تقدس برای خداوند
- جیسون دمارس
- February 21, 2024
در این کتاب میخواهم نشان دهم که کتابمقدّس به ما فروتنی را تعلیم داده و برای پیروی از آن یک استاندارد به ما میدهد؛ درحالیکه حقیقت دارد عهد جدید، رفتار قانونی و کنترل شده را تشویق نمیکند. در عهد جدید، روح خدا در قلبمان برای ایجاد شناخت خداوند و اطاعت از ارادهی او کار میکند. خداوند در کلامش همچنین به ما نشان میدهد که چگونه رفتار کنیم و زندگی روزانهمان را بگذرانیم. اگر تعالیم کتابمقدّس را برای پیروی از راه های خود رد میکنیم، بسیار واضح است که نیاز داریم چیزهایی را در زندگی مان درست کنیم و به صدای روح خدا در کلامش گوش فرا دهیم.
“تا اگر تأخیری شد، بدانی که در خانهی خدا که کلیسای خدای زنده و ستون و بنیان حقیقت است، چگونه باید رفتار کرد.”
بله درست خواندید، پولس به تیموتائوس نوشته و گفته است که این دستورالعملی برای او میباشد که چگونه باید رفتار کند. واضح است که روح خدا کلام خدا را در قلبهایمان مینویسد و همچنین رسولان را فرستاده تا فرامین خداوند را به ما داده و ما خود بدانیم که چگونه باید رفتار کرد.
فصل اول – تقدس برای خداوند
تقدّس کهانت
“لوحی از طلای ناب بساز و این کلمات را بسان نقشی که بر مُهر است، بر آن حک کن: «مقدس برای خداوند.»”
حاکم اعظم میبایست لوحی را که «مقدس برای خداوند» بر آن حک شده بود، برتن میکرد. این در عهد عتیق بود. در واقع او میبایست چیزی را میپوشید که «مقدس برای خداوند» نامیده میشد. این جلوهای ظاهری از زندگی او بود. کاهن اعظم به ارادهی خدا کنار گذاشته شد. مقدس بودن به معنای جدا بودن است، به معنای متفاوت بودن با دیگران. متفاوت و جدا بودن، صرفاً برای متفاوت و جدا بودن نمیباشد. میبایست برای خداوند جدا و متفاوت بود.
جدایی ما از این دنیا براساس هدف خدا و جلال او میباشد. کاهن اعظم الزامات خاصی برای لباس، مو و رفتارش داشت. اما تنها کاهن اعظم نبود که میبایست مقدس باشد. داوود مینویسد که تمام مقدسین باید خداوند را در فرّ قدوسیتش سجده کنند.
“وصف جلال نام خداوند را بگویید. خداوند را در فَرّ قدوسیتش سجده کنید.”
ایمانداران در حضور خدا، پادشاهان و کاهنان میباشند.
هر ایمانداری خوانده شده تا از دنیا جدا و متفاوت باشد. کاهن اعظم میبایست برای خدا هم از داخل و هم خارج جدا میشد. به این معنا که، نه تنها لباس او متفاوت بود بلکه رفتار او نیز این چنین بود. رفتار ما از کجا شروع میشود؟ رفتار ما از قلبمان شروع میشود.
“عیسی به سخن خود ادامه داده، گفت: آنچه که آدمی را ناپاک میسازد، چیزی است که از وجود او صادر میشود.
چون افکار بد از دل بیرون میآید، یعنی فسق، دزدی، آدمکشی، زنا، طمع، خباثت، فریب، هرزگی، حسادت، تهمت، خودبینی و حماقت. اینها همه از درون بیرون میآیند و انسان را ناپاک میسازند.”
بنابراین این رفتارهای خبیثانه که مسیح آنها را محکوم میکند، از قلب شروع میشوند. با این مفهوم، میدانیم که عکس این قضیه نیز صادق است. رفتار مقدس از قلب شروع میشود.
“زیرا به سبب فیض خداست که شما از راه ایمان نجات یافتهاید و این کار شما نیست، بلکه بخشش خداست. این نجات نتیجهی کارهای شما نیست، پس هیچ دلیلی وجود ندارد که کسی به خود ببالد.”
“کسی خواهد گفت: «تو ایمان داری و من اعمال دارم!» ایمانت را بدون اعمال به من بنما و من ایمانم را با اعمالم به تو خواهم نمود. تو ایمان داری که خدا یکی است. نیکو میکنی. حتی دیوها نیز اینگونه ایمان دارند و از ترس به خود میلرزند. ای نادان! میخواهی بدانی چرا ایمان بدون عمل بیثمر است؟”
همانطور که یعقوب مینویسد، بدون اعمال، ایمان ما مرده است. شیاطین نیز به خدا ایمان دارند. اما بدین معنا نیست که نجات را تجربه کردهاند. ما میتوانیم به حقیقت یک خدا، حقیقت رستاخیز و رهبری مسیح ایمان داشته باشیم، اما آن ایمان زندگی ما را چگونه تحت تاثیر قرار داده است؟ اگر زندگیمان ثمرهی اعمال نیکو و تقدس را بهبار نیاورد، پس واضح است که چیزی در ایمانمان کم است.
مقدس زندگی کردن، بازتابی از قدوسیت اوست. بله به فیض، نجات یافتهایم، اما خدا همچنان قدوس است، و کلام خدا جدایی از بیایمانان را به همراه میآورد. قدوسیت، از دنیا جدا میسازد.
نجات یافتن از غضب خدا توسط خون عیسی مسیح به این معناست که از روح خدا متولد شده و انسان تازهای باشیم. این بدان معناست که طبیعت ما تغییر میکند. در گذشته ما فکر بد، زنا، دروغ، تهمت به مردم، استعمال مواد مخدر، سیگار و الکل را داشتیم. حال طبیعت ما تغییر کرده است.
