امین در تمام خانه
شاهین تقی زاده
کتاب مقدس بیشترین بخش از صفحات خود را به معرفی و تشریح انسانهایی اختصاص میدهد که در این دنیای پر رمز و راز تاثیرات شگرفی را بر روی تاریخ از خود بر جای گذاشته اند. پیدایش ادیان و عقاید گونا گون و یا تمدنها همه و همه نتیجه تاثیر انسانها بر آن بوده است.
در این بین افرادی مانند یوسف پسر یعقوب نیز هست که زندگی بسیار پر فراز و نشیبی دارد. تاثیر “یوسف” نه بخاطر زیبایی چهره و ظاهرش بود بلکه بیش از آنکه این مسئله باعث پیشرفت او گردد مایه دردسر و عذابش میگردد. اما با این وجود او نمونه شخصی است که با وجود چنین تلاطماتی در زندگی خود میتواند بر همه آنها غلبه کرده علاوه بر آن در هر قسمت از این تجربیات سخت،”تاثیر” ایمان خود را در جایگاه یک ایماندار نشان بدهد.
زیبایی شخصیت او بیشتر از آن جهت برای من مثال زدنی است که با وجود مشکل بزرگی به اسم “تنهایی” که در سرزمین مصر با آن مواجه شد یا بعنوان “برده” در آنجا فروخته شد و در خانه یک ارباب مشغول بکار گشت، اما با ایمان خود به خداوند آن تنهایی را کنار زد. اکثریت قریب به اتفاق ما ایمانداران، بخاطر قرار گرفتن در شرایط سخت، دست به شکایت از دنیا و زمانه می زنیم و شاید حتی در آن مسئله، “خداوند” را هم مقصر بدانیم.
اگر هر کدام از ما مانند یوسف، طعمه “نفرت و کینه” اطرافیان خود قرار می گرفتیم و در آن چاه، دور افکنده می شدیم ،
آیا هنوز دل و دماغی برای پرستش خداوند یا دعا کردن داشتیم؟؟
آیا می توانستیم بدون شکایت بردن به خدا منتظر کمک او بمانیم؟
یوسف در خانه پدرش بسیار مورد لطف و توجه بود. او توانسته بود همه توجهات را در میان خانواده بسمت خود معطوف نماید و این توجه برادران بزرگترش را همیشه عذاب می داد.
مشکلی که برادران یوسف با آن مواجه بودند امروزه هم دامنگیر بسیاری از خانواده ها میباشد یعنی ” تقسیم ناعادلانه توجه و محبت ” این مشکل بیشتر در خانواده هایی که بیش از یک بچه دارند وجود دارد. نگاه و توجه پدر به یوسف دیگران را عذاب می داد.
اما یوسف رویایی داشت. او یک رویای آسمانی که چیزی بزرگتر از یک خواب معمولی باشد را دریافت نمود . پدرش خوب میدانست تفسیر خوابی که یوسف دیده بود چیست.
او می بایست به شخصیتی بزرگ و بلند مقام تبدیل گردد.تا جایی که توسط بسیاری مورد تجلیل و تکریم قرار گیرد وجود سپر بزرگی بنام “یعقوب” رسیدن به این جایگاه را برای یوسف راحت تر می کرد. بخاطر همین برادرانش در مورد از بین بردن او با هم مشورت نمودند.
لازم نیست همه داستان را بگویم میتوانید در کتاب پیدایش از باب 37 تا 50 آن را ببینید.
آنچه که امروز مرکز این پیغام را تشکیل میدهد، چگونگی عملکرد این شخصیت در سالهای دور از خانه و خانواده است. بنظر من یوسف همه بهانه های لازم برای تبدیل شدن به یک فرد شریر یا دزد یا یک قاتل بی رحم را داشت.
بخاطر اینکه او قربانی کینه و نفرت برادرانش شده بود. هر کدام از ما با انتخابهایی در زندگی و ایمان خویش روبرو هستیم. ما باید هر روز مسیر کار روزمره خود را برای اینکه سواره برویم یا پیاده، انتخاب نماییم. لباس رسمی بپوشیم یا غیر رسمی آن را انتخاب نماییم.حتی در ایمان خود نیز همینطور. ما باید عیسی را هر روز انتخاب نماییم حتی اگر بقول خودمان یک ایماندار قدیمی هستیم.
حتی اگر خدمتی در کلیسای محلی خود داریم ما هر روز می بایست عیسی را یا غیر او را انتخاب کنیم. جواب این سؤالها در اعمال ما و عکس العملهای ما خود را نشان میدهد.
اما آنچه برای یوسف با وجود مواجه شدن با چاه،بردگی و زندان در اولویت قرار دارد، نگاه داشتن امانت گرانبهایی بنام “ایمان” است. آری “تنهایی” و “نفرت” چالشی است که معمولا ما را در وسوسه انجام کارهایی قرار می دهد که کلام خدا ما را از آن باز می دارد.
اما یوسف در چنین میدانی حاضر نشد این تنهایی را فرصتی برای جسمانیت های خود قرار دهد.او نه تنها از همه آن مشکلات عبور میکند بلکه در هر موقعیتی که قرار میگیرد آنچنان تاثیری از خود بر جای میگذارد که در بخشی همه مصر را تحت تاثیر ایمان الهی و خدای خود قرار می دهد.او مصر را از خطر بزرگی بنام قحطی نجات می دهد،خانواده و برادران خود را نجات میدهدو بر طبق آن رویای آسمانی،مورد تعظیم وتکریم آنها قرار میگیرد.
عزیزان من روی سخنم با شماست که در این شهر و کشور بیش از پیش احساس تنهایی و رخوت می کنید.خداوند زنده ما ما را تنها و بی کس نخواهد گذاشت .
او سپر من و توست تا آن رویا و نقشه برای من و تو در زمان معین به انجام رسد.اگر شما نیز قربانی یک کینه و نفرت هستید مانند یوسف به خداوند خود به آن یگانه بره ای که در جلجتا برای گناهان ما قربانی شد، نگاه کنید و امیدوار باشید.
او در خانه بردگی یوسف را فراموش نکرد بلکه او را تا به مقام “عزیز مصر” جلال داد.باید با صبر و ایمان ، تنهایی خود را مانند یوسف کنار بزنیم و بگذاریم نور این ایمان آن را به عقب براند .
ایمان داشته باش سیاهی های دنیای اطراف ما روزی بدست ما تسلیم خواهند شد.تو خواهی توانست جلال او را و خود را ببینی.تو مانند شاهزادگان بروی تختهای روان آورده خواهی شد و برادرانت برای تو و خدای تو سرود های شادمانی خواهند خواند. ایمان تو قادر خواهد بود این مصر را برای نام او فتح نماید.
برادر شما در کلام گفته شده