. از سوی خدا آمده و از هر لحاظ انسان بود. عاری از هرچیزی بدنیا آمد، ولی هنوز انسان بود. سعی بر انجام چه کاری داشت؟ هدف او چه بود؟

بنابراین ما شاهد دو اعتقاد به ظاهر متناقض می‌باشیم:

  1. عیسی تنها یک انسان بود، تا زمانی‌که از روح خدا مسح شد.
  2. عیسی یهوه خدا بود، که از طریق متولد شدن، انسان شد.


سوال اینجاست که این مورد چگونه است؟ هر دو آنها درست می‌باشد. بستگی دارد که از چه زاویه‌ای به موضوع نگاه ‌کنیم. اول بیایید آیات کتاب‌مقدّس را که به‌طور خاص به عیسی، بعنوان خدا اشاره دارد، بررسی کنیم.

آیاتی که خدا بودن مسیح را اعلام می‌کنند.

“امّا در حقّ پسر [نیز می‌گوید]: «ای خدا تخت تو تا ابدالآباد است و عصای ملکوت تو عصای راستی است.»” (عبرانیان8:1)

در این آیه شاهد هستیم که خدا اعلام می‌کند که پسر، خدا می‌باشد. این خدای پدر نمی‌باشد که عیسی را بعنوان خدای دوم معرفی کند. از آنجاکه عیسی صورت خدای نادیده است و متَوَسطِ بین خدا و انسان، می‌توانیم به‌وضوح متوجّه شویم که او خداست.

“و خداوند به‌ موسی‌ گفت‌: «ببین‌ تو را بر فرعون‌ خدا ساخته‌ام‌، و برادرت‌ هارون‌، نبی‌ تو خواهد بود.»” (خروج 1:7)

این آیه در زبان عبری از کلمه‌ی «یک خدا» استفاده نکرده است. بلکه می‌گوید: “تو را بر فرعون الوهیم ساختم.” در عبری همچنین خدا به پسرش می‌گوید: “پادشاهی تو ای خدا”، زیرا او بعنوان تنها نماینده‌ی خدا می‌باشد. زمانی که عیسی را می‌بینید، خدا را دیده‌اید.

“توما در جواب وی گفت: «ای خداوند من و ای خدای من.»” (یوحنا 28:20)

“پیش از آنکه ابراهیم پیدا شود، من هستم.” (یوحنا 58:8)

هر دو این آیات به ما نشان می‌دهند این خداست که در جسم آشکار شده است. او خدا بود که در آخور گریه می‌کرد. امّا این چطور ممکن است، اگر او در آن زمان فقط یک انسان بود؟ او خدا بود که در آن آخور گریه می‌کرد، زیرا حیات خدا در آن پسر بود. هرآنچه که آن پسر نمایان ساخت، خدا بود. او تجلّی و جلوه‌ی قابل مشاهده‌ی خدا بود، اما فقط یک نوزاد و انسان بود. او تنها شخصی بود که حقیقتا خدا بود. روح نادیدنی خدا که خود را در لوگوس (کلمه) محدود کرد، تا بتواند در زمان و مکان آشکار شود.

” خدای خداوند ما عیسی مسیح که پدر ذوالجلال است.” (افسسیان 17:1)

دوماً او خدا بود، زیرا خدا او را این‌گونه آشکار نموده است. “آن انسان، جسم، الوهیّت نبود، امّا الوهیّت در جسم بود.” خدا روح نادیدنی می‌باشد. بنابراین عیسی بعنوان انسان، نمی‌توانست خدا باشد. خدا خود را در آن انسان به صوررت کامل آشکار و شناسانده بود، بنابراین وقتی به آن انسان نگاه می‌کنید، می‌گویید: “خدا و خداوند من”، “من و پدرم یک هستیم”. هنوز از «من»، یعنی پسر و پدر استفاده می‌شود. اینجا دو هستند، ولی این دو یکی است.

“هرکه پیشوایی می‌کند و در تعلیم مسیح ثابت نیست، خدا را نیافته است. امّا آنکه در تعلیم مسیح ثابت مانَد، او هم پدر و پسر را دارد.” (دوم یوحنا 9:1)

هردو، به معنای یک یا سه نیست، بلکه به دو اشاره دارد.

” عیسی در جواب او گفت، اگر کسی مرا محبّت نماید، کلام مرا نگاه خواهد داشت و پدرم او را محبّت خواهد نمود و به سوی او آمده، نزد وی مسکن خواهیم گرفت.” (یوحنا 23:14)

البته درباره‌ی یک خدا صحبت می‌کنیم نه دو خدا.

عیسی در دعاهای خود به پدر این‌گونه می‌گفت: “و حیات جاودانی این است که تو را خدای واحِد حقیقی و عیسی مسیح را که فرستادی بشناسند.” (یوحنّا 17 : 3)

بر طبق دعای عیسی، خداوند پدر، تنها خدای حقیقی می‌باشد.

“لکن ما را یک خداست، یعنی پدر و یک خداوند، یعنی عیسی مسیح.” (اول قرنتیان 6:8)

“پسرِ پدر” (دوّم یوحنّا 3:1)

توجه داشته باشید! سپس ما، ما، بخشی از او می‌شویم. شما نقابی می‌شوید که او را می‌پوشاند. تا زمانی که مسیح در شماست، بخشی از او می‌باشید. همان‌طور که مسیح از خدا بود. زیرا خدا در او بود و او را خدا ساخت.