وقتی طبیعت ما تغییر میکند، کارهایی که میخواهیم انجام دهیم نیز تغییر میکنند. دیگر نمیخواهیم مشروب بنوشیم، سیگار بکشیم، دروغ بگوییم، دزدی کنیم یا رابطه جنسی خارج از ازدواج داشته باشیم. اگر تمایلات شما تغییر نکرده، این نشان میدهد که شما باید روحالقدس را دریافت کنید. از پدر بطلبید، به او نشان دهید که برای این موضوع مستأصل هستید، و او به شما عطا خواهد کرد.
این طریقی میباشد که خداوند تقدس را در ما ایجاد میکند. او تمایلات ما را تغییر میدهد و در نتیجهی آن، رفتار ما نیز تغییر میکند.
“امّا ای برادران که محبوب خدایید، ما باید همواره خدا را بهخاطر وجود شما شکر گوییم، زیرا خدا شما را از آغاز برگزید تا به واسطهی عمل تقدیسکنندهی روح و ایمان به حقیقت نجات یابید.”
تقدیس
تقدیس به معنای مقدس ساختن میباشد و میگوید که تقدس توسط روح خدا انجام شده است. این قدوسیت تنها یک چیز خارجی نیست که با ظاهر بیرونی ما در ارتباط باشد. هر اصلاح خارجی که به قدرت خودمان انجام شده باشد به آسانی میتواند بازگردد. اما تقدس خداوند از قلبمان شروع میشود. او طبیعت ما را تغییر میدهد و به ما تمایلات تازه میبخشد. او در ما تمایل به قدوسیت را ایجاد میکند، و پایه و اساس آن، تمایل به قدوسیت در خدا میباشد.
فصل دوم – شادی خداوند
1- فرمان خدا برای شادی و نشان دادن محبتمان به او
هیچ دین دیگری بر روی زمین وجود ندارد که به پیروانش بگوید باید پر از شادی باشند. در واقع آن خدایی که آسمان و زمین را آفرید، انسان را برای شاد بودن خلق کرد. به دلیل گناه است که ما در چیزهای مادی به دنبال یافتن شادی میباشیم.
“و در خداوند تمتع ببر، پس مسألت دل تو را به تو خواهد داد.”
به عنوان ایمانداران به خدا، اشتیاق اول ما باید برای او باشد. در مزامیر 63 میخوانیم که بیشترین اشتیاق و تمایل ما باید برای خدا باشد، که به معنای خشنود ساختن جسم و روحمان توسط حضور او، پرستش و زندگی برای او میباشد. در نهایت پرستش، تنها خواندن سرودها و دعا کردن نمیباشد، بلکه زندگی ما به خدا تسلیم میشود و ما کاری را که او از ما خواسته، انجام میدهیم. ما در بسیاری مواقع این چیزها را در سرود خواندن، بلند کردن دستهایمان و ستایش کردن مییابیم. اگرچه بعضی مواقع میتوان آن را در کمک کردن به شخصی نیازمند یافت. وقتی ارادهی خدا را انجام میدهیم، این چیز بدی نیست که احساس شادی کنیم. این میبایست باعث خوشی ما شود که پیرو نقشهی خدا برای زندگیمان میباشیم. و این لذتی که تجربه میکنیم، از حضور خدا جریان مییابد.
“پس به ایشان گفت: بروید و خوراکهای لطیف بخورید و شربتها بنوشید و نزد هر که چیزی برای او مهیا نیست، حصّهها بفرستید، زیرا که امروز برای خداوند ما روز مقدّس است. پس محزون نباشید، زیرا که سُرور خداوند، قوّت شما است.”
وقتی زمان سختیهاست و کشاکش زیادی وجود دارد، مییابیم که سُرور خداوند، قوّت ماست.
با خدا بودن در دعا و پرستش، چنان رضایتی به زندگیمان میآورد که قوت مییابیم. صرفنظر از آنچه که دولت یا آنچه خانوادهمان با ما میکنند، ما میتوانیم قدرتمند باشیم؛ چون با عیسی مسیح در رابطه هستیم و شادی را در او مییابیم.
“طریق حیات را به من خواهی آموخت. به حضور تو کمال خوشی است و به دست راست تو لذتها تا ابدالآباد.”
از طریق کتابمقدّس و روح خدا، راه حیات به ما شناسانده میشود. دستورات او را که باید پیروی کنیم، در کتابمقدّس آشکار میباشند. و در ادامهی کلام خدا، از طریق فیض به حضور خداوند میآییم و کمال شادی و لذت ابدی را تجربه میکنیم.
وقتی کلام خدا (راه حیات) را با قلبمان اطاعت میکنیم شادی را تجربه مینماییم. این قانون پرستی، نیست که ما از کلام خدا پیروی کنیم. ما توسط اطاعت کردنمان نجات نمییابیم، بلکه با ایمان راستین که توسط اطاعت از کلام خدا آشکار میشود. و در اطاعت از کلام خدا، ما شادی خداوند را تجربه میکنیم.
سکونت در حضور او مستلزم تسلیم شدن به فرامین اوست.
“همانگونه که پدر مرا دوست داشته است، من نیز شما را دوست داشتهام؛ در محبت من بمانید. اگر احکام مرا نگاه دارید، در محبت من خواهید ماند؛ چنانکه من احکام پدر خود را نگاه داشتهام و در محبت او میمانم. این سخنان را به شما گفتم، تا شادی من در شما نیز باشد و شادی شما کامل شود.”
اگر عیسی را دوست داریم، به سخنانش گوش فرا میدهیم و آن را انجام میدهیم. با سخن او با بیعلاقگی و گزینههای «اما و اگر» برخورد نمیکنیم.کلام او را به قلب میسپاریم و از آن اطاعت میکنیم. در ادیان دیگر، اطاعت میباید بعنوان یک وظیفه انجام شود. وقتی که شما از روی وظیفه اطاعت میکنید، شادی وجود ندارد. در انجیل عیسی مسیح، ما به دلیل ارتباط، اطاعت میکنیم. اطاعت میکنیم، چون خداوند عیسی مسیح را دوست داریم. اطاعت میکنیم، زیرا لذتبخش است. اطاعت میکنیم، زیرا ما را شاد میسازد و عیسی کلامش را به ما بیان داشت تا شادی ما کامل گردد.
