آشکار شدن سرّ ذریت مار
- جیسون دمارس
- February 21, 2024
پیدایش 3:15 به ما میگوید که مار دارای بذر یا فرزند است.
آن فرزند کیست؟
کتابمقدس بطور مشخص این حقیقت را آشکار میسازد و این امر شما را متحیر میسازد.
خوردن سیب؟
در فصلهای ابتدایی کتابمقدس داستان عجیبی را میبینیم که بسیار دور از دسترس به نظر میرسد. هنرمندان و الهیدانان ما داستان درختی را مجسم میکنند که به شما جاودانگی میدهد، سیبی که خوردنش گناه است و صحبت کردن با مار. آیا ممکن است که حقیقت درست جلوی چشمان ما پنهان شده باشد و درواقع این داستان تلویحی و تمثیلی بوده باشد؟ توجه داشته باشید که خداوند درمورد خوردن چه گفت.
“17 یا هنوز نیافتهاید که آنچه از دهان فرو میرود، داخل شکم میگردد و در مبرز افکنده میشود؟ 18 لیکن آنچه از دهان برآید، از دل صادر میگردد و این چیزها است که انسان را نجس میسازد. 19 زیرا که از دل برمیآید، خیالات بد و قتلها و زناها و فسقها و دزدیها و شهادات دروغ و کفرها. 20 اینها است که انسان را نجس میسازد، لیکن خوردن به دستهای ناشسته، انسان را نجس نمیگرداند.” انجیل متی 17:15-20
خوردن نیست که ما را نجس میسازد، بلکه اعمالی که از قلب ما نشات میگیرند. خوردن سیب، حوا و سپس آدم را نجس نساخت. میخواهم از کلام خدا نکتهی بسیار جالبی را به شما نشان دهم، شاید خدا از آنها استفاده کند و حقیقت را به شما آشکار کند.
“همچنان است طریق زن زانیه؛ میخورد و دهان خود را پاك میكند و میگوید گناه نكردم.” امثال سلیمان 20:30
سلیمان عمل زنا را به غذا خوردن تشبیه میکند.
“خواهر و عروس من، باغی بسته شده است. چشمه مقفّل و منبع مختوم است.” غزل غزلها 12:4
در اینجا عروس سلیمان به باغ تشبیه شده است. باغ مکانی است که دانه کاشته میشود تا میوه دهد. عروس سلیمان جواب او را میدهد.
“ای باد شمال! برخیز و ای باد جنوب! بیا. بر باغ من بوز تا عطرهایش منتشر شود. محبوب من به باغ خود بیاید و میوهی نفیسهی خود را بخورد.” غزل غزلها 16:4
در این آیه عروس از خود بعنوان باغ همسرش نام میبرد و عملی که با هم انجام میدهند، خوردن است و از اعضای بدنش بعنوان میوهها نام برده میشود.
“ای خواهر و عروس من! به باغ خود آمدم. مرّ خود را با عطرهایم چیدم. شانهی عسل خود را با عسل خویش خوردم. شراب خود را با شیر خویش نوشیدم. دختران اورشلیم! ای دوستان! بخورید، و ای یاران! بنوشید و به سیری بیاشامید.” غزل غزلها 1:5
“محبوب من به باغ خویش و نزد باغچههای بلسان فرود شده است، تا در باغات بچراند و سوسنها بچیند.” غزل غزلها 2:6
این دوباره تکرار شد؛ باغ، خوردن و غیره به بدن عروس و عمل جنسی اشاره دارد.
“2 امّا ای برادران! شما را تحسین مینمایم از این جهت که در هرچیز مرا یاد میدارید و اخبار را بطوری که به شما سپردم، حفظ مینمایید. 3 امّا میخواهم شما بدانید که سر هر مرد، مسیح است و سر زن، مرد و سر مسیح، خدا. 4 هر مردی که سرپوشیده دعا یا نبوت کند، سر خود را رسوا مینماید.” دوم قرنتیان 2:11-4
در اینجا پولس نامزدی کلیسا بعنوان یک باکرهی پاک با مسیح و نگرانیاش را درمورد اینکه کلیسا میتواند به زنا اغفال شود، مقایسه میکند. او دربارهی مفهوم زنا میگوید گناه حوا این بود که توسط مار اغفال شد.