دلیل خدا بودن عیسی، مسیح، پسر خدای زنده، این بود که خدا در وی بود. خدا در مسیح بود. از یک سو خدا را داریم، یعنی روح ابدی؛ و از طرفی دیگر انسان را داریم، یعنی عیسی. دلیل اینکه عیسی خداست، این است که خدا در او بود. چه زمانی خدا در عیسی ساکن شد؟ زمانی که در تعمید از روح خدا مسح شد. تا آن زمان او یک انسان بود. عیسی ژنتیک خود را از کجا دریافت نمود؟ دی‌ان‌ای او کاملاً از خدا بود. بنابراین از لحاظ ژنتیکی می‌توانیم بگوییم که یهوه خدا آن شب در آخور بود. امّا باید این را درک کنیم که حیات یهوه، پسر یهوه در آخور می‌باشد. و در سن 30 سالگی خدا وارد جسم وی شد.

عیسی خداست زیرا:

  1. خدا در تعمید وی در او ساکن شد.
  2. او صورت خدا می‌باشد.


عیسی در وجود خود دارای اراده بود، که می‌بایست تسلیم خدا می‌کرد. او انسانی بود که پسر مولود خدا بود.

لوگوس (کلمه): پدر یا پسر؟

برداشت‌های متفاوتی از شروع پسر وجود دارد، اینکه او یک وجود پیش تجسّم، داشته و یا این که شروع او از رحم مریم بوده است.

برای درک لوگوس و شروع پسر خدا، فرایندی را طی کردم. زمانی که برای اولین بار در پیغام قدم نهادم، به نظرم آمد که پسر، یک وجود پیش تجسّم، داشته است؛ هرچند نقل قول‌های بسیاری بودند که با خواندن آنها، باور داشتن به این موضوع برایم سخت می‌شد. باور کنید که می‌خواستم همه چیز ساده باشد، اما هر چقدر کلام را می‌خواندم، وجدانم به درد می‌آمد که به کل موضوع نگاه نکرده‌ام. درواقع جاهایی که مرا به فکر واداشت، قسمت‌هایی بود که در ذیل می‌بینید. یعنی جاهایی که برادر برانهام آنها را بیان کرده بود؛ که لوگوس پدر است، لوگوس مسحِ عیسی می‌باشد و ملکیصدق پدر می‌باشد، نه پسر. چطور می‌توانستم این را با این اصل که برادر برانهام عنوان کرده بود که «لوگوس که از خدا صادر شد، پسر خدا بود»، تطبیق دهم؟ نقل و قول‌های زیر را به شما واگذار می‌کنم.

حال ببینید چه شد. معذرت می‌خواهم. تازه به این رسیدم… این مرا به جایی که دوست دارم می‌برد. متوجه می‌شوید؟ لوگوس و این چشمه‌ی بزرگ. این چشمه‌ی بزرگ روح که ابتدا و انتهایی ندارد. این روح عظیم در آفرینش شروع به شکل دادن نمود و کلمه‌ای که از آن صادر شد پسر خدا بود. او تنها شکل دیدنی روح می‌باشد. این یک تئوفانی بود که به معنای یک بدن می‌باشد وآن بدن به شباهت انسان بود. موسی او را زمانی که از صخره می‌گذشت، دید. نگاه کرد و گفت: “از پشت به شباهت انسان بود.” این همان بدنی می‌باشد که بعد از فوت دریافت خواهیم کرد. اگر این خیمه زمینی از بین برود، خیمه‌ای دیگر در انتظارمان می‌باشد. و این تئوفانی بود که پسر خدابود. پسر، آن لوگوس جسم گردید، زیرا ما در جسم قرار داده شده بودیم. تئوفانی، اینجا در بین ما جسم گردید، و این چیزی نبود جز جای ساکن شدن؛ جایی که تمامی پری چشمه در آن ساکن بود. درک می‌کنید؟ بله همان است. او کسی بود که…

“عیسی گفت، «بشنو ای اسرائیل، من خداوند خدای تو هستم»” یک خدا، نه سه خدا. در آفریقا یک بار به نام پدر تعمید می‌گیرند یک بار برای پسر و یک بار برای روح‌القدس. بعد یک یهودی بینوا می‌آید و می‌گوید: “کدامیک خدای شماست؟ کدامیک، پدر، پسر یا روح‌القدس؟” این سه، یک هستند. کتاب‌مقدّس می‌گوید که یک هستند. عیسی منزلی بود که خدا در آن ساکن شد. کتاب‌مقدّس در اوّل‌تیموتائوس 3 : 16 این را می‌گوید: “و بالاجماع‌ سرّ دینداری‌ عظیم‌ است،‌ که‌ خدا در جسم‌ ظاهر شد و در روح‌، تصدیق‌ کرده‌ شد و به‌ فرشتگان‌ مشهود گردید و به‌ امت‌ها موعظه‌ کرده‌ و در دنیا ایمان‌ آورده‌ و به‌ جلال‌ بالا برده‌ شد.” خدا بود. کتاب‌مقدّس این را می‌گوید: “نام او را عمانوئیل خواهند خواند که تفسیر آن این است «خدا با ما».” کتاب‌مقدّس می‌گوید که تمامی پری الوهیّت از لحاظ جسم در عیسی ساکن بود. همان‌طور که آن شب هم به آن پرداختیم، در ابتدا خدا روح بود. و بعد لوگوس از خدا صادر شد، یا همان تئوفانی که شباهت انسان بود و پسر خدا خوانده شد. (پیش نمایش)، او حتّی قبل از اینکه در عیسی مسیح به روی زمین بیاید، یک بار دیگر با یک جسم به زمین آمد. حال، این را را یک بار فروببرید برادر! به شما اثباتش می‌کنم. وقتی موسی او را دید گفت: “خداوندا بگذار تا شکل تو را ببینم.” و خدا او را در شکاف یک صخره پنهان نمود.