2- خداوند رفتار ما را حتی در انجیل اداره میکند.
“آیا نمیدانید که ظالمان، وارث ملکوت خدا نخواهند شد؟ فریب نخورید. بیعفتان، بتپرستان، زناکاران، همجنسبازان، چه فاعل و چه مفعول، دزدان، طمعورزان، میگساران، ناسزاگویان و شیّادان، وارث ملکوت خدا نخواهند شد. بعضی از شما در گذشته چنین بودید، امّا در نام عیسی مسیحِ خداوند و توسط روح خدای ما شسته شده، تقدیس گشته و پارسا شمرده شدهاید.”
برخی از رفتارها هستند که فرمان داده شده، آنها را انجام ندهیم. اگر انجام دهیم، نشان دهندهی این است که ما وارث ملکوت خدا نخواهیم بود. اشخاصی که از لحاظ جنسی فاسد، پرستندگان خدایان دروغین، مرتکبین زنا، همجنسگرایان، دزدان، همیشه در پارتی و باجگیران به آسمان نخواهند رفت. این رفتار، گناه آلود است و ما را از ملکوت خدا باز میدارد. نمیتوانیم بگوییم که خدا به ما فرمان نمیدهد.
اینکه به مردم بگوییم مرتکب زنا نشوند، اعمال همجنسگرایانه انجام ندهند یا دزدی نکنند، قانون نیست، چرا که قانون تنها انجام فرامین انسانی در راستای خشنودسازی انسان است، نه اطاعت خدا از صمیم قلب پاک.
توجه داشته باشید که پولس مستقیماً به سمت بطن کار خدا در زندگی شما میرود. لکن شما به روح خدا غسل یافته و مقدّس گردیده و عادل کرده شدهاید. این عمل روحانی، بر روی رفتار خارجی نیز تاثیر میگذارد.
با چیزی که گفته شد، مسیحیت معاصر، مرتکب اشتباه بزرگی شده است. بخش عظیمی از کلام خدا رها شده و به مردم اجازه داده شده که آزادانه آن را مورد هتک حرمت قرار دهند. قصد من تحمیل کردن هیچ نوع رفتاری به شما نمیباشد، بلکه اشاره به این موضوع میباشد که تعلیم واضح کتابمقدّس چیست. سپس میتوانید تصمیم بگیرید که چه میخواهید انجام دهید. شما تصمیم میگیرید که آیا میخواهید اطاعت کنید یا خیر. یک هویت مسیحی راستین وجود دارد. ما باید مقیاس خدا از فروتنی را دریابیم.
3- خدا برای محافظت از ما فرمان به فروتنی میدهد.
“شنیدهاید که به اوّلین گفته شده است، زنا مکن. لیکن من به شما میگویم، هر کس به زنی نظر شهوت اندازد، همان دم در دل خود با او زنا کرده است.”
خدا فرامین را برای ما صادر نمیکند که به ما سخت بگیرد، بلکه تا از ما حمایت نموده و از شریر محافظت کند. از آنجایی مردان دارای گرایش بصری بسیاری هستند، از لحاظ فیزیکی بسیار سریع به یک زن جذب میشوند. شیطان از این طریق برای مردان طعمه میگذارد، تا در آنها شهوت ایجاد کند. عیسی گفت هر کس به زنی نظر شهوت اندازد، همان دم در دل خود با او زنا کرده است. وقتی زنی خود را در لباس تنگ نشان میدهد تا هیکل خود را به نمایش درآورده و یا بخشهای خاصی از بدن خود را آشکار میکند تا یک مرد به او شهوت بورزد، آن زن نیز در گناه زنا که در دل انجام شده، شریک میباشد.
اگرچه در عصر عیسی و پولس به دلیل نوع لباسی که زنان میپوشیدند، ممکن است تمرکز بر روی نگاههای شهوانی مردان بوده باشد، در این عصر به دلیل وجود سطح گستردهی بیشرمی، توپ به زمین زنان برگشته است.
این یکی از دلایلی میباشد که پولس این دستورالعملها را بهجهت تعلیم خواهران در پوشش شایسته به تیموتائوس نوشت.
ریچارد باکستر، شبان پیورتین قرن هفدهم در یک کتاب راهنمای مسیحی، مینویسد: “لباسهایشان ذهن ناظرین را در احساسات بیشرمانه، شهوانی و سرکش به دام میاندازد. هر چند شما میگویید که چنین قصدی ندارید، این گناه شماست که آن عمل را انجام میدهید و موقعیت آن فراهم میآید. بله. این که به اندازهی کافی تلاش نکردید تا از آن اجتناب کنید. اگرچه این گناه و بطالت آنهاست که علت اصلی میباشد، با این وجود این گناه شماست که معلول آن شدهاید. زیرا باید در نظر داشته باشید که شما در میان روحهای بیمار زندگی میکنید و نباید سنگ کوچکی را سر راهشان قرار دهید. شما نباید باعث لغزش آنها و همچنین شعله ور ساختن آتش شهوتشان شوید. از زیورآلات خود برای آنها تله نسازید. باید چنان در میان گناهکاران قدم بردارید مثل اینکه با شمع از میان کاه و باروت یا چیز دیگر رد میشوید. شما شعلهای را میبینید که آن را پیش بینی نکردهاید. و زمانی میرسد که برای خاموش کردن آن بسیار دیر شده است.”
فصل سوم – دو نوع پوشش
در کتاب پیدایش بعد از آنکه آدم و حوا مرتکب گناه اولیه میشوند، در مییابیم که احساس شرم کردند و سعی بر پوشانیدن عریانیشان میکنند. بنابراین، این شکل اولیهی پوشیدن لباس میباشد که مرد گناهکار، خود را میپوشاند.