درختان حقیقی
“و خداوند خدا هر درخت خوشنما و خوشخوراك را از زمین رویانید و درخت حیات را در وسط باغ و درخت معرفت نیك و بد را.” پیدایش 9:2
توجه داشته باشید، درختانی از زمین میرویند که زیبا و برای یافتن غذا خوب هستند، اما درختان دیگری هم هستند که درمورد غذا دادن یا رشد کردن از زمین دربارهی آنها چیزی نمیتوان گفت. درخت حیات و درخت معرفت نیک و بد، هر دو در وسط باغ بودند. آیا اینها درختان حقیقی بودند یا دارای معنای تمثیلی بودند؟ به درخت حیات در مکاشفه 7:2 توجه کنید:
“آنکه گوش دارد بشنود که روح به کلیساها چه میگوید، هر که غالب آید، به او این را خواهم بخشید که از درخت حیاتی که در وسط فردوس خداست، بخورد.”
درخت حیات همچنان در وسط فردوس خدا میماند. اگر معنای این جمله را تحتالفظی برداشت کنیم، آنگاه میدانیم که درخت حیات هنوز در همان مکانی است که خدا آن را در ابتدا کاشت. بنابراین، باید بتوانیم جایی را بر روی زمین در نزدیکی خاورمیانه پیدا کنیم.
“22 و خداوند خدا گفت: «همانا انسان مثل یكی از ما شده است، كه عارف نیك و بد گردیده. اینك مبادا دست خود را دراز كند و از درخت حیات نیز گرفته، بخورد و تا به ابد زنده ماند.» 23 پس خداوند خدا، او را از باغ عدن بیرون كرد تا كار زمینی را كه از آن گرفته شده بود، بكند. 24 پس آدم را بیرون كرد و به طرف شرقی باغ عدن، كروبیان را مسكن داد و شمشیر آتشباری را كه به هر سو گردش میكرد تا طریق درخت حیات را محافظت كند.” پیدایش 22:3-24
ما باید بتوانیم این مکان را در جایی بر روی کره زمین بیابیم. آدم از یک مکان جغرافیایی بیرون شده و خدا کروبیان را در آنجا گماشت تا از درخت حیات محافظت کنند، تا مبادا کسی میوهی آن را خورده و حیات ابدی یابد. با این حال، آدم با جاودانگی آفریده شد. ما این را میدانیم. چون به او گفته شد که اگر از میوهی معرفت نیک و بد بخورد، جاودانگیاش را از دست میدهد و خواهد مرد. گناه، جدایی از خدا را پدید آورد. حال به دلیل گناه، خدا در دشمنی با انسان بود، ما نیاز به واسطی داشتیم که بوسیلهی خونش بر صلیب صلح را ایجاد کند. ما نمیتوانیم بدون آن خون وارد حضور خدا شویم. در پیدایش باب 3 ما از خدای قدوس جدا میشویم، اما در مکاشفه 7:2 به ما گفته میشود که از طریق خون مسیح ما به جاودانگی و حیات ابدی دسترسی خواهیم داشت. ما میتوانیم به حضور خدا برویم و تا ابد زندگی کنیم. دو درختِ وسط باغ، درختانی حقیقی وسط باغ حقیقی نبودند، بلکه آنها اصول خدا درمورد تولید حیات هستند. آنها در وسط باغ عدنِ بدن انسان قرار داده شدند. انسان دیگر جاودانه نیست و فرزندانش نیز دیگر جاودانه نیستند. همهی ما از درخت معرفت نیک و بد متولد شدهایم و نیاز به رستگاری از طریق خون بر روی صلیب داریم، تا بتوانیم به درخت حیات دسترسی داشته باشیم و بار دیگر از میوهی آن بخوریم؛ لیکن از طریق فیض خدا ما میتوانیم جاودانگی را بار دیگر بدست بیاوریم.
آیا مار پیدایش واقعاً یک مار است؟
“و مار از همهی حیوانات صحرا كه خداوند خدا ساخته بود، هُشیارتر بود. و به زن گفت: «آیا خدا حقیقتاً گفته است كه از همهی درختان باغ نخورید؟»” پیدایش 1:3
کلمهی مار در زبان عبری «ناخاش» است. این کلمه به طرق مختلف در کلام خدا ترجمه شده است. این کلمه دارای یک معنای ساده نیست. گاهی اوقات به معنای فلز برنج، گاهی دیگر به معنای حیوانات مختلف (کرگدن، تمساح، مار و غیره)، گاهی به معنی زنا ترجمه میشود و گاهی معنی فالگیر میدهد. معنی کلمهی ناخاش از متن تشخیص داده میشود. در اینجا معنی کلمهی ناخاش «هشیار» است. هشیار نیز به معنی «حیلهگر، فریبنده و زیرک» است. از متن معلوم است که این نمیتواند یک مار باشد. آدام کلارک، مفسر سرشناس کتابمقدس مینویسد:
در این داستان میبینیم که،
1) این ناخاش هرچه که بود بود، از لحاظ حکمت و درک، مافوق تمامی حیوانات بود.
