مزامیر
ترجمه قدیم
مزمور ۱
خوشا بحال خدا ترسان
۱ خوشا بحال کسی که به مشورت شریران نرود و به راه گناهکاران نایستد، و در مجلس استهزا کنندگان ننشیند؛ ۲ بلکه رغبت او در شریعت خداوند است و روز و شب در شریعت او تفکر میکند. ۳ پس مثل درختی نشانده نزد نهرهای آب خواهد بود، که میوة خود را در موسمش میدهد، و برگش پژمرده نمیگردد و هر آنچه میکند نیک انجام خواهد بود.
۴ شریران چنین نیستند، بلکه مثل کاهند که باد آن را پراکنده میکند. ۵ لهذا شریران در داوری نخواهند ایستاد و نه گناهکاران در جماعت عادلان. ۶ زیرا خداوند طریق عادلان را میداند، ولی طریق گناهکاران هلاک خواهد شد.
آیات مشابه ……….
۱: ۳ ← ارمیا ۱۷: ۸
مزمور ۲
اراده خدا و فکر باطل انسانی
۱ چرا امّتها شورش نمودهاند و طوائف در باطل تفکر میکنند؟ ۲ پادشاهان زمین بر میخیزند و سروران با هم مشورت نمودهاند، به ضد خداوند و به ضد مسیح او؛ ۳ که بندهای ایشان را بگسلیم و زنجیرهای ایشان را از خود بیندازیم. ۴ او که بر آسمانها نشسته است میخندد. خداوند بر ایشان استهزا میکند. ۵ آنگاه در خشم خود بدیشان تکلم خواهد کرد و به غضب خویش ایشان را آشفته خواهد ساخت. ۶ «و من پادشاه خود را نصب کردهام، بر کوه مقدّس خود صهیون.» ۷ فرمان را اعلام میکنم: خداوند به من گفته است: «تو پسر من هستی امروز تو را تولید کردم. ۸ از من درخواست کن و امّتها را به میراث تو خواهم داد و اقصای زمین را ملک تو خواهم گردانید. ۹ ایشان را به عصای آهنین خواهی شکست؛ مثل کوزة کوزهگر آنها را خرد خواهی نمود.» ۱۰ و الآن ای پادشاهان تعّقل نمایید؟ ای داوران جهان متنبّه گردید؟ ۱۱ خداوند را با ترس عبادت کنید و با لرز شادی نمایید؟ ۱۲ پسر را ببوسید مبادا غضبناک شود و از طریق هلاک شوید، زیرا غضب او به اندکی افروخته میشود. خوشا بحال همة آنانی که بر او توکل دارند.
آیات مشابه ……….
۲: ۱-۲ ← اعمال ۴: ۲۵-۲۶
۲: ۷ ← اعمال ۱۳: ۳۳؛ عبرانیان ۱: ۵، ۵: ۵
۲: ۹ ← مکاشفه ۲: ۲۶-۲۷، ۱۲: ۵، ۱۹: ۱۵
مزمور ۳
یاری از سوی خداوند
۱ ای خداوند دشمنانم چه بسیار شدهاند. بسیاری به ضد من بر میخیزند. ۲ بسیاری برای جان من میگویند: «به جهت او در خدا خلاصی نیست.» سلاه ۳ لیکن تو ای خداوند گرداگرد من سپر هستی، جلال من و فرازندة سر من. ۴ به آواز خود نزد خداوند میخوانم و مرا از کوه مقدّس خود اجابت مینماید. سلاه ۵ و اما من خسبیده، به خواب رفتم و بیدار شدم زیرا خداوند مرا تقویت میدهد. ۶ از کرورهای مخلوق نخواهم ترسید که گرداگرد من صف بستهاند. ۷ ای خداوند، برخیز؟ ای خدای من، مرا برهان؟ زیرا بر رخسار همة دشمنانم زدی؛ دندانهای شریران را شکستی. ۸ نجات از آن خداوند است و برکت تو بر قوم تو میباشد. سلاه
آیات مشابه ……….
۳ ← دوم سموئیل ۱۵: ۱۳، ۱۷: ۲۲
مزمور ۴
طلب کمک در تنگی
۱ ای خدای عدالت من، چون بخوانم مرا مستجاب فرما. در تنگی مرا وسعت دادی. بر من کرم فرموده، دعای مرا بشنو. ۲ ای فرزندان انسان تا به کی جلال من عار خواهد بود، و بطالت را دوست داشته، دروغ را خواهید طلبید؟ سلاه ۳ اما بدانید که خداوند مرد صالح را برای خود انتخاب کرده است، و چون او را بخوانم خداوند خواهد شنید. ۴ خشم گیرید و گناه مورزید. در دلها بر بسترهای خود تفّکر کنید و خاموش باشید. سلاه. ۵ قربانیهای عدالت را بگذرانید و بر خداوند توکل نمایید. ۶ بسیاری میگویند: «کیست که به ما احسان نماید؟» ای خداوند نور چهرة خویش را بر ما برافراز. ۷ شادمانی در دل من پدید آوردهای، بیشتر از وقتی که غّله و شیرة ایشان افزون گردید. ۸ بسلامتی میخسبم و به خواب هم میروم زیرا که تو فقط ای خداوند مرا در اطمینان ساکن میسازی.
آیات مشابه ……….
۴: ۴ ← افسسیان ۴: ۲۶
مزمور ۵
درخواست هدایت به راه راست
۱ ای خداوند، به سخنان من گوش بده! در تفکر من تأمل فرما! ۲ ای پادشاه و خدای من، به آواز فریادم توجه کن زیرا که نزد تو دعا میکنم. ۳ ای خداوند صبحگاهان آواز مرا خواهی شنید؛ بامدادان (دعای خود را) نزد تو آراسته میکنم و انتظار میکشم. ۴ زیرا تو خدایی نیستی که به شرارت راغب باشی، و گناهکار نزد تو ساکن نخواهد شد. ۵ متکبّران در نظر تو نخواهند ایستاد. از همة بطالت کنندگان نفرت میکنی. ۶ دروغ گویان را هلاک خواهی ساخت. خداوند شخص خونی و حیله گر را مکروه میدارد. ۷ و اما من از کثرت رحمت تو به خانهات داخل خواهم شد، و از ترس تو بسوی هیکل قدس تو عبادت خواهم نمود. ۸ ای خداوند، بسبب دشمنانم مرا به عدالت خود هدایت نما و راه خود را پیش روی من راست گردان. ۹ زیرا در زبان ایشان راستی نیست؛ باطن ایشان محض شرارت است؛ گلوی ایشان قبر گشاده است و زبانهای خود را جلا میدهند. ۱۰ ای خدا، ایشان را ملزم ساز تا به سبب مشورتهای خود بیفتند، و به کثرت خطایای ایشان، ایشان را دور انداز زیرا که بر تو فتنه کردهاند، ۱۱ و همه متوکلانت شادی خواهند کرد و تا به ابد ترنّم خواهند نمود. زیرا که ملجاء ایشان تو هستی و آنانی که اسم تو را دوست میدارند، در تو وجد خواهند نمود. ۱۲ زیرا تو ای خداوند مرد عادل را برکت خواهی داد، او را به رضامندی مثل سپر احاطه خواهی نمود.
آیات مشابه ……….
۵: ۹ ← رومیان ۳: ۱۳
مزمور ۶
دعا به هنگام پریشانی
۱ ای خداوند، مرا در غضب خود توبیخ منما و مرا در خشم خویش تأدیب مکن! ۲ ای خداوند، بر من کرم فرما زیرا که پژمردهام! ای خداوند، مرا شفا ده زیرا که استخوانهایم مضطرب است، ۳ و جان من بشدت پریشان است. پس تو ای خداوند، تا به کی؟ ۴ ای خداوند، رجوع کن و جانم را خلاصی ده! به رحمت خویش مرا نجات بخش! ۵ زیرا که در موت ذکر تو نمیباشد! در هاویه کیست که تو را حمد گوید؟ ۶ از نالة خـود وامانـدهام! تمامـی شـب تخت خواب خـود را غرق میکنم، و بستـر خویش را به اشکها تـر میسـازم! ۷ چشـم من از غصه کاهیـده شـد و بسبـب همـة دشمنانـم تـار گردیـد. ۸ ای همة بدکاران از من دور شوید، زیرا خداوند آواز گریة مرا شنیده است! ۹ خداوند استغاثة مرا شنیده است. خداوند دعای مرا اجابت خواهد نمود. ۱۰ همة دشمنانم به شدت خجل و پریشان خواهند شد. رو برگردانیده، ناگهان خجل خواهند گردید.
آیات مشابه ……….
۶: ۱ ← مزامیر ۳۸: ۱
۶: ۸ ← متی ۷: ۲۳؛ لوقا ۱۳: ۲۷
مزمور ۷
دعا برای اجرای عدالت
۱ ای یهوه خدای من، در تو پناه میبرم. از همة تعاقب کنندگانم مرا نجات ده و برهان. ۲ مبادا او مثل شیر جان مرا بدرد، و خرد سازد و نجات دهندهای نباشد. ۳ ای یهوه خدای من اگر این را کردم و اگر در دست من ظلمی پیدا شد، ۴ اگر به خیراندیش خود بدی کردم و بی سبب دشمن خود را تاراج نمودم، ۵ پس دشمنْ جانم را تعاقب کند، و آن را گرفتار سازد، و حیات مرا به زمین پایمال کند، و جلالم را در خاک ساکن سازد. سلاه.
۶ ای خداوند در غضب خود برخیز، به سبب قهر دشمنانم بلند شو و برای من بیدار شو! ای که داوری را امر فرمودهای! ۷ و مجمع امّتها گرداگرد تو بیایند. و بر فوق ایشان به مقام اعلی رجوع فرما. ۸ خداوند امّتها را داوری خواهد نمود. ای خداوند، موافق عدالتم و کمالی که در من است مرا داد بده! ۹ بدی شریران نابود شود و عادل را پایدار کن زیرا امتحان کنندة دلها و قلوب، خدای عادل است. ۱۰ سپر من بر خدا میباشد که راست دلان را نجات دهنده است. ۱۱ خدا داور عادل است و هر روزه خدا خشمناک میشود. ۱۲ اگر بازگشت نکند شمشیر خود را تیز خواهد کرد؛ کمان خود را کشیده و آماده کرده است. ۱۳ و برای او آلات موت را مهیا ساخته و تیرهای خویش را شعلهور گردانیده است. ۱۴ اینک به بطالت آبستن شده، و به ظلم حامله گردیده، دروغ را زاییده است. ۱۵ حفرهای کند و آن را گود نمود، و در چاهی که ساخت خود بیفتاد. ۱۶ ظلم او بر سرش خواهد برگشت و ستم او بر فرقش فرود خواهد آمد. ۱۷ خداوند را برحسب عدالتش حمد خواهم گفت و اسم خداوند تعالی را تسبیح خواهم خواند.
آیات مشابه ……….
۷: ۹ ← مکاشفه ۲: ۲۳
مزمور ۸
چه مجید است نام تو
۱ ای یهوه خداوند ما، چه مجید است نام تو در تمامی زمین، که جلال خود را فوق آسمانها گذاردهای! ۲ از زبان کودکان و شیرخوارگان به سبب خصمانت قوّت را بنا نهادی تا دشمن و انتقام گیرنده را ساکت گردانی. ۳ چون به آسمان تو نگاه کنم که صنعت انگشتهای توست، و به ماه و ستارگانی که تو آفریدهای، ۴ پس انسان چیست که او را به یاد آوری، و بنی آدم که از او تفقد نمایی؟ ۵ او را از فرشتگان اندکی کمتر ساختی و تاج جلال و اکرام را بر سر او گذاردی. ۶ او را بر کارهای دست خودت مسلط نمودی، و همه چیز را زیر پای وی نهادی، ۷ گوسفندان و گاوان جمیعاً، و بهایم صحرا را نیز؛ ۸ مرغان هوا و ماهیان دریا را، و هر چه بر راههای آبها سیر میکند. ۹ ای یهوه خداوند ما، چه مجید است نام تو در تمامی زمین!
آیات مشابه ……….