“آنگاه چشمان هر دوِ ایشان باز شد و فهمیدند که عریانند. پس برگهای انجیر به هم دوخته، سترها برای خویشتن ساختند.”
این پیشبندهایی را که آدم و حوا ساختند تا خود را پوشش دهند، لنگ مینامیم و پوشش آن تقریباً به اندازهی پوشش یک لباس زیر میباشد. بنابراین توجه کنید، این انتخاب لباس گناهکاران اولیه بود. خدا به دلیل گناه والدینمان مقابل آنها قرار گرفت و مار، زن و زمین را لعنت کرد. بعد از این واقعه، خود خداوند برای آدم و حوا لباس مهیا نمود.
“و خداوند خدا رختها برای آدم و زنش از پوست بساخت و ایشان را پوشانید.”
آدم و حوا لباسی را برگزیدند که تنها شرمگاهشان را میپوشاند. خدا حیوانی را آورده و آن را بعنوان قربانی گناه، برای آنها ذبح نمود. سپس آن را برداشته و همانطور که کتابمقدّس میگوید «پیراهنهایی از پوست» برای آدم و زنش بساخت. به عبارتی دیگر او آنها را مجبور ساخت تا پوست حیوانی را که برای گناهانشان ذبح شده بود، بپوشند. بیایید دقیقتر به واژهی «پیراهنها» در زبان عبری نگاه کنیم. کلمه عبری آن «kûttône» میباشد. این کلمه بطور تحتاللفظى به معنای پوشاندن میباشد، اما آیا جامه خاصی پوشیده شد. فرهنگ لغت زبان عبری Brown Driver-Briggs، شرح میدهد که «kûttône» به معنای «یک پیراهن بلند، همانند جامه که معمولا از پارچه کتان میباشد» است. دانشنامهی بینالمللی استاندارد کتاب میگوید که پیراهن در اینجا، جامه عادی است که یهودیان آن زمان میپوشیدند، و با آن جامه کارهای روزانه خود را انجام میدادند. آن مشابه «تونیک» رومی میباشد و نزدیکترین مطابقت را با «پیراهن بلند» ما که تا زیر زانو میرسد، دارد. و در مواردی که پیراهن برای مناسبتها طراحی شده باشد، تقریباً به زمین میرسد. بنابراین خدا آدم و حوا را ملبس به جامهای کرد که به واقع بدنشان را میپوشاند. پیراهنی همچون جامه، که از پایین گردن تا زیر زانو را پوشش میداد. خدا به شکلی موثر، پوشیدن لباس کم، مانند لنگ یا چیزی که آن را بیکینی مینامیم، محکوم کرده است. این لباس از نجابت بهدور بود، زیرا بدنهایشان را طوری آشکار میساخت که بیشتر برای گناهکارانی پسندیده است که میان گناهکاران دیگر زندگی میکنند. میتوانیم مشاهده کنیم که یک لباس شایسته، لباسی است که بدن را از گردن تا پایین زانوان میپوشاند، تا سینه و رانها معلوم نبوده و آنقدر تنگ نیست که همه چیز در هرصورت معلوم باشد.
عفت مسیحی
“و همچنین زنان خویشتن را بیارایند به لباس مزیّن به حیا و پرهیز، نه به زلفها و طلا و مروارید و رخت گرانبها؛ بلکه چنانکه زنانی را میشاید که دعوی دینداری میکنند به اعمال صالحه.”
قبل از آنکه در این آیه عمیقتر شویم، میخواهم اذعان کنم که خدا در قلب زن قرار داده که برای شوهرش زیبا به نظر برسد. او زن را نیافرید تا به منبع ابتدایی زیبایی تمایل داشته باشد، و هدف او این نیست که زن تا حدی به دنبال زیباییهای ظاهری باشد که استانداردهایی را که خدا قرار داده، کنار بگذارد.
برگردیم به کلامی که لحظهای پیش راجع به آن نوشتیم. پولس با یک مسئله ظاهری سروکار دارد. زنان باید لباسهای شایسته بپوشند. خواهران در خداوند باید لباسهایی بپوشند که بدنشان را به شیوهای بپوشانند که توجهات شهوانی را به خصایص خود جذب نکنند. لغت شایسته، از کلمهی متعادل میآید. به عنوان مثال: بیش از حد کم نخور، لیکن بیش از حد زیاد نخور. در عوض به اندازهی متعادل غذا بخور. زنان باید لباسی بپوشند که بیش از حد باز نباشد، لیکن نیاز ندارند که با لباسی از سر تا انگشتان پا را بپوشانند.
باید از لباسهای تنگی که محکم به بدن چسبیده یا از لباسهایی که بدن را بیش از حد نمایان میسازد، اجتناب کرد. میگوید که لباس او باید به «نجابت» و همچنین «متانت» آراسته باشد. کلمه نجابت به معنای حیا میباشد. باحیا بودن به معنای خجالتی و کمرو بودن است، بنابراین لباستان را به طرزی برگزینید که نشان دهد، شما شرم دارید. لباس پوشیدن به طریقی که نشان دهد شما حیا دارید به این معناست که شما نمیخواهید بدنتان را نمایان بسازید، بلکه شما میخواهید که آن را پنهان کرده و به سمت خود، جلب توجه نکنید. پولس میگوید که زنان باید پوششی شایسته برتن کنند. میخواهم به کلمهی «پوشش» در زبان یونانی توجه کنید. کلمهی «پوشش» در زبان انگلیسی یک اصطلاح عمومی برای پوشاک میباشد. در زبان یونانی یک اصطلاح عمومی برای پوشاک وجود دارد و آن «himatismos» است که در پایان این آیه به عنوان «آراستن» ترجمه شده است. با این حال اصطلاحی که پولس در اینجا به کار میبرد واژهی «katastole» است. کلمهی «katastole» به جامهای دلالت دارد که امروزه به آن لباس میگویند. بنابراین آیهی بسیار ارزشمندی داریم که به ما میگوید جامهای که یک خواهر در خداوند باید به تن کند، لباس میباشد نه شلوار. این عبارت میتواند «یک لباس شایسته» نیز ترجمه شود.