2) او ایستاده راه میرفت، به این موضوع نخست در مجازاتش اشاره میشود، بر شکمت (بصورت خزیده) راه خواهی رفت.
3) او دارای عطیهی سخن گفتن بود، چون در اینجا مکالمهای بین او و یک زن صورت میگیرد.
4) او دارای عطیهی استدلال بود، چون میبینیم که او با حوا بحث و استدلال میکند.
5) این چیزها برای این موجود عادی بود. حوا بدون شک بارها او را دیده بود که ایستاده راه میرود، صحبت میکند و استدلال میکند، بنابراین زمان مواجهه با مار، حوا تعجبی را در زبان و مرتبط به متن نشان نداد. و نیز با توجه به شیوهی بیان داستان به نظر میرسد این مکالمه برای مدتی در جریان بوده، «آیا خدا حقیقتاً گفته است» و غیره.
مار به وضوح نزدیکترین حیوان شبیه به انسان بود، آنقدر نزدیک که میتوانست صحبت و استدلال کند و مانند انسان ایستاده راه برود، اما مطمئناً به صورت خدا آفریده نشده بود.
ذریت مار
“و عداوت در میان تو و زن، و در میان ذریت تو و ذریت وی میگذارم؛ او سر تو را خواهد كوبید و تو پاشنهی وی را خواهی كوبید.” پیدایش 15:3
در میان ذریت مار و ذریت زن عداوت خواهد بود. مار دارای ذریت است. فرزندان مار چه کسانی هستند؟ بیایید ابتدا ذریت زن را ببینیم.
“پس آدم بار دیگر زن خود را شناخت، و او پسری بزاد و او را شیث نام نهاد، زیرا گفت: «خدا نسلی دیگر به من قرار داد، به عوض هابیل كه قائن او را كشت.»” پیدایش 25:4
هابیل ذریت زن بود. پس ذریت مار چه کسی بود؟ این قائن بود که جنگ داشت و هابیل را کشت. درنهایت این نبوتی از مسیح بود. عیسی ذریت آینده و نبوتی زن بود. عیسی با چه کسی مشکل داشت؟ آیا مار بوآ، یا شاید مار زنگی؟ البته از انجیل یوحنا باب 8 میدانیم که او با فریسیان مشکل داشت. عیسی از آنها بعنوان فرزندان شیطان نام میبرد. چه کسی ذریت مار است؟
دانهی موافق جنس خود
“و خدا گفت: «زمین نباتات برویاند، علفی كه تخم بیاورد و درخت میوهای كه موافق جنس خود میوه آورد كه تخمش در آن باشد، بر روی زمین.» و چنین شد.” پیدایش 11:1
هر بذری موافق جنس خود میرویاند. این یک حقیقت ژنتیکی در گیاهشناسی و هم در حیوانات است. والدین منبع دیانای برای نسل خود هستند. بنابراین، زمانیکه مورد قائن را بررسی میکنیم، یک ناهنجاری میبینیم. خدا دیانای آدم و حوا را پس از سقوط تغییر نداد. آدم پسر خدا و حوا دختر خدا بود، هر دو آنها ژنتیکی را داشتند که از پدرشان میآمد. قائن ذاتی شریر و شیطانی را نشان داد، مغایر با ذات خدا. اگر قائن ذریتی از جنس موافق خود بود، پس این ذات شریر از کجا آمده بود؟
قائن کیست؟
“نه مثل قائن که ازآن شریر بود و برادر خود را کشت؛ و از چه سبب او را کشت؟ از این سبب که اعمال خودش قبیح بود و اعمال برادرش نیکو.” اول یوحنا 12:3
درمورد قائن گفته میشود که ازآن شریر بود، او موافق جنس یک شریر و توسط او تولید شد. در نسبنامهی عیسی مسیح در انجیل لوقا گفته میشود که هر پسر از آن ابراهیم بود، از آن اسحاق بود، از آن یعقوب بود و غیره. قائن ازآن شریر بود. آن شریر آدم نبود، آن شریر شیطان بود. به ذات قائن توجه کنید:
• قائن بسیار عصبانی بود. (پیدایش 5:4)
• قائن هابیل را کشت. (پیدایش 8:4)
• قائن مجازات خدا را ناعادلانه و ظالمانه میخواند. (پیدایش 13:4-14)
“شما از پدر خود ابلیس میباشید و خواهشهای پدر خود را میخواهید به عمل آرید. او از اوّل قاتل بود و در راستی ثابت نمیباشد، از آن جهت که در او راستی نیست. هرگاه به دروغ سخن میگوید، از ذات خود میگوید، زیرا دروغگو و پدر دروغگویان است.” انجیل یوحنا 44:8
عیسی درمورد فریسیان صحبت میکند و میگوید که پدر آنها شیطان است. شیطان از اول قاتل بود، اما قائن بود که به قتل رساند، بنابراین بار دیگر اینجا میبینیم که قائن پسر شیطان است. فریسیان پاسخ عجیبی به عیسی میدهند.