اگر عیسی یعنی که خدایی را که به صورت انسان بود، اشتباه تفسیر کنید، خواهید گفت که او یکی از سه خدا می‌باشد. اگر عیسی مسیح را بعنوان کلمه اشتباه تفسیر کنید، خواهید گفت که او یکی از سه خدا یا شخصیت دوم الوهیّت می‌باشد. با این‌کار کلّ کتاب‌مقدّس را بهم ریخته‌اید و به جایی نخواهید رسید. بنابراین کلام نباید اشتباه تفسیر شود. و اگر چیز معیّنی بگویید و آن را تفسیر کنید، بعد آن را برای زمان دیگری به‌کار ببرید، یا برای موضوع دیگری بکار رفته باشد، دارید یک تفسیر نادرست را ارائه می‌کنید. اگر کسی در کتاب‌مقدّس تفسیر نادرستی از عیسی مسیح بدهد که او خود خدا نیست، او را شخصیّت دوّم یا یک از سه خدا بسازد، این در تضاد با سرتاسر کتاب‌مقدّس است. این اولین حکم ده فرمان را که “تو را خدایان‌ دیگر غیر از من‌ نباشد”، خواهد شکست.

لوگوس پسر و تنها صورت خدای نادیده بود. دو یا سه لوگوس وجود ندارد. تنها یک لوگوس وجود دارد. و بعد متوجّه شدیم که لوگوس پسر از پیش نمایان شده‌ی خدا نامیده می‌شود. اگر لوگوس بودن پسر خدا را اشتباه تفسیر کنیم، او را تبدیل به یک خدا از سه خدا کرده‌ایم. البته او گفت که لوگوس پسر می‌باشد، امّا اینجا او می‌گوید که یک روش درست تفسیر و یک روش غلط برای آن وجود دارد. و باز او گفت که لوگوس، پسر از پیش نمایان شده‌ی خداست. تعریف “پیش نمایان شده” این‌گونه می‌باشد.

Pre-fig-ured
Pre-fig-uring
Pre-fig-ures

  1. پیشنهاد دادن، نشان دادن، و یا نماینده‌ی فرم و یا مدل پیشین بودن. پیش گویی و یا از پیش خبر دادن: «نقاشی پل سِزان نشان دهنده‌ی ظهور سبک کوبیسم در اوایل قرن بیستم می‌باشد.»
  2. از پیش پنداشتن یا تصور کردن.


اگر از مثال کوبیسم پیروی کنیم: سبک کوبیسم قبل از پُل سِزان وجود نداشته، امّا اثر هنری او از پیش از آن صحبت کرده و زمینه ساز شکل گیری سبک کوبیسم بوده است. پسر خدا در زمان ملکیصدق یا آفرینش جهان به دنیا نیامده بود، اما لوگوس از عیسی مسیح، قبل از تولد او صحبت نموده است. چگونه می‌دانم که عیسی مسیح هنوز به دنیا نیامده بود؟ لطفاً برای مدتی از قضاوت کردن دست بردارید و تا خواندن کمی از نقل‌قول‌های زیر صبر کنید. لوگوس شکل و فرم اولیه می‌باشد، که پسر خدا را در کاملیت زمان، از یک زن و زیر شریعت نوید می‌داد. در ایّام آخر به ما، به وساطت پسر خود، متکلّم شد. خدا همه‌چیز را بوسیله‌ی عیسی مسیح آفرید. او نخست‌زاده از برادران بسیار می‌باشد. نخست‌زاده از مردگان می‌باشد. و او قبل از همه است و در وی قوام دارد. او پیش از آغاز جهان نزد خدا جلال داشت. ما نیز با او در فکر خدا وجود داشتیم. برّه قبل از آغاز جهان، در فکر خدا ذبح شده بود. ما قبل از آغاز جهان، در مسیح برگزیده شده بودیم.

زیرا تمامی اینها در لوگوس بود: تمام کلام خدا،تمام کتاب‌مقدّس، برای تمامی اعصار. زمانی که لوگوس بر روی زمین دمید، حیات آبزیان، حیات پرندگان و حیات حیوانی و در آخر نوبت به نماینده یا مشابه کسی که می‌دمید، رسید؛ خدا، انسانی به صورت و شباهت خدا. آن انسان سقوط کرد. مانند بذری که باید به زمین بیفتد. خدا خنوخ را فرستاد، ایلیا را فرستاد، موسی را فرستاد. او نبی پشت نبی فرستاد، تا آن صورت را دوباره احیا کند. و در نهایت تصویر واقعی خود خدا بر روی زمین آمد، که خدا بود. و لوگوس جسم گردید و میان ما ساکن شد. و حال همان لوگوس نقشی دارد و دارای عروس می‌باشد. کلمه‌ای که تغییر نمی‌پذیرد. امروز برای کلیساها غمگین است و می‌خواهد که کلام را به تجلّی کامل خود بازگرداند. انبیا حامل آن بذر بوده و حال، فرقه‌های کلیسا حامل آن بذر می‌باشند. حال توجّه کنید! درست همان‌طور که پوسته دانه را دربر می‌گیرد، بعد آن را ترک می‌کند… عیسی مسیح خدا بود. پدر او همان لوگوس عظیم بود. خدا نمی توانست این همه را بر موسی قرار دهد، زیرا او تنها یک نبی بود.