۸: ۲ ← متی ۲۱: ۱۶
۸: ۴ ← ایوب ۷: ۱۷-۱۸؛ مزامیر ۱۴۴: ۳؛ عبرانیان ۲: ۶-۸
۸: ۷ ← اول قرنتیان ۱۵: ۲۷؛ افسسیان ۱: ۲۲؛ عبرانیان ۲: ۸
مزمور ۹
داوری عادل خدا
۱ خداوند را به تمامی دل حمد خواهم گفت؛ جمیع عجایب تو را بیان خواهم کرد. ۲ در تو شادی و وجد خواهم نمود؛ نام تو را ای متعال خواهم سرایید. ۳ چون دشمنانم به عقب بازگردند، آنگاه لغزیده، از حضور تو هلاک خواهند شد. ۴ زیرا انصاف و داوری من کردی. داورِ عادل بر مسند نشستهای. ۵ امّتها را توبیخ نمودهای و شریران را هلاک ساخته، نام ایشان را محو کردهای تا ابدالآباد. ۶ و اما دشمنان نیست شده خرابههای ابدی گردیدهاند؛ و شهرها را ویران ساختهای، حتی ذکر آنها نابود گردید. ۷ لیکن خداوند نشسته است تا ابدالآباد، و تخت خویش را برای داوری برپا داشته است؛ ۸ و او ربع مسکون را به عدالت داوری خواهد کرد، و امّتها را به راستی داد خواهد داد. ۹ و خداوند قلعة بلند برای کوفته شدگان خواهد بود، قلعة بلند در زمانهای تنگی. ۱۰ و آنانی که نام تو را میشناسند، بر تو توکل خواهند داشت، زیرا ای خداوند تو طالبان خود را هرگز ترک نکردهای. ۱۱ خداوند را که بر صهیون نشسته است بسرایید؛ کارهای او را در میان قومها اعلان نمایید، ۱۲ زیرا او که انتقام گیرندة خون است، ایشان را به یاد آورده، و فریاد مساکین را فراموش نکرده است. ۱۳ ای خداوند بر من کرم فرموده، به ظلمی که از خصمان خود میکشم نظر افکن! ای که برافرازندة من از درهای موت هستی! ۱۴ تا همة تسبیحات تو را بیان کنم در دروازههای دختر صهیون. در نجات تو شادی خواهم نمود. ۱۵ امّتها به چاهی که کنده بودند خود افتادند؛ در دامی که نهفته بودند پای ایشان گرفتار شد. ۱۶ خداوند خود را شناسانیده است و داوری کرده، و شریر از کار دست خود به دام گرفتار گردیده است. هجایون سلاه. ۱۷ شریران به هاویه خواهند برگشت و جمیع امّتهایی که خدا را فراموش میکنند، ۱۸ زیرا مسکین همیشه فراموش نخواهد شد؛ امید حلیمان تا به ابد ضایع نخواهد بود. ۱۹ برخیز ای خداوند تا انسان غالب نیاید. بر امّتها به حضور تو داوری خواهد شد. ۲۰ ای خداوند ترس را بر ایشان مستولی گردان، تا امّتها بدانند که انسانند. سلاه.
مزمور ۱۰
دعا برای اجرای عدالت
۱ ای خداوند چرا دور ایستادهای و خود را در وقتهای تنگی پنهان میکنی؟ ۲ از تکبّر شریران، فقیر سوخته میشود؛ در مشورتهایی که اندیشیدهاند، گرفتار میشوند. ۳ زیرا که شریر به شهوات نفس خود فخر میکند، و آنکه میرباید شکر میگوید و خداوند را اهانت میکند.
۴ شریر در غرور خود میگوید: «بازخواست نخواهد کرد.» همة فکرهای او اینست که خدایی نیست. ۵ راههای او همیشه استوار است. احکام تو از او بلند و بعید است. همة دشمنان خود را به هیچ میشمارد. ۶ در دل خود گفته است: «هرگز جنبش نخواهم خورد، و دُور به دُور بدی را نخواهم دید.» ۷ دهان او از لعنت و مکر و ظلم پر است؛ زیر زبانش مشقّت و گناه است؛ ۸ در کمینهای دهات مینشیند؛ در جایهای مخفی بی گناه را میکشد؛ چشمانش برای مسکینان مراقب است؛ ۹ در جای مخفی مثل شیر در بیشة خود کمین میکند؛ به جهت گرفتن مسکین کمین میکند؛ فقیر را به دام خود کشیده، گرفتار میسازد. ۱۰ پس کوفته و زبون میشود؛ و مساکین در زیر جباران او میافتند. ۱۱ در دل خود گفت: «خدا فراموش کرده است؛ روی خود را پوشانیده و هرگز نخواهد دید.» ۱۲ ای خداوند برخیز! ای خدا دست خود را برافراز و مسکینان را فراموش مکن. ۱۳ چرا شریر خدا را اهانت کرده، در دل خود میگوید: «تو بازخواست نخواهی کرد؟» ۱۴ البته دیدهای زیرا که تو بر مشقّت و غم مینگری، تا به دست خود مکافات برسانی. مسکین امر خویش را به تو تسلیم کرده است. مددکار یتیمان تو هستی. ۱۵ بازوی گناهکار را بشکن. و اما شریر را از شرارت او بازخواست کن تا آن را نیابی. ۱۶ خداوند پادشاه است تا ابدالآباد. امّتها از زمین او هلاک خواهند شد. ۱۷ ای خداوند مسألت مسکینان را اجابت کردهای، دل ایشان را استوار نمودهای و گوش خود را فرا گرفتهای، ۱۸ تا یتیمان و کوفته شدگان را دادرسی کنی. انسانی که از زمین است، دیگر نترساند.
آیات مشابه ……….
۱۰: ۷ ← رومیان ۳: ۱۴
مزمور ۱۱
توکل به عدالت خداوند
۱ بر خداوند توکل میدارم. چرا به جانم میگویید: «مثل مرغ به کوه خود بگریزید»؟ ۲ زیرا اینک شریران کمان را میکشند و تیر را به زه نهادهاند، تا بر راست دلان در تاریکی بیندازند. ۳ زیرا که ارکان منهدم میشوند و مرد عادل چه کند؟ ۴ خداوند در هیکل قدس خود است و کرسی خداوند در آسمان. چشمان او مینگرد، پلکهای وی بنی آدم را میآزماید. ۵ خداوند مرد عادل را امتحان میکند؛ و اما از شریر و ظلم دوست، جان او نفرت میدارد. ۶ بر شریر دامها و آتش و کبریت خواهد بارانید، و باد سموم حصة پیالة ایشان خواهد بود. ۷ زیرا خداوند عادل است و عدالت را دوست میدارد، و راستان روی او را خواهند دید.
مزمور ۱۲
دعا برای نجات و حفاظت
۱ ای خداوند نجات بده زیرا که مرد مقدّس نابود شده است و امناء از میان بنی آدم نایاب گردیدهاند! ۲ همه به یکدیگر دروغ میگویند؛ به لبهای چاپلوس و دل منافق سخن میرانند. ۳ خداوند همة لبهای چاپلوس را منقطع خواهد ساخت، و هر زبانی را که سخنان تکبرآمیز بگوید، ۴ که میگویند: «به زبان خویش غالب میآییم. لبهای ما با ما است. کیست که بر ما خداوند باشد؟» ۵ خداوند میگوید: «به سبب غارت مسکینان و نالة فقیران، الآن بر میخیزم و او را در نجاتی که برای آن آه میکشد، برپا خواهم داشت». ۶ کلام خداوند کلام طاهر است، نقرة مصفای در قالِ زمین که هفت مرتبه پاک شده است. ۷ تو ای خداوند ایشان را محافظت خواهی نمود؛ از این طبقه و تا ابدالآباد محافظت خواهی فرمود. ۸ شریران به هر جانب میخرامند، وقتی که خباثت در بنی آدم بلند میشود.
مزمور ۱۳
دعا برای مدد الهی
۱ ای خداوند تا به کی همیشه مرا فراموش میکنی؟ تا به کی روی خود را از من خواهی پوشید؟ ۲ تا به کی در نفس خود مشورت بکنم و در دلم هر روزه غم خواهد بود؟ تا به کی دشمنم بر من سرافراشته شود؟ ۳ ای یهوه خدای من نظر کرده، مرا مستجاب فرما! چشمانم را روشن کن مبادا به خواب موت بخسبم. ۴ مبادا دشمنم گوید بر او غالب آمدم و مخالفانم از پریشانیام شادی نمایند. ۵ و اما من به رحمت تو توکل میدارم؛ دل من در نجات تو شادی خواهد کرد. ۶ برای خداوند سرود خواهم خواند زیرا که به من احسان نموده است.
مزمور ۱۴
تفکر افراد فاسد
۱ احمق در دل خود میگوید که خدایی نیست. کارهای خود را فاسد و مکروه ساختهاند و نیکوکاری نیست. ۲ خداوند از آسمان بر بنی آدم نظر انداخت تا ببیند که آیا فهیم و طالب خدایی هست. ۳ همه رو گردانیده، با هم فاسد شدهاند. نیکوکاری نیست یکی هم نی.
۴ آیا همة گناهکاران بی معرفت هستند که قوم مرا میخورند، چنانکه نان میخورند، و خداوند را نمیخوانند؟ ۵ آنگاه ترس بر ایشان مستولی شد، زیرا خدا در طبقة عادلان است. ۶ مشورت مسکین را خجل میسازید چونکه خداوند ملجای اوست. ۷ کاش که نجات اسرائیل از صهیون ظاهر میشد! چون خداوند اسیری قوم خویش را برگردانَدْ، یعقوب وجد خواهد نمود و اسرائیل شادمان خواهد گردید.
آیات مشابه ……….
۱۴: ۱-۳ ← رومیان ۳: ۱۰-۱۲
مزمور ۱۵
فرود آمدن در خیمه خداوند
۱ ای خداوند کیست که در خیمة تو فرود آید؟ و کیست که در کوه مقدّس تو ساکن گردد؟
۲ آنکه بی عیب سالک باشد و عدالت را به جا آورد، و در دل خویش راست گو باشد؛ ۳ که به زبان خود غیبت ننماید؛ و به همسایة خود بدی نکند و دربارة اقارب خویش مذمت را قبول ننماید؛ ۴ که در نظر خود حقیر و خوار است و آنانی را که از خداوند میترسند مکرم میدارد؛ و قسم به ضرر خود میخورد و تغییر نمیدهد. ۵ نقرة خود را به سود نمیدهد و رشوه بر بی گناه نمیگیرد. آنکه این را به جا آوَرَد، تا ابدالآباد جنبش نخواهد خورد.
مزمور ۱۶
اطمینان در خداوند
۱ ای خدا مرا محافظت فرما، زیرا بر تو توکل میدارم. ۲ خداوند را گفتم: «تو خداوند من هستی. نیکویی من نیست غیر از تو.» ۳ و اما مقدّسانی که در زمیناند و فاضلان، تمامی خوشی من در ایشان است. ۴ دردهای آنانی که عقب (خدای) دیگر میشتابند، بسیار خواهد شد. هدایای خونی ایشان را نخواهم ریخت، بلکه نام ایشان را به زبانم نخواهم آورد.
۵ خداوند نصیبِ قسمت و کاسة من است. تو قرعة مرا نگاه میداری. ۶ خِطّههای من به جایهای خوش افتاد. میراث بَهی به من رسیده است. ۷ خداوند را که مرا نصیحت نمود، متبارک میخوانم. شبانگاه نیز قلبم مرا تنبیه میکند. ۸ خداوند را همیشه پیش روی خود میدارم. چونکه به دست راست من است، جنبش نخواهم خورد. ۹ از این رو دلم شادی میکند و جلالم به وجد میآید؛ جسدم نیز در اطمینان ساکن خواهد شد. ۱۰ زیرا جانم را در عالم اموات ترک نخواهی کرد، و قدوس خود را نخواهی گذاشت که فساد را بیند. ۱۱ طریق حیات را به من خواهی آموخت. به حضور تو کمال خوشی است و به دست راست تو لذتها تا ابدالآباد!
آیات مشابه ……….
۱۶: ۸-۱۱ ← اعمال ۲: ۲۵-۲۸
۱۶: ۱۰ ← اعمال ۱۳: ۳۵
مزمور ۱۷
دعای مرد عادل
۱ ای خداوند، عدالت را بشنو و به فریاد من توجه فرما! و دعای مرا که از لب بی ریا میآید، گوش بگیر! ۲ داد من از حضور تو صادر شود؛ چشمان تو راستی را ببیند. ۳ دل مرا آزمودهای، شبانگاه از آن تفقد کردهای. مرا قال گذاشتهای و هیچ نیافتهای، زیرا عزیمت کردم که زبانم تجاوز نکند. ۴ و اما کارهای آدمیان به کلام لبهای تو؛ خود را از راههای ظالم نگاه داشتم. ۵ قدمهایم به آثار تو قائم است، پس پایهایم نخواهد لغزید. ۶ ای خدا تو را خواندهام زیرا که مرا اجابت خواهی نمود. گوش خود را به من فرا گیر و سخن مرا بشنو. ۷ رحمتهای خود را امتیاز ده، ای که متوکلان خویش را به دست راست خود از مخالفان ایشان میرهانی. ۸ مرا مثل مردمک چشم نگاه دار؛ مرا زیر سایة بال خود پنهان کن، ۹ از روی شریرانی که مرا خراب میسازند، از دشمنان جانم که مرا احاطه میکنند. ۱۰ دل فربة خود را بستهاند. به زبان خویش سخنان تکبرآمیز میگویند. ۱۱ الآن قدمهای ما را احاطه کردهاند، و چشمان خود را دوختهاند تا ما را به زمین بیندازند. ۱۲ مَثَل او مَثَل شیری است که در دریدن حریص باشد، و مَثَل شیر ژیان که در بیشة خود در کمین است. ۱۳ ای خداوند برخیز و پیش روی وی درآمده، او را بینداز و جانم را از شریر به شمشیر خود برهان، ۱۴ از آدمیان، ای خداوند، به دست خویش، از اهل جهان که نصیب ایشان در زندگانی است که شکم ایشان را به ذخایر خود پر ساختهای و از اولاد سیر شده، زیادی مال خود را برای اطفال خویش ترک میکنند. ۱۵ و اما من روی تو را در عدالت خواهم دید، و چون بیدار شوم، از صورت تو سیر خواهم شد.