در این دوران زنان بسیاری هستند که لباسهایی میپوشند که بخش زیادی از بدنشان را نمایان میسازد و این یعنی آنها هر چه باشند، حیا ندارند. میخواهند بدنشان را به تمام جهان نشان دهند. این شرمآور است و هرگز نباید در زندگی یک ایماندار راستین رخ دهد. گاهی اوقات موضوع این است که یک زن از طرز پوشش خود آگاه نیست و از علایقش پیروی میکند. در عوض پیروی از علایق، به عنوان اشخاصی که زندگی خود را به مسیح دادهاند، باید مطابق با قلب مسیح لباس بپوشیم. اینها کلمات من نیست، بلکه تعالیم عیسی مسیح از طریق شاگردانش میباشد.
هنگامی که پولس به گیسوان بافته، طلا و مروارید اشاره میکند، این را میگوید که نسبت به آن متعادل و شایسته برخورد کنید. به این معنا نیست که نمیتوانید گردنبند انداخته، موی خود را گیس کنید یا لباسهای گران قیمت برتن کنید، لیکن هر کاری که در رابطه با لباستان انجام میدهید، شایسته باشد.
مسیحیانی هستند که میگویند کتابمقدّس راجع به لباسهایی که باید بپوشیم صحبت نمیکند، بلکه تنها راجع به قلبمان سخن میگوید. همانطور که لحظاتی پیش خواندید، پولس در مورد آن با صراحت نوشته است و یک شبان را در مورد این که چه چیزی را باید تعلیم دهد، راهنمایی نموده.
اصل دیگر کتابمقدّس این است: تمایز دو جنسیت
“زن نباید جامهی مردانه بر تن کند، و نه مرد جامهی زنانه. زیرا یهوه خدای شما از آنان که چنین کنند، کراهت دارد.”
یک مرد نباید جامهی زنانه، یعنی پیراهن، به تن کند و یک زن نباید جامهی مردانه یعنی شلوار تن کند. خدا میخواهد که زن همانند زن لباس پوشیده و مرد نیز همانند مرد. جامعهی مدرن این اصل را منحرف کرده و پوشیدن شلوار برای زنان را عادی ساخته است. کلام خدا میگوید یک زن نباید این کار را انجام دهد و اگر این کار را انجام دهد در نظر خدا کراهت آور است.
خواهران! شلوار جامهای میباشد که متعلق به مردان است. بر طبق کتابمقدّس، این فرمان خدا میباشد. خدا خواهان تمایز دو جنسیت در پوشش و ظاهر میباشد. یک مرد باید همچون مرد لباس بپوشد و یک زن نیز همچون زن.
تمایز دو جنسیت
“زن نباید جامهی مردانه بر تن کند، و نه مرد جامهی زنانه. زیرا یهوه خدای شما از آنان که چنین کنند، کراهت دارد.”
یک مرد نباید جامهی زنانه، یعنی پیراهن، به تن کند و یک زن نباید جامهی مردانه یعنی شلوار تن کند. خدا میخواهد که زن همانند زن لباس پوشیده و مرد نیز همانند مرد. جامعهی مدرن این اصل را منحرف کرده و پوشیدن شلوار برای زنان را عادی ساخته است. کلام خدا میگوید یک زن نباید این کار را انجام دهد و اگر این کار را انجام دهد در نظر خدا کراهت آور است.
خواهران! شلوار جامهای میباشد که متعلق به مردان است. بر طبق کتابمقدّس، این فرمان خدا میباشد. خدا خواهان تمایز دو جنسیت در پوشش و ظاهر میباشد. یک مرد باید همچون مرد لباس بپوشد و یک زن نیز همچون زن.
فصل چهارم – بررسی تاریخ
ریشهی شلوار در تمدن غرب
در اوایل قرن 19، یک طراح همجنسگرا در پاریس شروع به ساخت شلوار برای زنان نمود. این تحول در مد، توسط جنبش فمینیستی در اروپای ملکه ویکتوریا رواج یافت. زنان مخالفت خود را علیه جامعهای که مرد نقش سر خانه خود و سر جامعه را دارد، ابراز کردند. او این تفکر را بیان کرد که نیازی به مرد ندارد، و دیگر نمیخواهد آنگونه که خدا در کتابمقدّس درنظر داشته و طراحی نموده، در اطاعت مرد باشد.
این نقطه شروع استفادهی گستردهی زنان از شلوار است. اوایل دههی 1960 بود که طراحان شروع به ساخت شلوار جین برای زنان کردند. برای یک زن طبیعی نبود که شلوار بپوشد، لیکن شیطان بهواسطهی شهوت و تمایلش برای نابودی جامعه، این را منحرف ساخت. و حال آنها بدی را نیکویی و نیکویی را بدی مینامند. امروزه زنان شلوارهایی میپوشند که تمام برجستگیهای بدنشان را نشان میدهد. آنها این کار را انجام میدهند، بدون این که مطلع باشند این یک روح است که موجب میشود آنها ابراز کنند که نیازی به اطاعتی که خدا آن را معین کرده است، ندارند. تأسف آور است.
میگویید: “چه کسی گفته که شلوار فقط یک پوشش مردانه است؟ فرهنگ و زمان تغییر میکنند.”
بله، فرهنگ و زمان تغییر میکند، اما تمایز بین دو جنسیت تغییر نمیکند. یک زن در پوشش عمومی شلوار، لباس مردانه را میپوشد. اصل پوشش زنانه شلوار نمیباشد، بلکه پیراهن و دامن است. شلوار پوشش اصلی مردانه میباشد. این تنها عقل سلیم و ضوابط اخلاقی معمول میباشد.
“زیرا همین است محبّت خدا که احکام او را نگاه داریم و احکام او گران نیست.”