“شما اعمال پدر خود را بجا میآورید. بدو گفتند که ما از زنا زاییده نشدهایم. یک پدر داریم که خدا باشد.” انجیل یوحنا 41:8
آنها درنهایت به گناهی (زنا) اشاره میکنند که باعث تولید قائن شد.
پدران اولیهی کلیسا، طرطولیان، در قرن سوم گفتند: “او از شیطان حامله شد… و پسری به دنیا آورد.” از کتاب شکیبایی 15:5
در سنت یهودی، فیلو، پیرکه ربی ایلعاذر و تارگوم سودو یوناتان گفتهاند که آدم پدر قائن نیست، بلکه حوا توسط سامائل، ناخاش (مار) یا خود شیطان در باغ عدن اغفال شده و زنا کرد.
مجازات گناه
ما درمورد لعنت مار میشنویم که جایگاه او از مافوق تمامی حیوانات به پایینترین سطح تنزل یافت. سپس قدرت راه رفتن از او گرفته شد و باید میخزید. قدرت صحبت کردن و استدلال نیز از او گرفته شد. عداوت میان زن، مار و ذریت آنها قرار داده شد.
“و به زن گفت: «الم و حمل تو را بسیار افزون گردانم؛ با الم فرزندان خواهی زایید و اشتیاق تو به شوهرت خواهد بود و او بر تو حكمرانی خواهد كرد.»” پیدایش 16:3
اگر حوا سیب خورده بود، عجیب نبود که خدا الم و حمل او را زیاد کند و با درد فرزندان بزاید. او گناه کرد و اجازه داد که بدن و رحمش توسط زنا آلوده گردد، اینچنین خدا عضوی را که گناه کرده بود، لعنت کرد.
“و به آدم گفت: «چونكه سخن زوجهات را شنیدی و از آن درخت خوردی كه امر فرموده، گفتم از آن نخوری، پس به سبب تو زمین ملعون شد، و تمام ایام عمرت از آن با رنج خواهی خورد.»” پیدایش 17:3
قرار بود آدم حاکمیت همه چیز را به دست بگیرد، درعوض او اجازه داد زنش اغفال شود و او را نزد خود آورده و خارج از اراده و زمانبندی خدا با او رابطه برقرار کرد. به کتاب تثنیه توجه کنید.
“1 چون کسی زنی گرفته، به نکاح خود درآورد، اگر در نظر او پسند نیاید از اینکه چیزی ناشایسته در او بیابد، آنگاه طلاقنامهای نوشته، به دستش دهد و او را از خانهاش رها کند. 2 و از خانهی او روانه شده، برود و زن دیگری شود. 3 و اگر شوهر دیگر نیز او را مکروه دارد و طلاقنامهای نوشته، به دستش بدهد و او را از خانهاش رها کند، یا اگر شوهری دیگر که او را به زنی گرفت، بمیرد، 4 شوهر اول که او را رها کرده بود، نمیتواند دوباره او را به نکاح خود درآورد. بعد از آنکه ناپاک شده است، زیرا که این به نظر خداوند مکروه است. پس بر زمینی که یهُوَه، خدایت، تو را به ملکیت میدهد، گناه میاور.” تثنیه 1:24-4
پس از اینکه حوا با مار رابطه داشت، با آدم رابطه برقرار میکند و این باعث شد زمین زیر لعنت قرار بگیرد، حاکمیت آدم. یک زن میتواند در یک دورهی زمانی کوتاه از دو مرد آبستن شود. به این روند، لقاح همزمان دو تخمک میگویند.