پسر خدا که در کاملیت زمان، زیر شریعت از یک زن متولد شده بود، با لوگوس برابر نمی‌باشد. لوگوس در ابتدای زمان صادر شد. لوگوس مکاشفه‌ی پدر و در اصل، خود پدر بود؛ ولی پیش‌نمایش یا نویدی بود از پسرِخدا. لوگوس در عیسی، بر عیسی و مسح کننده‌ی عیسی بود.

نمی خواهم خود را چیزی غیر از برادر شما بخوانم. شما من را بعنوان برادر بیل یا برادر برانهام درنظر بگیرید، یا هرکاری که می‌خواهید در این‌باره انجام دهید. اشکالی ندارد. این… این… چیزی را که به آن معتقد هستید، برای خود نگه دارید. درک می‌کنید؟ حال سوال چه بود؟ آن‌قدر مشغول این چیزها بودم که یادم رفت کجا بودیم. یکی از آنها این بود. «آیا من پسر انسان بودم؟» و… ایمان دارم «آیا ستون آتش پسر انسان بود؟» خیر ستون آتش، نشانِ مسح بود. ستون آتش… ممکن است تعلیم، کمی برای شما سنگین شود. البته به غیر از بعضی از الهیدانان همچون دکتر وِیل و خادمین دیگری که از آرکانساس با ما هستند و دوستان خوبم که احتمالاً می‌دانند. حال آن ستون آتش لوگوس می‌باشد، که از خدا صادر شد و در واقع ویژگی پُری خدا می‌باشد. وقتی خدا به شکلی وارد شد که قابل رویت بود، این مسحِ عظیم روح بود که پیش رفت. او خود را کوچک و حقیر کرده و پا به زمین نهاد. خدا، پدر، لوگوس که برفراز اسراییل قرار داشت.

او مقدّس بود و نمی‌توانست گناه را تحمل کند. می‌بایست در باغ عدن خون ریخته می‌شد. بعد آن لوگوس جسم گردید و میان ما ساکن شد. و جایی‌که لوگوس در یک جسم انسانی ساکن شد، که قربانی بود. زمانی‌که انسان به صورت خدا آفریده شد… سپس خدا به شکل انسان به روی زمین آمد، تا انسان را نجات بخشد.که انسان و خدا را با هم یکی ساخت. آسمان‌ها و زمین همدیگر را در آغوش گرفته و بوسیدند. زمانی‌که لوگوس جسم گردید و در میان ما ساکن شد، خدا و انسان در پدری و پسری یکدیگر را درآغوش کشیدند. عیسی گفت: “از نزد خدا آمده‌ام، به پیش خدا خواهم رفت.” درسته؟ بعد از مرگ، دفن، رستاخیز و صعود، زمانی‌که جسم به آسمان برده شد، تا بر دست راست خدا بنشیند… حال منظورم این نیست که خدا دارای دست راست می‌باشد، خدا روح است. امّا «در دست راست» به معنای در «قدرت و اقتدار خدا بودن» می‌باشد، که در آن نام همه چیز در آسمان مسمّی است و مطیع آن است. و بر روی زمین نیز همه چیز از او مسمّی و مطیع اوست؛ اسمی بالاتر از هر اسم دیگر، یعنی عیسی مسیح. حال این لوگوس که در او بود، که روح خدا بود، مسح، از طریق فیض خون تقدیس کننده، فرزندان بسیاری را برای خدا ثمر آورد که توسط همان لوگوس مسح شده‌اند.

حال، این در روز پنطیکاست پایین آمد، آن ستون آتش، آن‌گونه منقسم شد و زبانه‌های آتش بر هریک از ایشان قرار گرفت. نه زبانه‌های خودشان، بلکه زبانه‌های منقسم شده‌ی آتش، بر تک‌تکشان در آن گروه برگزیده قرار گرفت، تا نشان دهنده‌ی این باشد که خدا خود را در بشر ریخته است. متوجّه می‌شوید؟ خدا، لوگوس روح خود را در بشر ریخته است، نه بر روی یک شخص، او در کلیسای جهانی خود می‌باشد. به این دلیل عیسی گفت که: “کارهایی را که من می‌کنم شما نیز خواهد کرد، و…” حال می‌دانم که ترجمه کینگ جیمز می‌گوید «بزرگتر» اما ترجمه صحیح آن «بیش از این» می‌باشد. خدا خود را در شخص عیسی مسیح قرار داد و حال خود را در کل کلیسای جهانی خدای زنده قرار داده است. و حال که خدا اینجا با قلب‌های ما صحبت می‌کند، در آفریقا، آسیا، اروپا و انگلیس نیز می‌باشد. هرجایی‌که ایمانداران دور هم جمع می‌شوند او در میانشان می‌باشد. حال بعد از مرگ، دفن، صعود او و آمدن روح‌القدس، پولس رسول همان شائول، در راهش به سمت دمشق، ستون آتش که همان لوگوس می‌باشد را دید. و آن مرد یهودی هیچ‌وقت ستون آتش را «خداوند» خطاب نمی‌کرد، مگر آنکه می‌دانست چیزی که دیده است، همان لوگوس می‌باشد؛ که مردمانش در صحرا آن را دنبال کرده بودند. می‌بینید؟ او پسرانسان نبود، بلکه لوگوس بود.