ضوابط اخلاقی
وقتی برای کار به سازمان یا ادارهای میرویم، آنها دارای لباس متحد هستند. لباس متحد، نشان افتادگی و حرفهای بودن است. این یک عملکرد معمول در سراسر جهان است و هیچکس به آن شک ندارد. با این حال در مورد ایمان مسیحی، کلیسای کنونی این تفکر را، که خدا میخواهد ما تا جایی اراده خود را تسلیم کرده که حتی به شکلی که او میخواهد لباس بپوشیم را، نمیپذیرند. وقتی در مورد نداشتن رابطهی جنسی قبل از ازدواج تسلیم خدا میشویم، این امر رستگارى از راه نيکوکارى محسوب نمیشود، بلکه اطاعت محسوب میشود و این اطاعت از ما نگهدارى کرده و ما را برای همسر آیندهمان و جلال خدا حفظ میکند. وقتی خدا به ما فرمان میدهد که محجوبانه لباس پوشیده و لباسی را بر تن کنیم که به مردانگی و زنانگیمان اشاره دارد، بهجهت منعکس کردن شخصیت مسیح میباشد.
آیا آرایش در کتابمقدّس تشویق میشود یا خیر؟
انگیزهی آرایش کردن تواضع و جلب توجه به شخصیت زن نمیباشد. انگیزهی زیبایی بیرونی میباشد نه تواضع. کتابمقدّس از فواید آن سخن خاصی نگفته است. در کتابمقدّس سه بار به آن اشاره شده که هیچکدام مثبت نمیباشد. این نقل قولی از کتاب «کتابمقدّس عجیب به ذهن غربی» میباشد:
“به نظر میرسد که سرمه در میان عبرانیان به هیچ عنوان فراگیر نبوده. ارجاعات به آن اندک میباشد و در هر مورد به نظر میرسد که از ناشایستگی یک زن با شخصیت بالا بوده است.”
“ایزابل سرمه به چشمان خود کشید.” “چشمان خود را از سرمه جلا دهی.” ارمیا از شهر فاحشگان میگوید و حزقیال نیز آن را از ویژگیهای یک فاحشه میداند.
ایزابل بتپرستی را به خط اول اسرائیل آورد، او باعث لغزش شوهرش اخاب به سمت شرارت و عبادت بتها شد. در دوم پادشاهان آمده است که اخاب مرده و ییهُو از خدا مقرر شده بود که غضب او را بر خانهی اخاب بیاورد. ایزابل از این موضوع اطلاع مییابد و تصمیم میگیرد که خود، امور را به دست بگیرد. او چشمان و موهایش را آرایش کرده و سپس رفته، در پنجره ایستاد. اگرچه او در آن زمان یک مادربزرگ بود، اما قصدش فریب دادن ییهُو و ازدواج با او و در نتیجه حفاظت از زندگی خود. اما مدت کوتاهی پس از آن، از بالکن خانهاش به بیرون پرت شده و سگها آمده از بدن او تغذیه کردند. قطعاً این یک تصویر مثبت نمیباشد. آرایش او در در اشاره به اغواگری او ذکر شده، و دو بار دیگر نیز در اشاره به یک ملت فاحشه است که به عوض همسر خود یعنی خداوند خدا، به دنبال پناه از ملل دیگر میباشد.
کلام میگوید: “از هر نوع بدی احتراز نمایید.” کتابمقدّس آرایش را به بتپرستی و فساد مرتبط میسازد. در جامعهی نوین، ما یک زن زیبا را بتی برای پرستش ساختهایم. آرایش کردن امریست نانجیبانه که توجهات را به زیبایی ظاهری به عوض شخصیت درونی قلب منعطف میسازد. چرا آرایش میکنید؟ قلب خود را تفتیش کنید.
قدمت آرایش به هزاران سال قبل و جوامع بتپرستی برمیگردد. همانطور که در عهد عتیق میخوانیم، بدیهی است که مردم یهود به شکل منفی تحت تاثیر اقوام بتپرستی بودند که آنها را احاطه کرده بودند. با این حال این موضوع در اوایل قرن بیستم در جامعه مدرن به دلیل جهان سرگرمی و هالیوود شایعتر شد.
مرجع از سایت ویکی پدیا :
http://en.wikipedia.org/wiki/History_of_cosmetics
اغلب اوقات استر به عنوان زن خدا که آرایش میکرده ذکر شده است. البته از یک آیهی خاص برای اثبات آن استفاده میشود، اما بیایید نگاهی دقیقتر به این آیه بیندازیم.
“و چون نوبت هر دختر میرسید که نزد اَخْشُورُش پادشاه داخل شود، یعنی بعد از آنکه آنچه را که برای زنان مرسوم بود، که در مدّت دوازده ماه کرده شود، چونکه ایام تطهیر ایشان بدین منوال تمام میشد، یعنی شش ماه به روغن مرّ و شش ماه به عطریات و اسباب تطهیر زنان”
جایی در این آیه نیست که به آرایش اشاره شده باشد. تمام چیزی که از آن سخن میگوید روند تطهیر زنان است. کلمهی «تطهیر» به معنای مسح شدن و در رابطه با عطریات است. کلمهی «تطهیر» که در پایان آیه آمده اشاره به صابونی است که با عطریات معطر شده و در حمام مورد استفاده قرار میگرفت. روند تطهیر برای پاکسازی زنان جوانی انجام میشد که احتمالاً در شرایط سخت زندگی و کار میکردند. کسانی که اغلب استحمام نکرده و به احتمال زیاد از غذاهای دانه درشت با بوی قوی تغذیه مینمودند. این آیه به هیچ وجه از آرایش سخن نمیگوید.