شواهد بیشتر
“آنگاه چشمان هر دو ایشان باز شد و فهمیدند که عریانند. پس برگهای انجیر به هم دوخته، سترها برای خویشتن ساختند.” پیدایش 7:3
پس از خوردن از درخت معرفت (حتی این نیز اثبات میکنند که عمل جنسی اغلب بعنوان شناختن همسر معرفی میشود.) ناگهان متوجه شدند که برهنهاند و اعضای بدنی را که با آن گناه کرده بودند، پوشاندند. آنها دهانشان را نپوشاندند.
در نسبنامهی آدم در پیدایش باب 5 هرگز نامی از قائن برده نمیشود.
در پیدایش 20:3 حوا بعنوان مادر جمیع زندگان نام برده میشود، اما از آدم هرگز بعنوان پدر جمیع زندگان نام برده نمیشود.
عیسی در انجیل متی باب 13 مثل بذرپاش را بیان میکند. او از دو بذر صحبت میکند که در دنیا کاشته شدند. او در 38:13-39 توضیح میدهد که کرکاسها فرزندان شریرند و دشمنی که آنها را کاشته، شیطان است.
آدم در پیدایش 1:5-3 اشاره میکند که هابیل و شیث به صورت و شبیه او هستند، او هرگز این را درمورد قائن نگفت.
پسران خدا و دختران انسان
“1 و واقع شد که چون آدمیان شروع کردند به زیاد شدن بر روی زمین و دختران برای ایشان متولد گردیدند، 2 پسران خدا دختران آدمیان را دیدند که نیکومنظرند، و از هر کدام که خواستند، زنان برای خویشتن میگرفتند.” پیدایش 1:6-2
این آیه توسط الهیدانان متفاوتی مورد استفاده قرار میگیرد تا بگویند فرشتگان به زمین آمدند و با زنان رابطه جنسی برقرار کردند و مردان تنومند آیهی 4 را تولید کردند. در این صورت، این با سخن عیسی در انجیل متی 30:22 مغایرت دارد:
“زیرا که در قیامت، نه نکاح میکنند و نه نکاح کرده میشوند، بلکه مثل ملائکهی خدا در آسمان میباشند.”
این آیه دو شاخهی ذریت را به ما نشان میدهد. شاخهی ژنتیکی شیث با شاخهی ژنتیکی قائن درهم آمیخت. پسران خدا که از پسر خدا، آدم تولید شدند با دختران انسان که از ژنتیک قائن آمده بودند، با هم درآمیختند. از آنجا که هر بذر موافق جنس خود تولید میکند، یک شاخهی ژنتیکی از طبیعت قائن و طبیعت آدم وجود دارد.
میخواهم به کسانی که ما را به داشتن آموزهای عجیب متهم میکنند، بگویم که این بسیار کمتر از نازل شدن فرشتگان و رابطهشان با زنان عجیب است. ما صرفاً میگوییم حیوانی که بسیار نزدیک به انسان بود، توسط شیطان مورد استفاده قرار گرفت تا با حوا رابطه برقرار کند و گناه و فساد را بر نژاد بشر بیاورد. این موضوع توسط بیش از 20 سند کتابمقدسی حمایت شده است.
پیدایش 1:4 چطور؟
مردم اغلب به پیدایش 1:4 بعنوان آیهای برای عدم اثبات این فکر اشاره میکنند.
“و آدم، زن خود حوا را بشناخت و او حامله شده، قائن را زایید و گفت: «مردی از یهوه حاصل نمودم.»”
در متن اصلی عبری این دو عمل از هم جدا هستند. آدم حوا را بشناخت، یک عمل تمام شده. در این آیه حوا هنوز قائن را بطور کامل آبستن نشده است. بنابراین، این دو عمل از هم جدا هستند. شکلگیری نطفهی قائن نتیجهی رابطه آدم با حوا نبود.
نتیجهگیری
این آموزهای عجیب و جدید به نظر میرسد که حوا قائن را از مار آبستن شده باشد، اما شواهد در کل کتابمقدس به این امر اشاره دارد. در طول تاریخ به این ایمان داشتهاند و این معنای واضح و سادهی کلام خداست. از آنجا که این ظاهراً یک هنجارشکنی است، بنابراین باید توسط مکاشفهی خدا صورت گیرد. اگر شما نمیتوانید هم اکنون آن را ببینید، درموردش دعا کنید و از خدا بخواهید حقیقت را بر شما آشکار کند. او شما را به سوی تمام راستیها هدایت خواهد کرد، چون او وعده داده که چنین کند.
تکذیبیه: این داکترین هیچ ارتباطی با آموزههای نژادپرستانه و ملعونی که میگویند سیاهپوستان یا سفیدپوستان از نژاد مار هستند، ندارد. تمام ملتها از نوح و همسرش آمدهاند.