مزمور ۱۸
خداوند قلعه بلند
۱ ای خداوند! ای قوّت من! تو را محبت مینمایم. ۲ خداوند صخرة من است و ملجا و نجات دهندة من. خدایم صخرة من است که در او پناه میبرم. سپر من و شاخ نجاتم و قلعة بلند من. ۳ خداوند را که سزاوار کل حمد است، خواهم خواند. پس، از دشمنانم رهایی خواهم یافت. ۴ رَسَنهای موت مرا احاطه کرده، و سیلابهای شرارت مرا ترسانیده بود. ۵ رَسَنهای گور دور مرا گرفته بود و دامهای موت پیش روی من درآمده. ۶ در تنگی خود خداوند را خواندم و نزد خدای خویش استغاثه نمودم. او آواز مرا از هیکل خود شنید و استغاثة من به حضورش به گوش وی رسید. ۷ زمین متزلزل و مرتعش شده، اساس کوهها بلرزید و متزلزل گردید چونکه خشم او افروخته شد. ۸ دُخان از بینی او برآمد و نار از دهانش ملتهب گشت و آتشها از آن افروخته گردید. ۹ آسمان را خم کرده، نزول فرمود و زیر پای وی تاریکی غلیظ میبود. ۱۰ بر کروبی سوار شده، پرواز نمود و بر بالهای باد طیران کرد. ۱۱ تاریکی را پردة خود و خیمهای گرداگرد خویش بساخت، تاریکی آبها و ابرهای متراکم را. ۱۲ از تابشِ پیش روی وی ابرهایش میشتافتند، تگرگ و آتشهای افروخته. ۱۳ و خداوند از آسمان رعد کرده، حضرت اعلی آواز خود را بداد، تگرگ و آتشهای افروخته را. ۱۴ پس تیرهای خود را فرستاده، ایشان را پراکنده ساخت، و برقها بینداخت و ایشان را پریشان نمود. ۱۵ آنگاه عمقهای آب ظاهر شد و اساس ربع مسکون مکشوف گردید، از تنبیه تو ای خداوند، از نَفْخِة باد بینی تو! ۱۶ پس، از اعلی فرستاده، مرا برگرفت و از آبهای بسیار بیرون کشید. ۱۷ و مرا از دشمنان زور آورم رهایی داد و از خصمانم، زیرا که از من تواناتر بودند. ۱۸ در روز بلای من پیش رویم درآمدند، لیکن خداوند تکیه گاه من بود. ۱۹ و مرا بجای وسیع بیرون آورد؛ مرا نجات داد زیرا که در من رغبت میداشت. ۲۰ خداوند موافق عدالتم مرا جزا داد و به حسب طهارت دستم مرا مکافات رسانید. ۲۱ زیرا که راههای خداوند را نگاه داشته، و به خدای خویش عصیان نورزیدهام، ۲۲ و جمیع احکام او پیش روی من بوده است و فرائض او را از خود دور نکردهام، ۲۳ و نزد او بی عیب بودهام و خویشتن را از گناه خود نگاه داشتهام. ۲۴ پس خداوند مرا موافق عدالتم پاداش داده است و به حسب طهارت دستم در نظر وی. ۲۵ خویشتن را با رحیم، رحیم مینمایی، و با مرد کامل، خود را کامل مینمایی. ۲۶ خویشتن را با طاهر، طاهر مینمایی و با مکار، به مکر رفتار میکنی. ۲۷ زیرا قوم مظلوم را خواهی رهانید و چشمان متکبران را به زیر خواهی انداخت. ۲۸ زیرا که تو چراغ مرا خواهی افروخت؛ یهوه خدایم تاریکی مرا روشن خواهد گردانید. ۲۹ زیرا به مدد تو بر فوجها حمله میبرم و به خدای خود از حصارها بر میجهم. ۳۰ و اما خدا، طریق او کامل است و کلام خداوند مُصَفی. او برای همة متوکلان خود سپر است؛ ۳۱ زیرا کیست خدا غیر از یهوه؟ و کیست صخرهای غیر از خدای ما؟ ۳۲ خدایی که کمر مرا به قوّت بسته و راههای مرا کامل گردانیده است. ۳۳ پایهای مرا مثل آهو ساخته و مرا به مُقامهای اعلای من برپا داشته است. ۳۴ دستهای مرا برای جنگ تعلیم داده است، که کمان برنجین به بازوی من خم شد. ۳۵ سپر نجات خود را به من دادهای. دست راستت عمود من شده و مهربانی تو مرا بزرگ ساخته است. ۳۶ قدمهایم را زیرم وسعت دادی که پایهای من نلغزید. ۳۷ دشمنان خود را تعاقب نموده، بدیشان خواهم رسید و تا تلف نشوند بر نخواهم گشت. ۳۸ ایشان را فرو خواهم کوفت که نتوانند برخاست و زیر پاهای من خواهند افتاد. ۳۹ زیرا کمر مرا برای جنگ به قوّت بستهای و مخالفانم را زیر پایم انداختهای. ۴۰ گردنهای دشمنانم را به من تسلیم کردهای تا خصمان خود را نابود بسازم. ۴۱ فریاد برآوردند اما رهانندهای نبود؛ نزد خداوند، ولی ایشان را اجابت نکرد. ۴۲ ایشان را چون غبار پیش باد ساییدهام؛ مثل گِلِ کوچهها ایشان را دور ریختهام. ۴۳ مرا از منازعه قوم رهانیده، سر امّتها ساختهای. قومی را که نشناخته بودم، مرا خدمت مینمایند. ۴۴ به مجرد شنیدن، مرا اطاعت خواهند کرد؛ فرزندان غربا نزد من تذلّل خواهند نمود. ۴۵ فرزندان غربا پژمرده میشوند و در قلعههای خود خواهند لرزید. ۴۶ خداوند زنده است و صخرة من متبارک باد، و خدای نجات من متعال! ۴۷ خدایی که برای من انتقام میگیرد و قومها را زیر من مغلوب میسازد. ۴۸ مرا از دشمنانم رهانیده، بر خصمانم بلند کردهای و از مرد ظالم مرا خلاصی دادهای! ۴۹ لهذا ای خداوند تو را در میان امّتها حمد خواهم گفت و به نام تو سرود خواهم خواند، ۵۰ که نجات عظیمی به پادشاه خود داده و به مسیح خویش رحمت نموده است. یعنی به داود و ذُرّیت او تا ابدالآباد.
آیات مشابه ……….
۱۸: ۳۳ ← حبقوق ۳: ۱۹
۱۸: ۴۹ ← رومیان ۱۵: ۹
مزمور ۱۹
خلقت و عظمت خدا
۱ آسمانْ جلال خدا را بیان میکند و فلک از عمل دستهایش خبر میدهد. ۲ روز سخن میراند تا روز و شب معرفت را اعلان میکند تا شب. ۳ سخن نیست و کلامی نی و آواز آنها شنیده نمیشود. ۴ قانون آنها در تمام جهان بیرون رفت و بیان آنها تا اقصای ربع مسکون. ۵ خیمهای برای آفتاب در آنها قرار داد؛ و او مثل داماد از حجلة خود بیرون میآید و مثل پهلوان از دویدن در میدان شادی میکند. ۶ خروجش از کرانة آسمان است و مدارش تا به کرانة دیگر؛ و هیچ چیز از حرارتش مستور نیست. ۷ شریعت خداوند کامل است و جان را بر میگرداند؛ شهادات خداوند امین است و جاهل را حکیم میگرداند. ۸ فرایض خداوند راست است و دل را شاد میسازد. امر خداوند پاک است و چشم را روشن میکند. ۹ ترس خداوند طاهر است و ثابت تا ابدالآباد. احکام خداوند حق و تماماً عدل است. ۱۰ از طلا مرغوبتر و از زرِ خالصِ بسیار. از شهد شیرینتر و از قطراتِ شانة عسل. ۱۱ بندة تو نیز از آنها متنبه میشود، و در حفظ آنها ثواب عظیمی است. ۱۲ کیست که سهوهای خود را بداند؟ مرا از خطایای مخفیام طاهر ساز. ۱۳ بندهات را نیز از اعمال متکبرانه باز دار تا بر من مسلط نشود؛ آنگاه بی عیب و از گناه عظیم مبرا خواهم بود. ۱۴ سخنان زبانم و تفکر دلم منظور نظر تو باشد، ای خداوند که صخرة من و نجات دهندة من هستی!
آیات مشابه ……….
۱۹: ۴ ← رومیان ۱۰: ۱۸
مزمور ۲۰
نصرت از خدا
۱ خداوند تو را در روز تنگی مستجاب فرماید. نام خدای یعقوب تو را سرافراز نماید. ۲ نصرت برای تو از قدس خود بفرستد و تو را از صهیون تأیید نماید. ۳ جمیع هدایای تو را به یاد آورد و قربانیهای سوختنی تو را قبول فرماید. سلاه. ۴ موافق دل تو به تو عطا فرماید و همة مشورتهای تو را به انجام رساند. ۵ به نجات تو خواهیم سرایید و به نام خدای خود، عَلَم خود را خواهیم افراشت. خداوند تمامی مسألت تو را به انجام خواهد رسانید. ۶ الآن دانستهام که خداوند مسیح خود را میرهاند. از فلک قدس خود او را اجابت خواهد نمود، به قوّت نجات بخش دست راست خویش. ۷ اینان ارابهها را و آنان اسبها را، اما ما نام یهوه خدای خود را ذکر خواهیم نمود. ۸ ایشان خم شده، افتادهاند و اما ما برخاسته، ایستادهایم. ۹ ای خداوند نجات بده! پادشاه در روزی که بخوانیم، ما را مستجاب فرماید.
مزمور ۲۱
شادی در نجات خدا
۱ ای خداوند در قوّت تو پادشاه شادی میکند و در نجات تو چه بسیار به وجد خواهد آمد. ۲ مراد دل او را به وی بخشیدی و مسألت زبانش را از او دریغ نداشتی. سلاه. ۳ زیرا به برکات نیکو بر مراد او سبقت جستی. تاجی از زرِ خالص بر سر وی نهادی. ۴ حیات را از تو خواست و آن را به وی دادی، و طول ایام را تا ابدالآباد. ۵ جلال او به سبب نجات تو عظیم شده. اکرام و حشمت را بر او نهادهای. ۶ زیرا او را مبارک ساختهای تا ابدالآباد. به حضور خود او را بی نهایت شادمان گردانیدهای. ۷ زیرا که پادشاه بر خداوند توکل میدارد، و به رحمت حضرت اعلی جنبش نخواهد خورد. ۸ دست تو همة دشمنانت را خواهد دریافت. دست راست تو آنانی را که از تو نفرت دارند خواهد دریافت. ۹ در وقت غضب خود، ایشان را چون تنور آتش خواهی ساخت. خداوند ایشان را در خشم خود خواهد بلعید و آتشْ ایشان را خواهد خورد. ۱۰ ثمرة ایشان را از زمین هلاک خواهی ساخت و ذریت ایشان را از میان بنی آدم. ۱۱ زیرا قصد بدی برای تو کردند و مکایدی را اندیشیدند که آن را نتوانستند بجا آوَرْد. ۱۲ زیرا که ایشان را رو گردان خواهی ساخت. بر زههای خود تیرها را به روی ایشان نشان خواهی گرفت. ۱۳ ای خداوند در قوّت خود متعال شو. جبروت تو را ترنم و تسبیح خواهیم خواند.
مزمور ۲۲
سرود غم و پیروزی
۱ ای خدای من، ای خدای من، چرا مرا ترک کردهای و از نجات من و سخنان فریادم دور هستی؟ ۲ ای خدای من، در روز میخوانم و مرا اجابت نمیکنی، در شب نیز؛ و مرا خاموشی نیست. ۳ و اما تو قدوس هستی، ای که بر تسبیحات اسرائیل نشستهای. ۴ پدران ما بر تو توکل داشتند؛ بر تو توکل داشتند و ایشان را خلاصی دادی؛ ۵ نزد تو فریاد برآوردند و رهایی یافتند؛ بر تو توکل داشتند، پس خجل نشدند. ۶ و اما من کرم هستم و انسان نی؛ عار آدمیان هستم و حقیر شمرده شدة قوم. ۷ هر که مرا بیند به من استهزا میکند. لبهای خود را باز میکنند و سرهای خود را میجنبانند (و میگویند): ۸ «بر خداوند توکل کن پس او را خلاصی بدهد. او را برهاند چونکه به وی رغبت میدارد.» ۹ زیرا که تو مرا از شکم بیرون آوردی؛ وقتی که بر آغوش مادر خود بودم مرا مطمئن ساختی. ۱۰ از رحم بر تو انداخته شدم؛ از شکم مادرم خدای من تو هستی. ۱۱ از من دور مباش زیرا تنگی نزدیک است و کسی نیست که مدد کند. ۱۲ گاوان نرِ بسیار دور مرا گرفتهاند؛ زورمندان باشان مرا احاطه کردهاند. ۱۳ دهان خود را بر من باز کردند، مثل شیر درندة غران. ۱۴ مثل آب ریخته شدهام و همة استخوانهایم از هم گسیخته؛ دلم مثل موم گردیده، در میان احشایم گداخته شده است. ۱۵ قوّت من مثل سفال خشک شده و زبانم به کامم چسبیده؛ و مرا به خاک موت نهادهای. ۱۶ زیرا سگان دور مرا گرفتهاند؛ جماعت اشرار مرا احاطه کرده، دستها و پایهای مرا سفتهاند. ۱۷ همة استخوانهای خود را میشمارم. ایشان به من چشم دوخته، مینگرند. ۱۸ رخت مرا در میان خود تقسیم کردند و بر لباس مـن قرعـه انداختنـد. ۱۹ اما تو ای خداوند، دور مباش. ای قوّت من، برای نصرت من شتاب کن. ۲۰ جان مرا از شمشیر خلاص کن و یگانة مرا از دست سگان. ۲۱ مرا از دهان شیر خلاصی ده، ای که از میان شاخهای گاو وحشی مرا اجابت کردهای. ۲۲ نام تو را به برادران خود اعلام خواهم کرد؛ در میان جماعت تو را تسبیح خواهم خواند. ۲۳ ای ترسندگان خداوند او را حمد گویید؛ تمام ذریت یعقوب او را تمجید نمایید و جمیع ذریت اسرائیل از وی بترسید. ۲۴ زیرا مسکنت مسکین را حقیر و خوار نشمرده، و روی خود را از او نپوشانیده است؛ و چون نزد وی فریاد برآورد، او را اجابت فرمود. ۲۵ تسبیح من در جماعت بزرگ از تو است. نذرهای خود را به حضور ترسندگانت ادا خواهم نمود. ۲۶ حلیمان غذا خورده، سیر خواهند شد؛ و طالبان خداوند او را تسبیح خواهند خواند؛ و دلهای شما زیست خواهد کرد تا ابدالآباد. ۲۷ جمیع کرانههای زمین متذکر شده، بسوی خداوند بازگشت خواهند نمود؛ و همة قبایل امّتها به حضور تو سجده خواهند کرد. ۲۸ زیرا سلطنت از آن خداوند است و او بر امّتها مسلط است. ۲۹ همه متموّلان زمین غذا خورده، سجده خواهند کرد؛ و به حضور وی هر که به خاک فرو میرود رکوع خواهد نمود؛ و کسی جان خود را زنده نخواهد ساخت. ۳۰ ذریتی او را عبادت خواهند کرد و دربارة خداوند طبقة بعد را اِخبار خواهند نمود. ۳۱ ایشان خواهند آمد و از عدالت او خبر خواهند داد قومی را که متولد خواهند شد، که او این کار کرده است.