آرایش در ایالات متحده آمریکا و اروپا
در طی سالهای اولیهی قرن بیستم، آرایش در آمریکا و اروپا به دلیل تاثیر ستارگان باله و تئاتر مانند ماتیلد چسینسکا و سارا برنارد تبدیل به مد شد. اما تأثیرگذارترین توسعهی نوین، بیشتر از هرچیز دیگر، صنعت فیلم در هالیوود بود. در میان کسانی که فرصت بازار انبوه لوازم آرایشی را غنیمت دیدند اسم مکس فکتور، سر، الیزابت آردن و هلنا رابینستین به چشم میخورد.
آیا میخواهید از هالیوود پیروی کنید یا ما میخواهیم از کلام خدا پیروی کنیم؟ هالیوود زیبایی ظاهری را جلال میدهد و روح را نابود میکند، اما خدا به شخصیت درونی و زینت قدوسیّت اشاره میکند. آیا مد نوین برای شما مطلق میباشد یا کلام خدا برای شما مطلق است؟
چرا بر روی این چیزهای ظاهری تمرکز کردهام؟
درحالیکه در فرهنگ اسلامی آنها از یک سو افراط کردهاند، در فرهنگ غرب نیز آنها از سوی دیگر تفریط کردهاند. در اسلام مقررات اخلاقی اغلب با تهدید به مجازات انجام میشود. در غرب مقررات اخلاقی به هیچ وجه وجود ندارد و هرچیزی اتفاق میافتد. زنان بدون هیچ شرم و حیایی راه میروند، بدنشان را به نمایش میگذارند، صورتشان را نقاشی میکنند، لباسهای تنگ میپوشند و در برخی موارد هیچگونه لباسی بر تن ندارند. اما طبق کتابمقدّس، خدا ما را به عفت و پاکدامنی فرا میخواند.
کاهن اعظم به خاطرتان میآید؟ به او الزامات خاصی داده شده بود، مو و ظاهر او. زمانی که کاهن اعظم در حضور خدا بود، میبایست جامهای بی نقص به تن میکرد. او میبایست لباسی را که به نظر خداوند خوشایند بود بر تن میکرد. ما از شریعت عهد عتیق پیروی نمیکنیم، اما همان خدا را که این استانداردهای کتابمقدّسی را به ما میدهد، پیروی میکنیم.
فصل پنجم – یک پوشش
زینت انسانیّت باطنی در مقابل انسانیّت ظاهری
“و شما را زینت ظاهری نباشد، از بافتن موی و متحلّی شدن به طلا و پوشیدن لباس، بلکه انسانیّت باطنی قلبی، در لباس غیر فاسد روح حلیم و آرام که نزد خدا گرانبهاست.”
توجه خدا به زینت قدوسیّت، انسان درون، شخصیت و رفتاری است که از آنجا نشأت میگیرد. پطرس میگوید خود را زینت دهید، نه توسط بافتن گیسوها، پوشیدن لباسهای گران و طلا، بلکه در انسانیّتِ باطنی قلبی، روح حلیم و آرام. میتوانید گیسوها، طلا، و لباسها را در بر کنید، اما بیشتر زمان خود را صرف ظاهر خود نکنید، بلکه بر قلب و رفتار خود متمرکز شوید. آن چیزی است که به چشمان خدا زیبا میآید. از این زینت قدوسیّت و شخصیت الهی، توسط لباسی محجوبانه، خود را زینت دهید.
موی بلند
“هر مردی که سر پوشیده دعا یا نبوّت کند، سر خود را بیحرمت کرده است. و هر زنی که سر نپوشیده دعا یا نبوّت کند، سر خود را بیحرمت کرده است؛ این کار او درست مانند این است که سر خود را تراشیده باشد. اگر زنی سر خود را نمیپوشاند، پس اصلاً موهای خود را بچیند؛ و اگر برای زن شرمآور است که موهایش را بچیند یا بتراشد، پس باید سر خود را بپوشاند. مرد نباید سر خود را بپوشاند، زیرا او صورت و جلال خداست؛ امّا زن، جلالِ مرد است.”
“10 از همینرو، و بهخاطر فرشتگان، زن باید نشانی از اقتدار بر سر داشته باشد.”
“خود قضاوت کنید: آیا برای زن شایسته است که سر نپوشیده به درگاه خدا دعا کند؟ آیا طبیعتِ امور، خود به شما نمیآموزد که اگر مردی موی بلند داشته باشد، برای او شرمآور است، امّا اگر زنی موی بلند داشته باشد، مایهی افتخار اوست؟ زیرا موی بلند بهعنوان پوشش به زن داده شده است. امّا اگر کسی بخواهد آهنگی دیگر ساز کند، باید بگویم که ما را و نیز کلیساهای خدا را چنین رسمی نیست.”
نگرانیهای مشترک
برخی افراد میخواهند بگویند که این تنها یک مسئلهی فرهنگی است و لازم نیست ما در قرن بیست و یکم از آن پیروی کنیم. با این حال میخواهم با لیست کردن چهار نکته که نشان میدهد این صرفاً امری فرهنگی نمیباشد، آغاز میکنم:
- پولس به سر بودن مرد اشاره میکند. این یک مسئلهی فرهنگی نیست، بلکه حقیقتی ابدی میباشد.
- پولس گفت که این باید «به خاطر فرشتگان» انجام شود. هیچ گونه سرحد فرهنگی برای فرشتگان وجود ندارد.
- پولس میگوید که کلیساهای خدا تنها یک رسم دارند. به این معنا که تمام کلیساها در سراسر جهان این رسم را دارند. این بدین شکل نیست که یک رسم در مقدونیه، دیگری در آسیا و دیگری در اسرائیل باشد. تنها یک رسم (یا عرف) برای کلیسا وجود دارد. که با فرهنگها تغییر نمیکند.
- امپراطوری روم بسیاری از فرهنگهای متفاوت را در طول زمان پولس در بر میگرفت. او هیچ کدام از آنها را به عنوان استثناء از قانون طبیعت جدا نکرد.