ما این را با احترام بسیار زیاد و محبّت اعلام می‌کنیم. همان‌طور که عیسی مسیح دیروز امروز وتا ابد همان است، در روزهای آخر نیز همان‌گونه که قبل از ایام لوط و یا در زمان لوط در سدوم بود. در ایّامی که پسر انسان دوباره خود را آشکار کند و خود را مکشوف سازد نیز، چنین خواهد بود. در این ایّام آخر، لوگوس که بر عیسی قرار داشت، دوباره درستون آتش آشکار شده و بر زمین نزول نمود. [می‌خواستم چیزی بگویم اما نوار را می‌بینم.] اگر به آنها می‌گفتید باور نمی‌کردند. تفاوتی هم نداشت. آنها باور نخواهند کرد، امّا من آن را نادیده خواهم گرفت. ستون آتش نمایان شد، درست مانند اینکه یک قضاوت محقّقانه در جریان باشد. و امروز این ستون آتش کاملا آشکار شده است، حتی توسط دوربین‌های حرفه‌ای علمی. ستون آتش امروز نیز بر روی زمین است. تصویرش آنجا نصب شده است. من ایمان دارم ستون آتش هنوز اینجاست. درست است؟ آیا اینجا هست؟ توسط بهترین افراد بصورت علمی ثابت شده است. جُرج. جِی. لِیسی رئیس انگشت نگاری و اسناد اف. بی.آی گفت: “کشیش برانهام! من خودم گفتم که این روانشناسی است، امّا…” وگفت: “نور از طریق لنز دوربین گرفته شده است. آن را زیر نور اشعه ایکس قرار دادم و برای 4 یا 5 روز برروی آن آزمایش انجام دادم و باز به این نتیجه رسیدیم که نور از طریق لنز دوربین دریافت شده است. واین لنز روانشناسی قبول نمی‌کند.” و حال آشکار شده است.

اینجا می‌بینیم که از لوگوس بعنوان یک وجود، این‌گونه یاد شده است:

  1. خدای پدر
  2. در عیسی
  3. روح خدا
  4. مسح
  5. بر روی عیسی
  6. نه پسر انسان

“او همه آنها را با هم داشت و مابقی چیزها را مثل تمامی حیات حیوانات، پرندگان، زنبورها، میمونها، و هرچیزی که بود را آفرید و بر روی زمین قرار داد.” و بعد اکنون این سوال را پرسید، آدم را بصورت ما (چه کسی؟ پدر و پسر) و موافق شبیه ما بسازیم.”

حال، اگر آدم چیزی شبیه آن نور مقدّس ساخته شده بود، یا چیزی شبیه آن، قابل رویت نبود، (چون یک وجود روحانی بود.) او خود را کمی بیشتر آشکار نمود تا یک سه‌گانگی از خود را توسط پدر، پسر و روح‌القدس شکل دهد. و این خدا بود، اکنون خود را آشکار ساخته بود، تا جایی‌که گفت: “آدم را (که پسر اوست، نسلی از او) بصورت ما و موافق شبیه ما (او یک وجود مافوق طبیعی بود.) بسازیم، تا بر ماهیان دریا و پرندگان آسمان و بهایم و بر تمامی زمین و همه‌ی حشراتی که بر زمین می‌خزند، حکومت نماید.”

و حال انسان، انسان را، بهایم و همه چیز را رهبری می‌نمود. همانند روح‌القدس که امروز ایمانداران حقیقی را هدایت می‌کند. صدای خدا در آنجا… صدای انسان بود که صحبت می‌کرد و می‌گفت: “گله را به این سمت هدایت کن. گوسفندان را به این مرتع ببر. ماهیان را به این آب هدایت کن.” او سلطه داشت و همه چیز از او اطاعت می‌نمود.

در سال 1953 او می‌گوید که کلمه‌ی «بسازیم» به پدر و پسر مربوط می‌باشد.

این علامتی است که هر انسان گناهکاری که توبه نکرده، در روز داوری هلاک می‌شود و صالحان توسط رحمت خدا نجات می‌یابند. او نشانه‌ی دیگری را نیز توسط بوته‌ی آتش داد، وقتی آن نبی فراری را گرفت. این نشانه چه بود؟ “فریاد تضرّع قوم خود را شنیده، عهد خود را به یاد آوردم.” او آنجا نشانه‌ی دیگری داد، که او خدایی می‌باشد که به عهد خود وفا می‌کند و تمام چیزهایی که گفته بود و تمام وعده‌هایی که داده بود را به‌یاد آورد. او در آن بوته‌ی آتش نشانه‌ای داده است. “نازل شدم تا آنها را نجات دهم.” به طریق‌های خداوند بنگرید. زمانی که او آسمان‌ها و زمین را آفرید، او فرشتگان را دور هم گرد آورد و گفت: “بسازیم.” هر جای کتاب‌مقدّس که او کاری انجام می‌داد اکثراً می‌گفت: “نه من، بلکه پدر.” امّا زمانی که نقشه‌ی نجات مطرح شد، او به تنهایی آمد. هیچ‌کس با او نبود. او تنها شخصی بود که می‌توانست بیاید. فرشته نمی‌توانست این کار را انجام دهد. انسان دیگری که پسر او خوانده شود نیز نمی‌توانست، شخصی که باکره مقدس یا مادر مقدس نامیده می‌شود یا هر قدیس دیگری نمی‌توانست این کار را انجام دهد. خدا می‌بایست می‌آمد”