آیات مشابه ……….
۲۲: ۱ ← متی ۲۷: ۴۶؛ مرقس ۱۵: ۳۴
۲۲: ۷ ← متی ۲۷: ۳۹؛ مرقس ۱۵: ۲۹؛ لوقا ۲۳: ۳۵
۲۲: ۸ ← متی ۲۷: ۴۳
۲۲: ۱۸ ← متی ۲۷: ۳۵؛ مرقس ۱۵: ۲۴؛ لوقا ۲۳: ۳۴؛ یوحنا ۱۹: ۲۴
۲۲: ۲۲ ← عبرانیان ۲: ۱۲
مزمور ۲۳
خداوند شبان من است
۱ خداوند شبان من است؛ محتاج به هیچ چیز نخواهم بود. ۲ در مرتعهای سبز مرا میخواباند. نزد آبهای راحت مرا رهبری میکند. ۳ جان مرا بر میگرداند و به خاطر نام خود به راههای عدالت هدایتم مینماید. ۴ چون در وادی سایة موت نیز راه روم از بدی نخواهم ترسید زیرا تو با من هستی؛ عصا و چوب دستی تو مرا تسلی خواهد داد. ۵ سفرهای برای من به حضور دشمنانم میگسترانی. سر مرا به روغن تدهین کردهای و کاسهام لبریز شده است. ۶ هرآینه نیکویی و رحمت تمام ایام عمرم در پی من خواهد بود و در خانة خداوند ساکن خواهم بود تا ابدالآباد.
آیات مشابه ……….
۲۳: ۲ ← مکاشفه ۷: ۱۷
مزمور ۲۴
دروازههای ابدی
۱ زمین و پُری آن از آن خداوند است، ربع مسکون و ساکنان آن. ۲ زیرا که او اساس آن را بر دریاها نهاد و آن را بر نهرها ثابت گردانید. ۳ کیست که به کوه خداوند برآید؟ و کیست که به مکان قدس او ساکن شود؟ ۴ او که پاک دست و صاف دل باشد، که جان خود را به بطالت ندهد و قسم دروغ نخورد. ۵ او برکت را از خداوند خواهد یافت، و عدالت را از خدای نجات خود. ۶ این است طبقة طالبان او، طالبان روی تو ای (خدای) یعقوب. سِلاه. ۷ ای دروازهها سرهای خود را برافرازید! ای درهای ابدی برافراشته شوید تا پادشاه جلال داخل شود! ۸ این پادشاه جلال کیست؟ خداوند قدیر و جبار، خداوند که در جنگ جبار است! ۹ ای دروازهها، سرهای خود را برافرازید؟ ای درهای ابدی برافرازید تا پادشاه جلال داخل شود! ۱۰ این پادشاه جلال کیست؟ یهُوَه صَبایوت پادشاه جلال اوست. سلاه.
آیات مشابه ……….
۲۴: ۱ ← اول قرنتیان ۱۰: ۲۶
۲۴: ۴ ← متی ۵: ۸
مزمور ۲۵
درخواست تعلیم الهی
۱ ای خداوند، بسوی تو جان خود را بر میافرازم. ای خدای من، بر تو توکل میدارم؛ ۲ پس مگذار که خجل بشوم و دشمنانم بر من فخر نمایند. ۳ بلی، هر که انتظار تو میکشد خجل نخواهد شد. آنانی که بی سبب خیانت میکنند خجل خواهند گردید. ۴ ای خداوند، طریقهای خود را به من بیاموز و راههای خویش را به من تعلیم ده. ۵ مرا به راستی خود سالک گردان و مرا تعلیم ده زیرا تو خدای نجات من هستی. تمامی روز منتظر تو بودهام. ۶ ای خداوند، احسانات و رحمتهای خود را بیاد آور چونکه آنها از ازل بوده است. ۷ خطایای جوانی و عصیانم را بیاد میاور. ای خداوند به رحمت خود و به خاطر نیکویی خویش مرا یاد کن. ۸ خداوند نیکو و عادل است، پس به گناه کاران طریق را خواهد آموخت. ۹ مسکینان را به انصاف رهبری خواهد کرد و به مسکینان طریق خود را تعلیم خواهد داد. ۱۰ همه راههای خداوند رحمت و حق است برای آنانی که عهد و شهادات او را نگاه میدارند. ۱۱ ای خداوند به خاطر اسم خود، گناه مرا بیامرز زیرا که بزرگ است. ۱۲ کیست آن آدمی که از خداوند میترسد؟ او را بطریقی که اختیار کرده است خواهد آموخت. ۱۳ جان او در نیکویی شب را بسر خواهد برد و ذریت او وارث زمین خواهند شد. ۱۴ سرّ خداوند با ترسندگان او است و عهد او تا ایشان را تعلیم دهد. ۱۵ چشمان من دائماً بسوی خداوند است زیرا که او پایهای مرا از دام بیرون میآورد. ۱۶ بر من ملتفت شده، رحمت بفرما زیرا که منفرد و مسکین هستم. ۱۷ تنگیهای دل من زیاد شده است. مرا از مشقتهای من بیرون آور. ۱۸ بر مسکنت و رنج من نظر افکن و جمیع خطایایم را بیامرز. ۱۹ بر دشمنانم نظر کن زیرا که بسیارند و به کینة تلخ به من کینه میورزند. ۲۰ جانم را حفظ کن و مرا رهایی ده تا خجل نشوم زیرا بر تو توکل دارم. ۲۱ کمال و راستی حافظ من باشند زیرا که منتظر تو هستم. ۲۲ ای خدا، اسرائیل را خلاصی ده، از جمیع مشقتهای وی.
مزمور ۲۶
دعای مرد عادل
۱ ای خداوند، مرا داد بده زیرا که من در کمال خود رفتار نمودهام و بر خداوند توکل داشتهام، پس نخواهم لغزید. ۲ ای خداوند مرا امتحان کن و مرا بیازما. باطن و قلب مرا مصفّی گردان. ۳ زیرا که رحمت تو در مدّ نظر من است و در راستی تو رفتار نمودهام؛ ۴ با مردان باطل ننشستهام و با منافقین داخل نخواهم شد. ۵ از جماعت بدکاران نفرت میدارم و با طالحین نخواهم نشست. ۶ دستهای خود را در صفا میشویم. مذبح تو را ای خداوند طواف خواهم نمود، ۷ تا آواز حمد تو را بشنوانم و عجایب تو را اخبار نمایم. ۸ ای خداوند محل خانة تو را دوست میدارم و مقام سکونت جلال تو را. ۹ جانم را با گناهکاران جمع مکن و نه حیات مرا با مردمان خون ریز، ۱۰ که در دستهای ایشان آزار است و دست راست ایشان پر از رشوه است. ۱۱ و اما من در کمال خود سالک میباشم. مرا خلاصی ده و بر من رحم فرما. ۱۲ پایم در جای هموار ایستاده است. خداوند را در جماعتها متبارک خواهم خواند.
مزمور ۲۷
اطمینان در خداوند
۱ خداوند نور من و نجات من است؛ از که بترسم؟ خداوند ملجای جان من است؛ از که هراسان شوم؟ ۲ چون شریران بر من نزدیک آمدند تا گوشت مرا بخورند، یعنی خصمان و دشمنانم، ایشان لغزیدند و افتادند. ۳ اگر لشکری بر من فرود آید، دلم نخواهد ترسید. اگر جنگ بر من برپا شود، در این نیز اطمینان خواهم داشت. ۴ یک چیز از خداوند خواستم و آن را خواهم طلبید: که تمام ایام عمرم در خانة خداوند ساکن باشم تا جمال خداوند را مشاهده کنم و در هیکل او تفکر نمایم. ۵ زیرا که در روز بلا مرا در سایبان خود نهفته، در پردة خیمة خود مرا مخفی خواهد داشت و مرا بر صخره بلند خواهد ساخت. ۶ و الآن سرم بر دشمنانم گرداگردم برافراشته خواهد شد. قربانیهای شادکامی را در خیمة او خواهم گذرانید و برای خداوند سرود و تسبیح خواهم خواند. ۷ ای خداوند چون به آواز خود میخوانم، مرا بشنو و رحمت فرموده، مرا مستجاب فرما. ۸ دل من به تو میگوید (که گفتهای): «روی مرا بطلبید.» بلی روی تو را ای خداوند خواهم طلبید. ۹ روی خود را از من مپوشان و بندة خود را در خشم برمگردان. تو مددکار من بودهای. ای خدای نجاتم، مرا رد مکن و ترک منما. ۱۰ چون پدر و مادرم مرا ترک کنند، آنگاه خداوند مرا بر میدارد. ۱۱ ای خداوند طریق خود را به من بیاموز و به سبب دشمنانم مرا به راه راست هدایت فرما. ۱۲ مرا به خواهش خصمانم مسپار، زیرا که شهود کذبه و دمندگان ظلم بر من برخاستهاند. ۱۳ اگر باور نمیکردم که احسان خداوند را در زمین زندگان ببینم. ۱۴ برای خداوند منتظر باش و قوی شو و دلت را تقویت خواهد داد. بلی منتظر خداوند باش.
مزمور ۲۸
درخواست کمک
۱ ای خداوند، نزد تو فریاد بر میآورم. ای صخرة من، از من خاموش مباش، مبادا اگر از من خاموش شوی، مثل آنانی باشم که به حفره فرو میروند. ۲ آواز تضرع مرا بشنو چون نزد تو استغاثه میکنم و دست خود را به محراب قدس تو بر میافرازم. ۳ مرا با شریران و بدکاران مکش که با همسایگان خود سخن صلح آمیز میگویند و آزار در دل ایشان است. ۴ آنها را به حسب کردار ایشان و موافق اعمال زشت ایشان بده آنها را مطابق عمل دست ایشان بده و رفتار ایشان را به خود ایشان رد نما. ۵ چونکه در اعمال خداوند و صنعت دست وی تفکر نمیکنند. ایشان را منهدم خواهی ساخت و بنا نخواهی نمود. ۶ خداوند متبارک باد زیرا که آواز تضرع مراشنیده است. ۷ خداوند قوّت من و سپر من است. دلم بر او توکل داشت و مدد یافتهام. پس دل من به وجد آمده است و به سرود خود او را حمد خواهم گفت. ۸ خداوند قوّت ایشان است و برای مسیح خود قلعة نجات. ۹ قوم خود را نجات ده و میراث خود را مبارک فرما. ایشان را رعایت کن و برافراز تا ابدالآباد.
آیات مشابه ……….
۲۸: ۴ ← مکاشفه ۲۲: ۱۲
مزمور ۲۹
تمجید خداوند
۱ ای فرزندان خدا، خداوند را توصیف کنید. جلال و قوّت را برای خداوند توصیف نمایید. ۲ خداوند را به جلال اسم او تمجید نمایید. خداوند را در زینت قدوسیت سجده کنید. ۳ آواز خداوند فوق آبها است. خدای جلال رعد میدهد. خداوند بالای آبهای بسیار است. ۴ آواز خداوند با قوّت است. آواز خداوند با جلال است. ۵ آواز خداوند سروهای آزاد را میشکند. خداوند سروهای آزاد لبنان را میشکند. ۶ آنها را مثل گوساله میجهاند. لبنان و سریون را مثل بچة گاو وحشی. ۷ آواز خداوند زبانههای آتش را میشکافد. ۸ آواز خداوند صحرا را متزلزل میسازد. خداوند صحرای قادِشْ را متزلزل میسازد. ۹ آواز خداوند غزالها را به درد زه میاندازد، و جنگل را بی برگ میگرداند. و در هیکل او جمیعاً جلال را ذکر میکنند. ۱۰ خداوند بر طوفان جلوس نموده. خداوند نشسته است پادشاه تا ابدالآباد. ۱۱ خداوند قوم خود را قوّت خواهد بخشید. خداوند قوم خود را به سلامتی مبارک خواهد نمود.