پولس در مورد دو چیز سخن میگوید. نخست، رسوم طبیعی آن زمان و دوم، حقیقت ابدی. او در ابتدا از حجاب و پوششی که برای زنان زمان خودش معمول بود، سخن میگوید. آنها با حجابی مویشان را برای نشان دادن عفت میپوشاندند. این امر در آن زمان در سراسر روم و خاورمیانه انجام میشد. زنان قرنتس در حال رد کردن این تفکر بودند و پولس خواهش کرد که ادامه یابد. پوشیدن حجاب، ابزار فرهنگیای بود که نشان میداد یک زن تحت اقتدار شوهرش است. این دیگر رسم زمان ما نمیباشد.
با این حال، یک حقیقت ابدی اینجا وجود دارد و آن تمایز بین دو جنسیت در رابطه با مو میباشد. او به سر بودن مرد، وجود فرشتگان و طبیعت اشاره نمود. مرد باید موهای کوتاه و زن موی بلند داشته باشد. این صرفاً یک رسم انسانی نیست، اما تمایزی مهم است که خدا بین زن و مرد ایجاد میکند. کلام خدا میگوید که برای یک زن این شرم آور است که موهای کوتاه داشته باشد.
کلمهای که برای پوشش به کار رفته، «حجاب» میباشد. پولس مینویسد که زن در هنگام دعا یا نبوت باید حجاب کند. سپس این را بیان میکند که آشکار میسازد دارد به چه نوع حجابی اشاره میکند: “زیرا موی بلند بهعنوان پوشش به او داده شده است.” به عبارت دیگر، موی او به وی داده شده که حجاب او باشد. اینکه آیا روسری پوشیده یا خیر بیربط است. خدا به ما میگوید که موی زن به عنوان حجاب به او داده شده است. این امری طبیعی است که خداوند از آغاز زمان بنیان کرده، موی بلند زن و موی کوتاه مرد. موی بلند زن مایه افتخار اوست.
در زمان نوشتن پولس، یک زن به دو دلیل موهایش را کوتاه میکرد، نخست آنکه اگر شوهرش فوت کرده و در عزاداری باشد. دوم اینکه به اجبار برای مجازات روسپیگری انجام میشد. بر طبق کتابمقدّس برای یک زن چیز شرم آوری است که موهای خود را کوتاه کند؛ این همانند این است که او به سر خود، یعنی «شوهرش»، بیاحترامی کرده است.
یک مرد با موهای بلند در حال انجام کاری شرم آور و تحقیر خود است، اما یک زن با موهای بلند فخر زنانگیاش را نشان میدهد. خواهران! موهای خود را بلند نگه دارید، آن را کوتاه نکنید یا نچینید، فقط اجازه دهید که رشد نمایند. زن موهایش را در زمان عزاداری برای از دست دادن شوهر، کوتاه میکرد. زنانی که میخواستند از این رسم پیروی کنند و نشان دهند که همچنان عزادار شوهر خود هستند، به سادگی انتهای موی خود را میچیدند. برای یک زن این امری طبیعی نیست که موهای خود را به هر نحوی کوتاه کند. او باید بر طبق تعلیم کتابمقدّس اجازه دهد که موهایش رشد کند. مرد نیز باید موهای کوتاه داشته باشد تا نشان دهد به سر خود، یعنی عیسی مسیح، احترام گذاشته است. مرد با موهای بلند طبق کتابمقدّس در حال بی احترامی به مسیح میباشد.
نتیجه گیری
عیسی گفت: “اگر کسی مرا دوست بدارد، کلام مرا نگاه خواهد داشت.” سخنان عیسی همان هستند که ما در کتابمقدّس میخوانیم، و فرامین او سنگین نخواهد بود. آنها برای حفظ و حراست ما میباشند به گونهای که ما بتوانیم به واقع شخصیت عیسی مسیح را نشان دهیم.
“در محبت ترس نیست، بلکه محبتِ کامل ترس را بیرون میراند؛ زیرا ترس از مکافات سرچشمه میگیرد و کسی که میترسد، در محبت به کمال نرسیده است.”
اینها کلمات ترس برای کنترل زندگی شما نمیباشد. بلکه این کلام خدا برای حفظ شخصیت شماست و احترام و جلال را برای خدا به ارمغان میآورد.
برادران و خواهران! از شما یک چیز میخواهم، در مورد آنچه خواندید دعا کنید. کتابمقدّس را در دعا و صادقانه تفتیش کنید، از خدا بطلبید که او میخواهد در مورد چیزی که خواندید، چه کاری انجام دهید. اگر از روحالقدس پر نشدهاید، بنابراین بسیار حائز اهمیت میباشد که اول از روح پر شوید. وقتی از روح پر شوید، شما میدانید که روح راستی شما را به جمیع راستیها هدایت خواهد نمود.
عیسی گفت: “اگر کسی مرا دوست بدارد، کلام مرا نگاه خواهد داشت.” سخنان عیسی همان هستند که ما در کتابمقدّس میخوانیم، و فرامین او سنگین نخواهد بود. آنها برای حفظ و حراست ما میباشند به گونهای که ما بتوانیم به واقع شخصیت عیسی مسیح را نشان دهیم.
“در محبت ترس نیست، بلکه محبتِ کامل ترس را بیرون میراند؛ زیرا ترس از مکافات سرچشمه میگیرد و کسی که میترسد، در محبت به کمال نرسیده است.”
اینها کلمات ترس برای کنترل زندگی شما نمیباشد. بلکه این کلام خدا برای حفظ شخصیت شماست و احترام و جلال را برای خدا به ارمغان میآورد.
برادران و خواهران! از شما یک چیز میخواهم، در مورد آنچه خواندید دعا کنید. کتابمقدّس را در دعا و صادقانه تفتیش کنید، از خدا بطلبید که او میخواهد در مورد چیزی که خواندید، چه کاری انجام دهید. اگر از روحالقدس پر نشدهاید، بنابراین بسیار حائز اهمیت میباشد که اول از روح پر شوید. وقتی از روح پر شوید، شما میدانید که روح راستی شما را به جمیع راستیها هدایت خواهد نمود.