در سال 1959 او گفت که خدا فرشتگانش را جمع کرده و گفته که: “بسازیم…”

“و او زنده است، تا کلامش کاری را که گفته ‌است برای آن دوره انجام می‌دهد، به ثمر برساند. او در عهد عتیق خود را آشکار کرده و حاضر بود. فقط می‌خواهم اینجا چیزی را ببینید، البته اگر تحمّلش را دارید. همان‌طور که ایمان داریم عیسی در عهد عتیق آشکار شد… شما واعظین می‌توانید در مورد آن بحث کنید. هر کاری می‌خواهید انجام دهید. آما راجع به چیزی که فکر می‌کنم، صحبت می‌کنم. متوجّه می‌شوید؟ وقتی عیسی در عهد عتیق در یک تئوفانی ظاهر شد، در شخص ملکیصدق، نه در کهانت، بلکه شخص، انسان. می‌بینید؟ زیرا این انسان هنوز متولّد نشده بود، اما در تئوفانی قرار داشت. بنابراین او نه پدری داشت و نه مادری. او خود خدا بود. او به شکل یک انسان که پادشاه سالیم خوانده می‌شد، آشکار شد. او پادشاه عدالت و سلامتی بود. متوجّه می‌شوید؟ او ملکیصدق بود. او فاقد پدر و مادر بود. زمانی نیز برای تولّد و مرگش وجود نداشته است. متوجّه می‌شوید؟ او عیسی بود، در یک تئوفانی به شکل انسان. متوجّه شدید؟ بسیار خوب.

حال همان‌طور که آیه‌ی بعدی را می‌خوانم توجّه داشته باشید. که او اوّل ترجمه شده، پادشاه عدالت است. با این آیه کاری ندارم. آیه سوم را می‌خوانم: “بدون ابتدای ایّام و انتهای حیات بلکه به شبیه پسر خدا شده، کاهن دایمی می‌ماند.”

حال، او پسر خدا نبود، زیرا اگر پسر بود دارای ابتد بود. این شخص ابتدایی نداشت. اگر او پسر بود می‌بایست پدر و مادر می‌داشت. “این شخص بی‌پدر و بی‌مادر بود، بلکه به شبیه پسر خدا بود.”

خون مقدس که آفرید، خون، حیات، آفرینش خدا، عیسی ابتدای آفرینش خدا بود. متوجّه می‌شوید؟ خدا در خلقت… او روح بود. کتاب‌مقدّس می‌گوید که او ابتدای آفرینش خدا بود. آغاز او چگونه بود؟ در رحم یک زن. که چه است؟ زن… نه مثل… چطور آن انسانهای کور نمی‌توانند ذریّت مار را این‌جا ببینند. حوا در زمین زیست می‌نمود. قبل از آنکه شیطان او را لمس نماید، خدا به آنها گفته بود: “بارور و کثیر شوید و زمین را پر سازید.” درست است.

این من نیستم که بتوانم پسربچّه‌ای را که بیماری قلبی دارد و دکترها او را به پشت خوابانده‌اند، بگیرم و بگویم: “ویلیام برانهام چنین می‌گوید…” نه! بلکه “خدوند چنین می‌گوید.” و پسر شفا می‌یابد. آن پسر را روز بعد نزد دکتر می‌برند و از بیماری خبری نیست.
پسری سرطان خون داشت تا جایی‌که چشمانش متورم شده و تمام رنگ پوستش زرد شده بود. او را به بیمارستان می‌برند و خون تزریق می‌کنند، تا بتواند به اینجا برسد. بعد از 5 دقیقه آن بچه طلب همبرگر می‌کند. فردای آن روز بچه را به نزد دکتر برده و هیچ اثری از بیماری سرطان خون باقی نمانده بود. آیا این، «ویلیام برانهام چنین می‌گوید.» است؟ خیر! خداوند چنین می‌گوید. او شخصی متفاوت از من است، اما فقط از طریق من، خود را نشان می‌دهد. می‌بینید؟

عیسی و پدر نیز چنین بودند. عیسی گفت: “من این اعمال را انجام نمی‌دهم، بلکه پدری که در من ساکن است.”

در اینجا می‌گوید که:

  1. عیسی هنوز به دنیا نیامده بود.
  2. ابتدای او از رحم یک باکره بود.
  3. عیسی بعنوان یک شخص، متفاوت از پدر بود.


برای آن که به یک تعادل برسیم، باید بگویم که انسان آن تئوفانی، عیسی می‌باشد. بله. اما قبل از تولد او بعنوان شخصی مجزا از خدا، ملکیصدق همان لوگوس می‌باشد که از خدا صادر شد. تجلّی خود خدا. این تجلّی در حقیقت عیسی است، ولی نه بعنوان یک شخص جدای از خود خدا. او تئوفانیِ خدا بود. این یک پیش نمایش، یک سایه، یا می‌توانیم بگوییم یک پیش اعلان از عیسی بود. حال این موضوع می‌تواند گیج کننده باشد. سالها برای من نیز چنین بود. بگذارید چنین بگویم که این حیات پسربود که در لوگوس بود. امّا خود لوگوس مظهر وتجلی پدر بود. تنها شکل قابل رویت پدر. حیاتِ پسر که در لوگوس بود، بعداً بواسطه‌ی تولّد از یک باکره، دارای ابتدا شد.