آیات مشابه ……….
۲۹: ۱-۲ ← مزامیر ۹۶: ۷-۹
مزمور ۳۰
تسبیح خداوند
۱ ای خداوند تو را تسبیح میخوانم زیرا که مرا بالا کشیدی و دشمنانم را بر من مفتخر نساختی. ۲ ای یهوه خدای من، نزد تو استغاثه نمودم و مرا شفا دادی. ۳ ای خداوند جانم را از حفره برآوردی. مرا زنده ساختی تا به هاویه فرو نروم. ۴ ای مقدّسان خداوند او را بسرایید و به ذکر قدوسیت او حمد گویید! ۵ زیرا که غضب او لحظهای است و در رضامندی او زندگانی. شامگاه گریه نزیل میشود. صبحگاهان شادی رخ مینماید. ۶ و اما من در کامیابی خود گفتم: «جنبش نخواهم خورد تا ابدالآباد.» ۷ ای خداوند به رضامندی خود کوه مرا در قوّت ثابت گردانیدی و چون روی خود را پوشانیدی پریشان شدم. ۸ ای خداوند نزد تو فریاد بر میآورم و نزد خداوند تضرع مینمایم. ۹ در خون من چه فایده است چون به حفره فرو روم. آیا خاک تو را حمد میگوید و راستی تو را اخبار مینماید؟ ۱۰ ای خداوند بشنو و به من کرم فرما. ای خداوند مددکار من باش. ۱۱ ماتم مرا برای من به رقص مبدل ساختهای. پلاس را از من بیرون کرده و کمر مرا به شادی بستهای. ۱۲ تا جلالم ترا سرود خواند و خاموش نشود. ای یهوه خـدای مـن، تـو را حمـد خواهم گفت تـا ابدالآباد.
مزمور ۳۱
توکل بر خدا
۱ ای خداوند بر تو توکل دارم؛ پس خجل نشوم تا به ابد. در عدالت خویش مرا نجات بده. ۲ گوش خود را به من فرا گیر و مرا به زودی برهان. برایم صخرهای قوی و خانهای حصین باش تا مرا خلاصی دهی. ۳ زیرا صخره و قلعة من تو هستی. به خاطر نام خود مرا هدایت و رهبری فرما. ۴ مرا از دامی که برایم پنهان کردهاند بیرون آور. ۵ زیرا قلعة من تو هستی. روح خود را به دست تو میسپارم. ای یهوه، خدای حق، تو مرا فدیه دادی. ۶ از آنانی که اباطیل دروغ را پیروی میکنند نفرت میکنم. و اما من بر خداوند توکل میدارم. ۷ به رحمت تو وجد و شادی میکنم زیرا مشقت مرا دیده و جانم را در تنگیها شناختهای؛ ۸ مرا به دست دشمن اسیر نساختهای؛ پایهای مرا بجای وسیع قائم گردانیدهای. ۹ ای خداوند بر من رحمت فرما زیرا در تنگی هستم. چشم من از غصه کاهیده شد، بلکه جانم و جسدم نیز. ۱۰ زیرا که حیاتم از غم و سالهایم از ناله فانی گردیده است. قوّتم از گناهم ضعیف و استخوانهایم پوسیده شد. ۱۱ نزد همة دشمنانم عار گردیدهام. خصوصاً نزد همسایگان خویش؛ و باعث خوف آشنایان شدهام. هر که مرا بیرون بیند از من میگریزد. ۱۲ مثل مرده از خاطر فراموش شدهام و مانند ظرفِ تلف شده گردیدهام. ۱۳ زیرا که بهتان را از بسیاری شنیدم و خوف گرداگرد من میباشد، زیرا بر من با هم مشورت میکنند و در قصد جانم تفکر مینمایند. ۱۴ و اما من بر تو ای خداوند توکل میدارم وگفتهام خدای من تو هستی. ۱۵ وقتهای من در دست تو میباشد. مرا از دست دشمنانم و جفا کنندگانم خلاصی ده. ۱۶ روی خود را بر بندهات تابان ساز و مرا به رحمت خود نجات بخش. ۱۷ ای خداوند خجل نشوم چونکه تو را خواندهام. شریران خجل شوند و در حفره خاموش باشند. ۱۸ لبهای دروغگو گنگ شود که به درشتی و تکبر و استهانت بر عادلان سخن میگوید. ۱۹ زهی عظمت احسان تو که برای ترسندگانت ذخیره کردهای و برای متوکلانت پیش بنی آدم ظاهر ساختهای. ۲۰ ایشان را در پردة روی خود از مکاید مردم خواهی پوشانید. ایشان را در خیمهای از عداوت زبانها مخفی خواهی داشت. ۲۱ متبارک باد خداوند که رحمت عجیب خود را در شهر حصین به من ظاهر کرده است. ۲۲ و اما من در حیرت خود گفتم که از نظر تو منقطع شدهام. لیکن چون نزد تو فریاد کردم آواز تضرع مرا شنیدی. ۲۳ ای جمیع مقدّسانِ خداوند او را دوست دارید. خداوند اُمنا را محفوظ میدارد و متکبران را مجازات کثیر میدهد. ۲۴ قوی باشید و دل شما را تقویت خواهد داد، ای همگانی که برای خداوند انتظار میکشید!
آیات مشابه ……….
۳۱: ۵ ← لوقا ۲۳: ۲۶
مزمور ۳۲
اعتراف به گناه
۱ خوشا بحال کسی که عصیان او آمرزیده شد و گناه وی مستور گردید. ۲ خوشا بحال کسی که خداوند به وی جرمی در حساب نیاوَرَد و در روح او حیلهای نمیباشد. ۳ هنگامی که خاموش میبودم، استخوانهایم پوسیده میشـد از نعـرهای که تمامـی روز میزدم. ۴ چونکه دست تو روز و شب بر من سنگین میبـود. رطوبتـم به خشکی تابستـان مبـدل گردیـد، سـلاه. ۵ به گناه خود نزد تو اعتراف کردم و جرم خود را مخفی نداشتـم. گفتـم: عصیـان خـود را نـزد خداوند اقـرار میکنم. پس تو آلایش گناهم را عفو کردی، سلاه. ۶ از این رو هر مقدّسی در وقت اجابت نزد تـو دعـا خواهـد کـرد. وقتـی که آبهای بسیار به سَیلان آید، هرگز بدو نخواهد رسید. ۷ تو ملجـای من هستی مرا از تنگی حفظ خواهی کرد. مرا به سرودهای نجات احاطه خواهی نمود، سلاه. ۸ تو را حکمت خواهم آموخت و به راهی که باید رفت ارشاد خواهم نمود و تو را به چشم خود که بر تو است نصیحت خواهم فرمود. ۹ مثل اسب و قاطر بی فهم مباشید که آنها را برای بستن به دهنه و لگام زینت میدهند، والاّ نزدیک تو نخواهند آمد. ۱۰ غمهای شریر بسیار میباشد، امّا هر که بر خداوند توکـل دارد رحمـت او را احاطـه خواهـد کرد. ۱۱ ای صالحـان در خداونـد شادی و وجـد کنیـد و ای همـة راست دلان ترنّـم نماییـد.
آیات مشابه ……….
۳۲: ۱-۲ ← رومیان ۴: ۷-۸
مزمور ۳۳
سرود تسبیح
۱ ای صالحان در خداوند شادی نمایید، زیرا که تسبیح خواندن راستان را میشاید. ۲ خداوند را با بربط حمد بگویید؛ با عود ده تار او را سرود بخوانید. ۳ سرودی تازه برای او بسرایید؛ نیکو بنوازید با آهنگ بلند. ۴ زیرا کلام خداوند مستقیم است و جمیع کارهای او با امانت است. ۵ عدالت و انصاف را دوست میدارد. جهان از رحمت خداوند پر است. ۶ به کلام خداوند آسمانها ساخته شد و کل جنود آنها به نَفْخِة دهان او. ۷ آبهای دریا را مثل توده جمع میکند و لجّهها را در خزانهها ذخیره مینماید. ۸ تمامی اهل زمین از خداوند بترسند؛ جمیع سکنة ربع مسکون از او بترسند. ۹ زیرا که او گفت و شد؛ او امر فرمود و قایم گردید. ۱۰ خداوند مشورت امّتها را باطل میکند؛ تدبیرهای قبائل را نیست میگرداند. ۱۱ مشورت خداوند قائم است تا ابدالآباد؛ تدابیر قلب او تا دهرالدّهور. ۱۲ خوشا بحال امّتی که یهوه خدای ایشان است و قومی که ایشان را برای میراث خود برگزیده است. ۱۳ از آسمان خداوند نظر افکند و جمیع بنی آدم را نگریست. ۱۴ از مکان سکونت خویش نظر میافکند، برجمیع ساکنان جهان. ۱۵ او که دلهای ایشان را جمیعاً سرشته است و اعمال ایشان را درک نموده است. ۱۶ پادشاه به زیادتی لشکر خلاص نخواهد شد و جبار به بسیاری قوّت رهایی نخواهد یافت. ۱۷ اسب به جهت استخلاص باطل است و به شدت قوّت خود کسی را رهایی نخواهد داد. ۱۸ اینک چشم خداوند بر آنانی است که از او میترسند، بر آنانی که انتظار رحمت او را میکشند. ۱۹ تا جان ایشان را از موت رهایی بخشد و ایشان را در قحط زنده نگاه دارد. ۲۰ جان ما منتظر خداوند میباشد. او اعانت و سپر ما است. ۲۱ زیرا که دل ما در او شادی میکند و در نام قدوس او توکل میداریم. ۲۲ ای خداوند رحمت تو بر ما باد، چنانکه امیدوار تو بودهایم.
مزمور ۳۴
خدا نزدیک شکسته دلان است
۱ خداوند را در هر وقت متبارک خواهم گفت. تسبیح او دائماً بر زبان من خواهد بود. ۲ جان من در خداوند فخر خواهد کرد. مسکینان شنیده، شادی خواهند نمود. ۳ خداوند را با من تکبیر نمایید. نام او را با یکدیگر برافرازیم. ۴ چون خداوند را طلبیدم، مرا مستجاب فرمود و مرا از جمیع ترسهایم خلاصی بخشید. ۵ بسوی او نظر کردند و منور گردیدند و رویهای ایشان خجل نشد. ۶ این مسکین فریاد کرد و خداوند او را شنید و او را از تمامی تنگیهایش رهایی بخشید. ۷ فرشتة خداوند گرداگرد ترسندگان او است؛ اردو زده، ایشان را میرهاند. ۸ بچشید و ببینید که خداوند نیکو است. خوشا بحال شخصی که بدو توکل میدارد. ۹ ای مقدّسانِ خداوند از او بترسید زیرا که ترسندگان او را هیچ کمی نیست. ۱۰ شیر بچگان بی نوا شده، گرسنگی میکشند و امّا طالبان خداوند را به هیچ چیز نیکو کمی نخواهد شد. ۱۱ ای اطفال بیایید مرا بشنوید و ترس خداوند را به شما خواهم آموخت. ۱۲ کیست آن شخصی که آرزومند حیات است و طول ایام را دوست میدارد تا نیکویی را ببیند؟ ۱۳ زبانت را از بدی نگاه دار و لبهایت را از سخنان حیله آمیز؛ ۱۴ از بدی اجتناب نما و نیکویی بکن؛ صلح را طلب نما و در پی آن بکوش. ۱۵ چشمان خداوند بسوی صالحان است و گوشهای وی بسوی فریاد ایشان. ۱۶ روی خداوند بسوی بدکاران است تا ذکر ایشان را از زمین منقطع سازد. ۱۷ چون (صالحان) فریاد برآوردند، خداوند ایشان را شنید و ایشان را از همه تنگیهای ایشان رهایی بخشید. ۱۸ خداوند نزدیک شکسته دلان است و روح کوفتگان را نجات خواهد داد. ۱۹ زحمات مرد صالح بسیار است، امّا خداوند او را از همة آنها خواهد رهانید. ۲۰ همه استخوانهای ایشان را نگاه میدارد، که یکی از آنها شکسته نخواهد شد. ۲۱ شریر را شرارت هلاک خواهد کرد و از دشمنان مرد صالح مؤآخذه خواهد شد. ۲۲ خداوند جان بندگان خود را فدیه خواهد داد و از آنانی که بر وی توکل دارند مؤآخذه نخواهد شد.
آیات مشابه ……….