کلمه‌ی انگلیسی «پیش نمایش» به معنای سایه‌ای از چیزهایی می‌باشد که قبل از زمان مناسب یا تاریخی‌شان وجود داشته است. مانند ایالات متحده‌ی قبل از دوره استعمار.

لوگوس به معنای پیش‌رفتن پسر خدا می‌باشد، امّا نه به این معنی که شخصی مجزا از خدا می‌باشد، یا پسر از پیش مجسّم شده می‌باشد. این خوداظهاری و مکاشفه‌ی خدا می‌باشد. این تنها راه برای دیدن روح نادیدنی توسط چشم روحانی بود. این خدایی بود که خود را در یک شکل محدود کرده، تا بتواند خود را به بشر آشکار کند. دوباره می‌گویم که حیات پسر در لوگوس بود. سایه‌ای از او در شکل‌های متفاوت خدا، بعنوان لوگوس وجود داشت.

برای آنکه جمع بندی کرده باشم:

  1. لوگوس پسر بود. تنها شکل قابل رویتی که روح داشت.
  2. لوگوس سایه‌ای از مسیح می‌باشد.
  3. لوگوس مکاشفه و تجلی قابل رویت پدر می‌باشد. او پدر است.
  4. لوگوس بر مسیح و در مسیح بود و او را مسح نموده بود.
  5. ملکیصدق، عیسی در تئوفانی در شکل انسان می‌باشد، اگرچه عیسی هنوز به دنیا نیامده بود.
  6. ابتدای عیسی چه زمانی بود؟ در رحم یک باکره.
  7. لوگوس، پسر انسان نبود.


بسیار مهم است که ما بتوانیم کلّ کتاب‌مقدّس را، بدون آنکه تلاش کنیم آن را با تفسیر خودمان تطبیق دهیم، بپذیریم. ما را یک خداست، پدر و یک خداوند، عیسی مسیح، پسرِ پدر. عیسی انسانی بود که خدا پدر او بود. خدا با تمامی پری در او ساکن بود و وقتی به آن انسان نگاه می‌کردید خدا را می‌دیدید. پدر تنها خدای حقیقی است و عیسی خدای آشکار شده می‌باشد، نه شخصیّت دوّم یا سوّم خدا، بلکه خود شخص خدا بود. یعنی او صورت دیدنی روح نادیدنی می‌باشد.

سلام و تحیّت‌هایی را که رسولان در آغاز نامه‌های خود گفته‌اند را بخوانید. رسولان هربار به یک خدای واحد حقیقی و پسرش، عیسی مسیح خداوند، اشاره دارند. هیچگاه از تثلیث و یا از مفهوم یگانه‌انگاری صحبتی نکرده‌اند. آنها به ما از یک خدای واحد حقیقی تعلیم می‌دهند، که یک وجود روحانی است و تمام زمان و مکان را در برمی‌گیرد و از بلند مرتبه‌ی او، عیسای مسیحِ انسان.

“متبارک باد خدا و پدر خداوند ما عیسی مسیح، که ما را در مسیح به هر برکت روحانی در جایهای آسمانی مبارک ساخته است.” (افسسیان 3:1)

“متبارک‌ باد خدا و پدر خداوند ما عیسی‌ مسیح‌ که‌ بحسب‌ رحمت‌ عظیم‌ خود ما را بوساطت‌ برخاستن عیسی‌ مسیح‌ از مردگان‌ از نو تولید نمود برای‌ امید زنده‌،” (اوّل پطرس 3:1)

“سپاس بر خدا، پدر خداوند ما عیسی مسیح، که پدر رحمتها و خدای بخشنده‌ی همه‌ی دلگرمی‌هاست.” (دوّم قرنتیان 3:1)

“به پسر عزیزم تیموتائوس: فیض و رحمت و آرامش از جانب خدای پدر و خداوند ما مسیحْ عیسی بر تو باد.” (دوّم تیموتائوس 2:1)

” فیض و آرامش از سوی خدا، پدر ما، و خداوندْ عیسی مسیح بر شما باد.” (اوّل قرنتیان 3:1)

“پولس، رسول‌ نه‌ از جانب‌ انسان‌ و نه‌ بوسیله انسان،‌ بلکه‌ به‌ عیسی مسیح‌ و خدای پدر که‌ او را از مردگان‌ برخیزانید، و همه‌ برادرانی که‌ با من‌ می‌باشند، به‌ کلیساهای غلاطیه‌، فیض‌ و سلامتی از جانب‌ خدای پدر و خداوند ما عیسی مسیح‌ با شما باد؛” (غلاطیان 1 : 1 – 3)

“پس اگر در مسیح دلگرمید، اگر محبت او مایۀ تسلی شماست، اگر در روحْ رفاقت دارید، و اگر از رحم و شفقت برخوردارید،” (فیلیپیان 2:1)

” به مقدّسان و برادران وفادار در مسیح که در شهر کولُسی هستند: فیض و آرامش از سوی خدا، پدر ما، بر شما باد.” (کولسیان 2:1)

” از پولُس و سیلاس و تیموتائوس، به کلیسای تِسالونیکیان که در خدای پدر و خداوندْ عیسی مسیح‌اند: فیض و آرامش بر شما باد.” (اوّل تسالونیکیان 1:1)

“از پولُس و سیلاس و تیموتائوس، به کلیسای تِسالونیکیان که در خدا، پدر ما، و خداوندْ عیسی مسیح‌اند:” (دوّم تسالونیکیان 1:1)

“به تیموتائوس، فرزند راستینم در ایمان: فیض و رحمت و آرامش از جانب خدای پدر و خداوندمان مسیحْ عیسی بر شما باد.” (اوّل تیموتائوس 2:1)

“به تیتوس، فرزند راستینم در ایمانی مشترک: فیض و آرامش از جانب خدای پدر و نجات‌دهنده‌ی ما عیسی مسیح بر تو باد.” (رساله تیطس 4:1)

“فیض و آرامش از جانب خدا، پدر ما، و خداوندْ عیسی مسیح بر شما باد.” (فلیمون 3:1)

“از یعقوب، غلامِ خدا و عیسی مسیح خداوند، به دوازده قبیله که در جهان پراکنده‌اند. سلام!” (رساله یعقوب 1:1)

“فیض و آرامش بواسطه‌ی شناخت خدا و خداوند ما عیسی، به‌ فزونی بر شما باد.” (دوّم پطرس 2:1)

“ما آنچه را دیده و شنیده‌ایم به شما نیز اعلام می‌کنیم تا شما نیز با ما رفاقت داشته باشید؛ رفاقت ما با پدر و با پسرش عیسی مسیح است.” (اوّل یوحنّا 3:1)

“فیض و رحمت و آرامش از جانب خدای پدر و از جانب عیسی مسیح، پسر آن پدر، در حقیقت و محبت با ما خواهد بود.” (دوّم یوحنّا 3:1)

“از یهودا، غلام عیسی مسیح و برادر یعقوب، به فراخواندگانی که در خدای پدر، محبوبند، و برای عیسی مسیح محفوظ نگاه داشته شده‌اند:” (رساله یهودا 1:1)

ما شما را با پاره‌ای از سخنان برادر برانهام تنها می‌گذاریم.

حال عیسی در این مورد صحبت می‌کند که می‌رود تا مکانی را برای ما آماده سازد. “دل شما مضطرب نباشد.” او با یهودیان صحبت می‌کرد. او گفت: ” به خدا ایمان داشته باشید؛ به من نیز ایمان داشته باشید. همانگونه که به خدا ایمان دارید، به من نیز ایمان داشته باشید. زیرا من پسر خدا هستم.” متوجّه می‌شوید‌؟ آیات دیگر “من و پدر یک هستیم.”، “پدر در من ساکن است.”، “کارهایی که می‌کنم از من نیست، بلکه از پدری می‌باشد که در من ساکن است.” “خدا در مسیح بود و جهان را با خویشتن مصالحه می‌داد.”

پس می‌دانم و با تمام قلبم ایمان دارم که عیسی مسیح دارای تمامی خصوصیات ماشیح یهودی که در عهد عتیق به آن اشاره شده است، می‌باشد. ایمان دارم او کسی است که «اشعیا 6:9» در مورد آن صحبت می‌کند. ایمان دارم او کسی است که موسی در موردش صحبت می‌کرد و تمامی انبیا بر او شهادت می‌دهند. ایمان دارم که عیسی‌مسیح پسر یهوه خدا می‌باشد. که خدا بر مریم سایه افکند و سلول خونی را در وی بوجود آورد و مریم پسر، یعنی عیسی مسیح را به دنیا آورد. خدا آمد و در این بدن ساکن شد و جهان را با خود آشتی داد. ایمان دارم که عیسی پسر خدا یهوه می‌باشد.

لطفاً تثلیث را توضیح دهید. اگر آنها دو شخص نمی‌باشند، چگونه پسر می‌تواند بر دست راست پدر بنشیند و نزد پدر شفاعت کند؟
خب دوستان عزیزم این یک مکاشفه می‌باشد. اگر عیسی گفت: “من و پدر یک هستیم.” حال چگونه می‌توانند دو باشند؟ متوجّه می‌شوید‌؟ آنها دو نیستند.
یک بار وقتی مشغول توضیح دادن این مسئله بودم که خانمی به من گفت: “تو و همسرت دو هستید، امّا در عین‌حال یک می‌باشید.”
من گفتم: ” اما خدا و پسر این‌گونه نمی‌باشند.” گفتم: “من را می‌بینید؟”
“بله.”
“همسر من را می‌بینید؟”
“خیر.”
گفتم: “پس پدر و پسر متفاوت می‌باشند.” عیسی گفت: “هر که مرا دیده، پدر را دیده است.” متوجّه می‌شوید؟
پدر و پسر… پدر، یهوه خدای قادر مطلق بود که در یک خیمه به نام عیسی‌مسیح ساکن شد. که پسر مسح شده‌ی خداست. عیسی انسان بود، خدا روح است، و خدا را هرگز کسی ندیده است. پسر یگانه‌ای که در آغوش پدر است، همان او را ظاهر کرد. شخصیّت او، وجود او، الوهیّت او، هرچه که بود، خدا بود. او خدا بود. او کمتر و یا بیشتر از خدا نبود. با این‌حال او یک انسان بود. او یک انسان بود، مکانی که خدا در آن ساکن بود. درست است. او مکان سکونت خدا بود.

عیسی یک انسان بود. او فقط یک انسان بود. انسانی متولّد شده از یک باکره. درست است. او پسر خدا بود. پدر او یهوه خدای قادر مطلق بود. درست است. و بعد یهوه برای خود خانه‌ای ساخت یعنی پسرش، تا نمایانگر او بر روی زمین باشد. خدا در مسیح بود و جهان را با خود آشتی می‌داد. درست است؟ خدا بود که در مسیح جهان را با خود آشتی می‌داد.