۳۴ ← اول سموئیل ۲۱: ۱۳-۱۵
۳۴: ۸ ← اول پطرس ۲: ۳
۳۴: ۱۲-۱۶ اول پطرس ۳: ۱۰-۱۲
۳۴: ۲۰ ← یوحنا ۱۹: ۳۶
مزمور ۳۵
برای داد من بیدار شو
۱ ای خداوند با خصمان من مخاصمه نما و جنگ کن با آنانی که با من جنگ میکنند. ۲ سپر و مِجَنّ را بگیر و به اعانت من برخیز، ۳ و نیزه را راست کن و راه را پیش روی جفا کنندگانم ببند و به جان من بگو من نجات تو هستم. ۴ خجل و رسوا شوند آنانی که قصد جان من دارند؛ و آنانی که بد اندیش منند، برگردانیده و خجل شوند. ۵ مثل کاه پیش روی باد باشند و فرشتة خداوند ایشان را براند. ۶ راه ایشان تاریکی و لغزنده باد و فرشتة خداوند ایشان را تعاقب کند. ۷ زیرا دام خود را برای من بی سبب در حفرهای پنهان کردند که آن را برای جان من بی جهت کنده بودند. ۸ هلاکت ناگهانی بدو برسد و دامی که پنهان کرد خودش را بگیرد و در آن به هلاکت گرفتار گردد. ۹ و اما جان من در خداوند وجد خواهد کرد و در نجات او شادی خواهد نمود. ۱۰ همة استخوانهایم میگویند: «ای خداوند کیست مانند تو که مسکین را از شخصِ قویتر از او میرهاند و مسکین و فقیر را از تاراج کنندة وی.» ۱۱ شاهدان کینهور برخاستهاند. چیزهایی را که نمیدانستم از من میپرسند. ۱۲ به عوض نیکویی بدی به من میکنند. جان مرا بی کس گردانیدهاند. ۱۳ و اما من چون ایشان بیمار میبودند، پلاس میپوشیدم؛ جان خود را به روزه میرنجانیدم و دعایم به سینهام بر میگشت. ۱۴ مثل آنکه او دوست و برادرم میبود، سرگردان میرفتم. چون کسی که برای مادرش ماتم گیرد، از حزن خم میشدم. ۱۵ ولی چون افتادم شادی کنان جمع شدند. آن فرومایگان بر من جمع شدند، و کسانی که نشناخته بودم مرا دریدند و ساکت نشدند. ۱۶ مثل فاجرانی که برای نان مسخرگی میکنند، دندانهای خود را بر من میافشردند. ۱۷ ای خداوند تا به کی نظر خواهی کرد؟ جانم را از خرابیهای ایشان برهان و یگانة مرا از شیر بچگان. ۱۸ و تو را در جماعتِ بزرگ حمد خواهم گفت. ترا در میان قوم عظیم تسبیح خواهم خواند. ۱۹ تا آنانی که بی سبب دشمن منند، بر من فخر نکنند، و آنانی که بر من بی سبب بغض مینمایند، چشمک نزنند. ۲۰ زیرا برای سلامتی سخن نمیگویند و بر آنانی که در زمین آرامند، سخنان حیله آمیز را تفکر میکنند. ۲۱ و دهان خود را بر من باز کرده، میگویند هَه هَه چشم ما دیده است. ۲۲ ای خداوند تو آن را دیدهای، پس سکوت مفرما. ای خداوند از من دور مباش. ۲۳ خویشتن را برانگیز و برای داد من بیدار شو، ای خدای من و خداوند من، برای دعوی من. ۲۴ ای یهوه خدایم مرا موافق عدل خود داد بده، مبادا بر من شادی نمایند. ۲۵ تا در دل خود نگویند «اینک مراد ما»؛ تا نگویند «او را بلعیدهایم». ۲۶ و آنانی که در بدی من شادند، با هم خجل و شرمنده شوند؛ و آنانی که بر من تکبر میکنند، به خجلت و رسوایی ملبس شوند. ۲۷ آنانی که خواهان حق منند ترنّم و شادی نمایند و دائماً گویند خداوند بزرگ است که به سلامتی بندة خود رغبت دارد. ۲۸ و زبانم عدالت تو را بیان خواهد کرد و تسبیح تو را تمامی روز.
آیات مشابه ……….
۳۵: ۱۹ ← مزامیر ۶۹: ۴؛ یوحنا ۱۵: ۲۵
مزمور ۳۶
راه بدکاران
۱ معصیت شریر در اندرون دل من میگوید که ترس خدا در مد نظر او نیست. ۲ زیرا خویشتن را در نظر خود تملق میگوید تا گناهش ظاهر نشود و مکروه نگردد. ۳ سخنان زبانش شرارت و حیله است. از دانشمندی و نیکوکاری دست برداشته است. ۴ شرارت را بر بستر خود تفکر میکند. خود را به راه ناپسند قائم کرده، از بدی نفرت ندارد. ۵ ای خداوند رحمت تو در آسمانها است و امانت تو تا افلاک. ۶ عدالت تو مثل کوههای خداست و احکام تو لجة عظیم. ای خداوند انسان و بهایم را نجات میدهی. ۷ ای خدا رحمت تو چه ارجمند است. بنی آدم زیر سایة بالهای تو پناه میبرند. ۸ از چربی خانة تو شاداب میشوند. از نهر خوشیهای خود ایشان را مینوشانی. ۹ زیرا که نزد تو چشمة حیات است و در نور تو نور را خواهیم دید. ۱۰ رحمت خود را برای عارفان خود مستدام فرما و عدالت خود را برای راست دلان. ۱۱ پای تکبر بر من نیاید و دست شریران مرا گریزان نسازد. ۱۲ در آنجا بدکرداران افتادهاند. ایشان انداخته شدهاند و نمیتوانند برخاست.
آیات مشابه ……….
۳۶: ۱ ← رومیان ۳: ۱۸
مزمور ۳۷
سرنوشت شریران
۱ به سبب شریران خویشتن را مشوش مساز و بر فتنه انگیزان حسد مبر. ۲ زیرا که مثل علف به زودی بریده میشوند و مثل علف سبز پژمرده خواهند شد. ۳ بر خداوند توکل نما و نیکویی بکن. در زمین ساکن باش و از امانت پرورده شو. ۴ و در خداوند تمتع ببر، پس مسألت دل تو را به تو خواهد داد. ۵ طریق خود را به خداوند بسپار و بر وی توکل کن که آن را انجام خواهد داد، ۶ و عدالت تو را مثل نور بیرون خواهد آورد و انصاف تو را مانند ظُهر. ۷ نزد خداوند ساکت شو و منتظر او باش و از شخص فرخنده طریق و مرد حیله گر خود را مشوش مساز. ۸ از غضب برکنار شو و خشم را ترک کن. خود را مشوش مساز که البته باعث گناه خواهد شد. ۹ زیرا که شریران منقطع خواهند شد. و اما منتظران خداوند وارث زمین خواهند بود. ۱۰ هان بعد از اندک زمانی شریر نخواهد بود. در مکانش تأمل خواهی کرد و نخواهد بود. ۱۱ و اما حلیمان وارث زمین خواهند شد و از فراوانی سلامتی متلذذ خواهند گردید. ۱۲ شریر بر مرد عادل شورا میکند و دندانهای خود را بر او میافشرد. ۱۳ خداوند بر او خواهد خندید، زیرا میبیند که روز او میآید. ۱۴ شریران شمشیر را برهنه کرده و کمان را کشیدهاند تا مسکین و فقیر را بیندازند و راست روان را مقتول سازند. ۱۵ شمشیر ایشان به دل خود ایشان فرو خواهد رفت و کمانهای ایشان شکسته خواهد شد. ۱۶ نعمتِ اندک یک مرد صالح بهتر است، از اندوختههای شریران کثیر. ۱۷ زیرا که بازوهای شریران، شکسته خواهد شد. و اما صالحان را خداوند تأیید میکند. ۱۸ خداوند روزهای کاملان را میداند و میراث ایشان خواهد بود تا ابدالآباد. ۱۹ در زمان بلا خجل نخواهند شد، و در ایام قحط سیر خواهند بود. ۲۰ زیرا شریران هلاک میشوند و دشمنان خداوند مثل خرّمی مرتعها فانی خواهند شد. بلی مثل دُخان فانی خواهند گردید. ۲۱ شریر قرض میگیرد و وفا نمیکند و اما صالح رحیم و بخشنده است. ۲۲ زیرا آنانی که از وی برکت یابند وارث زمین گردند. و اما آنانی که ملعون ویاند، منقطع خواهند شد. ۲۳ خداوند قدمهای انسان را مستحکم میسازد، و در طریقهایش سرور میدارد. ۲۴ اگر چه بیفتد افکنده نخواهد شد زیرا خداوند دستش را میگیرد. ۲۵ من جوان بودم و الآن پیر هستم و مرد صالح را هرگز متروک ندیدهام و نه نسلش را که گدای نان بشوند. ۲۶ تمامی روز رئوف است و قرض دهنده، و ذریت او مبارک خواهند بود. ۲۷ از بدی برکنار شو و نیکویی بکن. پس ساکن خواهی بود تا ابدالآباد. ۲۸ زیـرا خداوند انصاف را دوست میدارد و مقدّسان خود را ترک نخـواهد فرمود. ایشان محفوظ خواهند بود تا ابدالآباد. و اما نسل شریر منقطع خواهد شد. ۲۹ صالحان وارث زمیـن خواهند بـود و در آن تـا به ابد سکونت خواهند نمود. ۳۰ دهان صالح حکمت را بیان میکنـد و زبـان او انصـاف را ذکـر مینمایـد. ۳۱ شریعت خدای وی در دل اوست. پس قدمهایش نخواهـد لغزیـد. ۳۲ شریـر برای صالـح کمیـن میکند و قصد قتل وی میدارد. ۳۳ خداوند او را در دستـش تـرک نخواهـد کـرد و چـون به داوری آیــد بـر وی فتـوا نخواهــد داد. ۳۴ منتظر خداوند باش و طریق او را نگاه دار تا تو را به وراثت زمین برافرازد. چون شریران منقطع شوند آن را خواهی دید. ۳۵ شریر را دیدم که ظلم پیشه بود و مثل درخت بومی سبز خود را به هر سو میکشید. ۳۶ اما گذشت و اینک نیست گردید و او را جستجو کردم و یافت نشد. ۳۷ مرد کامل را ملاحظه کن و مرد راست را ببین زیرا که عاقبت آن مرد سلامتی است. ۳۸ اما خطاکاران جمیعاً هلاک خواهند گردید و عاقبت شریران منقطع خواهد شد ۳۹ و نجات صالحان از خداوند است و در وقت تنگی او قلعة ایشان خواهد بود. ۴۰ و خداوند ایشان را اعانت کرده، نجات خواهد داد. ایشان را از شریران خلاص کرده، خواهد رهانید زیرا بر او توکل دارند.
آیات مشابه ……….
۳۷: ۱۱ ← متی ۵: ۵
مزمور ۳۸
دعای مصیبت دیده
۱ ای خداوند مرا در غضب خود توبیخ منما و در خشم خویش تأدیبم مفرما. ۲ زیرا که تیرهای تو در من فرو رفته و دست تو بر من فرود آمده است. ۳ در جسد من به سبب غضب تو صحتی نیست و در استخوانهایم به سبب خطای خودم سلامتی نی. ۴ زیرا گناهانم از سرم گذشته است. مثل بار گران از طاقتم سنگینتر شده. ۵ جراحات من متعفّن و مقروح شده است، به سبب حماقت من. ۶ به خود میپیچم و بی نهایت منحنی شدهام. تمامی روز ماتم کنان تردد میکنم. ۷ زیرا کمر من از سوزش پر شده است و در جسد من صحتی نیست. ۸ من بی حس و بی نهایت کوفته شدهام و از فغان دل خود نعره میزنم. ۹ ای خداوند تمامی آرزوی من در مد نظر تو است و نالههای من از تو مخفی نمیباشد. ۱۰ دل من میطپد و قوّتم از من رفته است و نور چشمانم نیز با من نیست. ۱۱ دوستان و رفیقانم از بلای من برکنار میایستند و خویشان من دور ایستادهاند. ۱۲ آنانی که قصد جانم دارند دام میگسترند و بد اندیشانم سخنان فتنه انگیز میگویند و تمام روز حیله را تفکر میکنند. ۱۳ و اما من مثل کر نمیشنوم؛ و مانند گُنگم که دهان خود را باز نکند. ۱۴ و مثل کسی گردیدهام که نمیشنود و کسی که در زبانش حجتی نباشد. ۱۵ زیرا که ای خداوند انتظار تو را میکشم. تو ای یهوه خدایم جواب خواهی داد. ۱۶ چونکه گفتهام مبادا بر من شادی نمایند و چون پایم بلغزد بر من تکبر کنند. ۱۷ زیرا که برای افتادن نصب شدهام و درد من همیشه پیش روی من است. ۱۸ زیرا گناه خود را اخبار مینمایم و از خطای خود غمگین هستم. ۱۹ اما دشمنانم زنده و زور آورند و آنانی که بی سبب بر من بغض مینمایند بسیارند، ۲۰ و آنانی که به عوض نیکی به من بدی میرسانند. بر من عداوت میورزند زیرا نیکویی را پیروی میکنم. ۲۱ ای خداوند مرا ترک منما. ای خدای من از من دور مباش، ۲۲ و برای اعانت من تعجیل فرما، ای خداوندی که نجات من هستی.
مزمور ۳۹
دعای مرد رنجدیده
۱ گفتم راههای خود را حفظ خواهم کرد تا به زبانم خطا نورزم. دهان خود را به لجام نگاه خواهم داشت، مادامی که شریر پیش من است. ۲ من گنگ بودم و خاموش و از نیکویی نیز سکوت کردم و درد من به حرکت آمد. ۳ دلم در اندرونم گرم شد. چون تفکر میکردم آتش افروخته گردید. پس به زبان خود سخن گفتم. ۴ ای خداوند اجل مرا بر من معلوم ساز و مقدار ایامم را که چیست تا بفهمم چه قدر فانی هستم. ۵ اینک روزهایم را مثل یک وجب ساختهای و زندگانیام در نظر تو هیچ است. یقیناً هر آدمی محض بطالت قرار داده شد، سِلاه. ۶ اینک انسان در خیال رفتار میکند و محض بطالت مضطرب میگردد. ذخیره میکند و نمیداند کیست که از آن تمتع خواهد برد. ۷ و الآن ای خداوند برای چه منتظر باشم؟ امید من بر تو میباشد. ۸ مرا از همة گناهانم برهان و مرا نزد جاهلان عار مگردان. ۹ من گنگ بودم و زبان خود را باز نکردم زیرا که تو این را کردهای. ۱۰ بلای خود را از من بردار زیرا که از ضرب دست تو من تلف میشوم. ۱۱ چون انسان را به سبب گناهش به عتابها تأدیب میکنی، نفایس او را مثل بید میگذاری. یقیناً هر انسان محض بطالت است، سِلاه. ۱۲ ای خداوند دعای مرا بشنو و به فریادم گوش بده و از اشکهایم ساکت مباش، زیرا که من غریب هستم در نزد تو و نزیل هستم مثل جمیع پدران خود. ۱۳ روی (خشم) خود را از من بگردان تا فرحناک شوم قبل از آنکه رحلت کنم و نایاب گردم.
مزمور ۴۰
سرودی تازه
۱ انتظار بسیار برای خداوند کشیدهام، و به من مایل شده، فریاد مرا شنید. ۲ و مرا از چاه هلاکت برآورد و از گِلِ لجن و پایهایم را بر صخره گذاشته، قدمهایم را مستحکم گردانید. ۳ و سرودی تازه در دهانم گذارد یعنی حمد خدای ما را. بسیاری چون این را بینند ترسان شده، بر خداوند توکل خواهند کرد. ۴ خوشا بحال کسی که بر خداوند توکل دارد و به متکبران ظالم و مرتدان دروغ مایل نشود. ۵ ای یهُوَه خدای ما چه بسیار است کارهای عجیب که تو کردهای و تدبیرهایی که برای ما نمودهای. در نزد تو آنها را تقویم نتوان کرد، اگر آنها را تقریر و بیان بکنم، از حد شمار زیاده است. ۶ در قربانی و هدیه رغبت نداشتی. اما گوشهای مرا باز کردی. قربانی سوختنی و قربانی گناه را نخواستی. ۷ آنگاه گفتم: «اینک میآیم! در طومار کتاب دربارة من نوشته شده است. ۸ در بجا آوردن ارادة تو ای خدای من رغبت میدارم و شریعت تو در اندرون دل من است.» ۹ در جماعت بزرگ به عدالت بشارت دادهام. اینک لبهای خود را باز نخواهم داشت و تو ای خداوند میدانی. ۱۰ عدالت تو را در دل خود مخفی نداشتهام. امانت و نجات تو را بیان کردهام. رحمت و راستی تو را از جماعت بزرگ پنهان نکردهام. ۱۱ پس تو ای خداوند لطف خود را از من باز مدار. رحمت و راستی تو دائماً مرا محافظت کند. ۱۲ زیرا که بلایای بیشمار مرا احاطه میکند. گناهانم دور مرا گرفته است به حدی که نمیتوانم دید. از مویهای سر من زیاده است و دل من مرا ترک کرده است. ۱۳ ای خداوند مرحمت فرموده، مرا نجات بده. ای خداوند به اعانت من تعجیل فرما. ۱۴ آنانی که قصد هلاکت جان من دارند، جمیعاً خجل و شرمنده شوند، و آنانی که در بدی من رغبت دارند، به عقب برگردانیده و رسوا گردند. ۱۵ آنانی که بر من هَه هَه میگویند، به سبب خجالت خویش حیران شوند. ۱۶ و اما جمیع طالبان تو در تو وجد و شادی نمایند و آنانی که نجات تو را دوست دارند، دائماً گویند که خداوند بزرگ است. ۱۷ و اما من مسکین و فقیر هستم و خداوند دربارة من تفکر میکند. تو معاون و نجات دهنده من هستی. ای خدای من، تأخیر مفرما.
آیات مشابه ……….
۴۰: ۶-۸ ← عبرانیان ۱۰: ۵-۷
مزمور ۴۱
دعای مرد بیمار
۱ خوشا بحال کسی که برای فقیر تفکر میکند. خداوند او را در روز بلا خلاصی خواهد داد. ۲ خداوند او را محافظت خواهد کرد و زنده خواهد داشت. او در زمین مبارک خواهد بود و او را به آرزوی دشمنانش تسلیم نخواهی کرد. ۳ خداوند او را بر بستر بیماری تأیید خواهد نمود. تمامی خوابگاه او را در بیماریاش خواهی گسترانید. ۴ من گفتم: «ای خداوند بر من رحم نما. جان مرا شفا بده زیرا به تو گناه ورزیدهام.» ۵ دشمنانم دربارة من به بدی سخن میگویند که کی بمیرد و نام او گُم شود. ۶ و اگر برای دیدن من بیاید، سخن باطل میگوید و دلش در خود شرارت را جمع میکند. چون بیرون رود آن را شایع میکند. ۷ و جمیع خصمانم با یکدیگر بر من نمّامی میکنند و دربارة من بدی میاندیشند، ۸ که «حادثهای مهلک بر او ریخته شده است. و حال که خوابیده است دیگر نخواهد برخاست.» ۹ و آن دوست خالص من که بر او اعتماد میداشتم که نان مرا نیز میخورْد، پاشنة خود را بر من بلند کرد. ۱۰ و اما تو ای خداوند بر من رحم فرموده، مرا برپا بدار تا مجازات بدیشان رسانم. ۱۱ از این میدانم که در من رغبت داری زیرا که دشمنم بر من فخر نمینماید. ۱۲ و مرا به سبب کمالم مستحکم نمودهای و مرا به حضور خویش دائماً قائِم خواهی نمود. ۱۳ یهوه خدای اسرائیل متبارک باد. از ازل تا به ابد.
آمین و آمین.
آیات مشابه ……….
۴۱: ۹ ← متی ۲۶: ۲۳؛ مرقس ۱۴: ۱۸؛ لوقا ۲۲: ۲۱؛ یوحنا ۱۳: ۱۸
۴۱: ۱۳ ← مزامیر ۱۰۶: ۴۸
مزمور ۴۲
همچون آهو
۱ چنانکه آهو برای نهرهای آب شدت اشتیاق دارد، همچنان ای خدا جان من اشتیاق شدید برای تو دارد. ۲ جان من تشنة خداست تشنة خدای حی، که کی بیایم و به حضور خدا حاضر شوم. ۳ اشکهایم روز و شب نان من میبود، چون تمامی روز مرا میگفتند: «خدای تو کجاست؟» ۴ چون این را بیاد میآورم، جان خود را بر خود میریزم. چگونه با جماعت میرفتم و ایشان را به خانة خدا پیشروی میکردم، به آواز ترنم و تسبیح در گروه عید کنندگان. ۵ ای جانم چرا منحنی شدهای و چرا در من پریشان گشتهای؟ بر خدا امید دار زیرا که او را برای نجات روی او باز حمد خواهم گفت. ۶ ای خدای من، جانم در من منحنی شد. بنابراین تو را از زمین اُرْدُن یاد خواهم کرد، از کوههای حرمون و از جبل مِصْغَر. ۷ لجّه به لجّه ندا میدهد از آواز آبشارهای تو؛ جمیع خیزابها و موجهای تو بر من گذشته است. ۸ در روزْ خداوند رحمت خود را خواهد فرمود، و در شبْ سرود او با من خواهد بود و دعا نزد خدای حیات من. ۹ به خدا گفتهام: «ای صخرة من چرا مرا فراموش کردهای؟ چرا به سبب ظلم دشمن ماتم کنان تردد بکنم؟» ۱۰ دشمنانم به کوبیدگی در استخوانهایم مرا ملامت میکنند، چونکه همه روزه مرا میگویند: «خدای تو کجاست؟» ۱۱ ای جان من چرا منحنی شده و چرا در من پریشان گشتهای؟ بر خدا امید دار زیرا که او را باز حمد خواهم گفت، که نجات روی من و خدای من است.
مزمور ۴۳
دعای شخص پریشان
۱ ای خدا مرا داوری کن و دعوای مرا با قوم بی رحم فیصل فرما و از مرد حیله گر و ظالم مرا خلاصی ده. ۲ زیرا تو خدای قوّت من هستی. چرا مرا دور انداختی؟ چرا به سبب ستم دشمن ماتم کنان تردد بکنم؟ ۳ نور و راستی خود را بفرست تا مرا هدایت نمایند و مرا به کوه مقدّس تو و مسکنهای تو رسانند. ۴ آنگاه به مذبح خدا خواهم رفت، بسوی خدایی که سرور و خرمی من است. و تو را ای خدا، خدای من با بربط تسبیح خواهم خواند. ۵ ای جان من چرا منحنی شدهای؟ و چرا در من پریشان گشتهای؟ امید بر خدا دار زیرا که او را باز حمد خواهم گفت، که نجات روی من و خدای من است.
مزمور ۴۴
درخواست اعانت
۱ ای خدا به گوشهای خود شنیدهایم و پدران ما، ما را خبر دادهاند، از کاری که در روزهای ایشان و در ایام سَلَف کردهای. ۲ تو به دست خود امّتها را بیرون کردی، اما ایشان را غرس نمودی. قومها را تباه کردی، اما ایشان را منتشر ساختی. ۳ زیرا که به شمشیر خود زمین را تسخیر نکردند و بازوی ایشانْ ایشان را نجات نداد بلکه دست راست تو و بازو و نورِ روی تو. زیرا از ایشان خرسند بودی. ۴ ای خدا تو پادشاه من هستی، پس بر نجات یعقوب امر فرما. ۵ به مدد تو دشمنان خود را خواهیم افکند و به نام تو مخالفان خویش را پایمال خواهیم ساخت. ۶ زیرا بر کمان خود توکل نخواهم داشت و شمشیرم مرا خلاصی نخواهد داد. ۷ بلکه تو ما را از دشمنان ما خلاصی دادی و مُبْغِضان ما را خجل ساختی. ۸ تمامی روز بر خدا فخر خواهیم کرد و نام تو را تا به ابد تسبیح خواهیم خواند، سلاه. ۹ لیکن الآن تو ما را دور انداخته و رسوا ساختهای و با لشکرهای ما بیرون نمیآیی. ۱۰ و ما را از پیش دشمن رو گردان ساختهای و خصمان ما برای خویشتن تاراج میکنند. ۱۱ ما را مثل گوسفندان برای خوراک تسلیم کردهای و ما را در میان امّتها پراکنده ساختهای. ۱۲ قوم خود را بی بها فروختی و از قیمت ایشان نفع نبردی. ۱۳ ما را نزد همسایگان ما عار گردانیدی. اهانت و سخریه نزد آنانی که گرداگرد مایند. ۱۴ ما را در میان امّتها ضرب المثل ساختهای، جنبانیدن سر در میان قومها؛ ۱۵ و رسوایی من همه روزه در نظر من است و خجالت رویم مرا پوشانیده است، ۱۶ از آواز ملامت گو و فحّاش، از روی دشمن و انتقام گیرنده. ۱۷ این همه بر ما واقع شد. اما تو را فراموش نکردیم و در عهد تو خیانت نورزیدیم. ۱۸ دل ما به عقب برنگردید و پایهای ما از طریق تو انحراف نورزید. ۱۹ هر چند ما را در مکان اژدرها کوبیدی و ما را به سایة موت پوشانیدی. ۲۰ نام خدای خود را هرگز فراموش نکردیم و دست خود را به خدای غیر برنیفراشتیم. ۲۱ آیا خدا این را غوررسی نخواهد کرد؟ زیرا او خفایای قلب را میداند. ۲۲ هر آینه به خاطر تو تمامی روز کشته میشویم و مثل گوسفندان ذبح شمرده میشویم. ۲۳ ای خداوند بیدار شو! چرا خوابیدهای؟ برخیز و ما را تا به ابد دور مینداز. ۲۴ چرا روی خود را پوشانیدی و ذلّت و تنگی ما را فراموش کردی؟ ۲۵ زیرا که جان ما به خاک خم شده است و شکم ما به زمین چسبیده. ۲۶ به جهت اعانت ما برخیز و بخاطر رحمانیت خود ما را فدیه ده.
آیات مشابه ……….
۴۴: ۲۲ ← رومیان ۸: ۳۶
مزمور ۴۵
سرود عروس پادشاه
۱ دل من به کلام نیکو میجوشد. انشاء خود را دربارة پادشاه میگویم. زبان من قلم کاتب ماهر است. ۲ تو جمیلتر هستی از بنی آدم و نعمت بر لبهای تو ریخته شده است. بنابراین، خدا تو را مبارک ساخته است تا ابدالآباد. ۳ ای جبار شمشیر خود را بر ران خود ببند، یعنی جلال و کبریایی خویش را. ۴ و به کبریایی خود سوار شده، غالب شو به جهت راستی و حلم و عدالت؛ و دست راستت چیزهای ترسناک را به تو خواهد آموخت. ۵ به تیرهای تیزِ تو امّتها زیر تو میافتند و به دل دشمنانِ پادشاه فرو میرود. ۶ ای خدا، تخت تو تا ابدالآباد است؛ عصای راستی عصای سلطنت تو است. ۷ عدالت را دوست و شرارت را دشمن داشتی. بنابراین، خدا، خدای تو تو را به روغن شادمانی بیشتر از رفقایت مسح کرده است. ۸ همه رختهای تو مُرّ و عود و سلیخه است، از قصرهای عاج که به تارها تو را خوش ساختند. ۹ دختران پادشاهان از زنان نجیب تو هستند. ملکه به دست راستت در طلای اوفیر ایستاده است. ۱۰ ای دختر بشنو و ببین و گوش خود را فرا دار، و قوم خود و خانة پدرت را فراموش کن، ۱۱ تا پادشاه مشتاق جمال تو بشود، زیرا او خداوند تو است پس او را عبادت نما. ۱۲ و دختر صور با ارمغانی، و دولتمندان قوم رضامندی تو را خواهند طلبید. ۱۳ دختر پادشاه تماماً در اندرون مجید است و رختهای او با طلا مُرَصَّع است. ۱۴ به لباس طرازدار نزد پادشاه حاضر میشود. باکرههای همراهان او در عقب وی نزد تو آورده خواهند شد. ۱۵ به شادمانی و خوشی آورده میشوند و به قصر پادشاه داخل خواهند شد. ۱۶ به عوض پدرانت پسرانت خواهند بود و ایشان را بر تمامی جهان سروران خواهی ساخت. ۱۷ نام تو را در همة دهرها ذکر خواهم کرد. پس قومها تو را حمد خواهند گفت تا ابدالآباد.
آیات مشابه ……….
۴۵: ۶-۷ ← عبرانیان ۱: ۸-۹
مزمور ۴۶
کمک خدا در تنگیها
۱ خدا ملجا و قوّت ماست، و مددکاری که در تنگیها فوراً یافت میشود. ۲ پس نخواهیم ترسید، اگر چه جهان مبدل گردد و کوهها در قعر دریا به لرزش آید. ۳ اگر چه آبهایش آشوب کنند و به جوش آیند و کوهها از سرکشی آن متزلزل گردند، سِلاه. ۴ نهری است که شعبههایش شهر خدا را فرحناک میسازد و مسکن قدوس حضرت اعلی را. ۵ خدا در وسط اوست پس جنبش نخواهد خورد. خدا او را اعانت خواهد کرد در طلوع صبح. ۶ امّتها نعره زدند و مملکتها متحرک گردیدند. او آواز خود را داد. پس جهان گداخته گردید. ۷ یهُوَه صبایوت با ماست، و خدای یعقوب قلعة بلند ما، سِلاه. ۸ بیایید کارهای خداوند را نظاره کنید، که چه خرابیها در جهان پیدا نمود. ۹ او جنگها را تا اقصای جهان تسکین میدهد؛ کمان را میشکند و نیـزه را قطع میکند و ارابهها را به آتش میسوزاند. ۱۰ بازایستید و بدانید که من خدا هستم؛ در میان امّتها، متعال و در جهان، متعال خواهم شد. ۱۱ یهوه صبایوت با ماست و خدای یعقوب قلعة بلند ما، سِلاه.
مزمور ۴۷
تسبیح خدایی که پادشاه است
۱ ای جمیع امّتها دستک زنید. نزد خدا به آواز شادی بانگ برآورید. ۲ زیرا خداوند متعال و مهیب است و بر تمامی جهان خدای بزرگ. ۳ قومها را در زیر ما مغلوب خواهد ساخت و طایفهها را در زیر پایهای ما. ۴ میـراث ما را برای ما خواهد برگزید یعنی جلالت یعقـوب را که دوست میدارد، سِلاه. ۵ خدا به آواز بلند صعود نموده است؛ خداوند به آواز کرنا. ۶ تسبیح بخوانید، خدا را تسبیح بخوانید. تسبیح بخوانید، پادشاه ما را تسبیح بخوانید. ۷ زیرا خدا پادشاه تمامی جهان است. به خردمندی تسبیح بخوانید. ۸ خدا بر امّتها سلطنت میکند. خدا بر تخت قدس خود نشسته است. ۹ سروران قومها با قوم خدای ابراهیم جمع شدهاند زیرا که سپرهای جهان از آن خداست. او بسیار متعال میباشد.
مزمور ۴۸
خدا در کوه صهیون
۱ خداوند بزرگ است و بی نهایت مجید، در شهر خدای ما و در کوه مقدس خویش. ۲ جمیل در بلندیاش و شادی تمامی جهان است کوه صهیون، در جوانب شمال، قریة پادشاه عظیم. ۳ خدا در قصرهای آن به ملجای بلند معروف است. ۴ زیرا اینک پادشاهان جمع شدند، و با هم درگذشتند. ۵ ایشان چون دیدند متعجب گردیدند. و در حیرت افتاده، فرار کردند. ۶ لرزه بر ایشان در آنجا مستولی گردید و درد شدید مثل زنی که میزاید. ۷ تو کشتیهای ترشیش را به باد شرقی شکستی. ۸ چنانکه شنیده بودیم، همچنان دیدهایم، در شهر یهوه صبایوت، در شهر خدای ما؛ خدا آن را تا ابدالآباد مستحکم خواهد ساخت، سِلاه. ۹ ای خدا در رحمت تو تفکر کردهایم، در اندرون هیکل تو. ۱۰ ای خدا چنانکه نام تو است، همچنان تسبیح تو نیز تا اقصای زمین. دست راست تو از عدالت پُر است. ۱۱ کوه صهیون شادی میکند و دختران یهودا به وجد میآیند، به سبب داوریهای تو. ۱۲ صهیون را طواف کنید و گرداگرد او بخرامید و برجهای وی را بشمارید. ۱۳ دل خود را به حصارهایش بنهید و در قصرهایش تأمل کنید تا طبقة آینده را اطلاع دهید. ۱۴ زیرا این خدا، خدای ماست تا ابدالآباد و ما را تا به موت هدایت خواهد نمود.
آیات مشابه ……….
۴۸: ۲ ← متی ۵: ۳۵
مزمور ۴۹
حماقت اعتماد بر ثروت
۱ ای تمامی قومها این را بشنوید! ای جمیع سَکنة ربع مسکون این را گوش گیرید! ۲ ای عوام و خواص! ای دولتمندان و فقیران جمیعاً! ۳ زبانم به حکمت سخن میراند و تفکر دل من فطانت است. ۴ گوش خود را به مَثَلی فرا میگیرم. معمای خویش را بر بربط میگشایم. ۵ چرا در روزهای بلا ترسان باشم، چون گناهِ پاشنههایم مرا احاطه میکند؛ ۶ آنانی که بر دولت خود اعتماد دارند و بر کثرت توانگری خویش فخر مینمایند. ۷ هیچ کس هرگز برای برادر خود فدیه نخواهد داد و کفّارة او را به خدا نخواهد بخشید. ۸ زیرا فدیة جان ایشان گران بهاست و ابداً بدان نمیتوان رسید ۹ تا زنده بماند تا ابدالآباد و فساد را نبیند. ۱۰ زیرا میبیند که حکیمان میمیرند و جاهلان و ابلهان با هم هلاک میگردند و دولتِ خود را برای دیگران ترک میکنند. ۱۱ فکر دل ایشان این است که خانههای ایشان دائمی باشد و مسکنهای ایشان دُور به دُور؛ و نامهای خود را بر زمینهای خود مینهند. ۱۲ لیکن انسان در حرمت باقی نمیماند، بلکه مثل بهایم است که هلاک میشود. ۱۳ این طریقة ایشان، جهالت ایشان است و اعقاب ایشان سخن ایشان را میپسندند، سلاه. ۱۴ مثل گوسفندان در هاویه رانده میشوند و موت ایشان را شبانی میکند و صبحگاهان راستان بر ایشان حکومت خواهند کرد و جمال ایشان در هاویه پوسیده خواهد شد تا مسکنی برای آن نباشد. ۱۵ لیکن خدا جان مرا از دست هاویه نجات خواهد داد زیرا که مرا خواهد گرفت، سلاه. ۱۶ پس ترسان مباش، چون کسی دولتمند گردد و جلال خانة او افزوده شود! ۱۷ زیرا چون بمیرد، چیزی از آن نخواهد برد و جلالش در عقب او فرو نخواهد رفت. ۱۸ زیرا در حیات خود، خویشتن را مبارک میخوانْد؛ و چون بر خود احسان میکنی، مردم ترا میستایند. ۱۹ لیکن به طبقة پدران خود خواهد پیوست که نور را تا به ابد نخواهند دید. ۲۰ انسانی که در حرمت است و فهم ندارد، مثل بهایم است که هلاک میشود.
مزمور ۵۰
قربانی مورد پسند خدا
۱ خدا، خدا یهوه تکلّم میکند و زمین را از مَطْلَع آفتاب تا به مغربش میخواند. ۲ از صهیون که کمال زیبایی است، خدا تجلّی نموده است. ۳ خدای ما میآید و سکوت نخواهد نمود. آتش پیش روی او میبلعد و طوفان شدید گرداگرد وی خواهد بود. ۴ آسمان را از بالا میخواند و زمین را، تا قوم خود را داوری کند: ۵ «مقدّسانِ مرا نزد من جمع کنید، که عهد را با من به قربانی بستهاند.» ۶ و آسمانها از انصاف او خبر خواهند داد، زیرا خدا خود داور است، سلاه. ۷ «ای قوم من بشنو تا سخن گویم، و ای اسرائیل تا برایت شهادت دهم که خدا، خدای تو من هستم. ۸ دربارة قربانیهایت تو را توبیخ نمیکنم و قربانیهای سوختنی تو دائماً در نظر من است. ۹ گوسالهای از خانة تو نمیگیرم و نه بزی از آغل تو. ۱۰ زیرا که جمیع حیوانات جنگل از آن منند و بهایمی که بر هزاران کوه میباشند. ۱۱ همه پرندگان کوهها را میشناسم و وحوش صحرا نزد من حاضرند. ۱۲ اگر گرسنه میبودم تو را خبر نمیدادم، زیرا ربع مسکون و پُری آن از آن من است. ۱۳ آیا گوشت گاوان را بخورم و خون بزها را بنوشم؟ ۱۴ برای خدا قربانی تشکر را بگذران، و نذرهای خویش را به حضرت اعلی وفا نما. ۱۵ پس در روز تنگی مرا بخوان تا تو را خلاصی دهم و مرا تمجید بنمایی.» ۱۶ و اما به شریر خدا میگوید: «ترا چه کار است که فرایض مرا بیان کنی و عهد مرا به زبان خود بیاوری؟ ۱۷ چونکه تو از تأدیب نفرت داشتهای و کلام مرا پشت سر خود انداختهای. ۱۸ چون دزد را دیدی او را پسند کردی و نصیب تو با زناکاران است. ۱۹ دهان خود را به شرارت گشودهای و زبانت حیله را اختراع میکند. ۲۰ نشستهای تا به ضد برادر خود سخن رانی و دربارة پسر مادر خویش غیبت گویی. ۲۱ این را کردی و من سکوت نمودم. پس گمان بردی که من مثل تو هستم. لیکن تو را توبیخ خواهم کرد. و این را پیش نظر تو به ترتیب خواهم نهاد. ۲۲ ای فراموش کنندگان خدا، در این تفکر کنید! مبادا شما را بدرم و رهانندهای نباشد. ۲۳ هر که قربانی تشکر را گذراند مرا تمجید میکند، و آنکه طریق خود را راست سازد، نجات خدا را به وی نشان خواهم داد.»
مزمور ۵۱
طلب بخشش
۱ ای خدا به حسب رحمت خود بر من رحم فرما؛ به حسب کثرت رأفت خویش گناهانم را محو ساز. ۲ مرا از عصیانم به کلی شست و شو ده و از گناهم مرا طاهر کن. ۳ زیرا که من به معصیت خود اعتراف میکنم و گناهم همیشه در نظر من است. ۴ به تو و به تو تنها گناه ورزیده، و در نظر تو این بدی را کردهام، تا در کلام خود مُصّدَق گردی و در داوری خویش مُزکی شوی. ۵ اینک در معصیت سرشته شدم و مادرم در گناه به من آبستن گردید. ۶ اینک به راستی در قلب راغب هستی. پس حکمت را در باطن من به من بیاموز. ۷ مرا با زوفا پاک کن تا طاهر شوم. مرا شست و شو کن تا از برف سفیدتر گردم. ۸ شادی و خرمی را به من بشنوان تا استخوانهایی که کوبیدهای به وجد آید. ۹ روی خود را از گناهانم بپوشان و همة خطایای مرا محو کن. ۱۰ ای خدا دل طاهر در من بیافرین و روح مستقیم در باطنم تازه بساز. ۱۱ مرا از حضور خود مینداز، و روح قدوس خود را از من مگیر. ۱۲ شادی نجات خود را به من باز ده و به روح آزاد مرا تأیید فرما. ۱۳ آنگاه طریق تو را به خطاکاران تعلیم خواهم داد، و گناه کاران بسوی تو بازگشت خواهند نمود. ۱۴ مرا از خونها نجات ده! ای خدایی که خدای نجات من هستی! تا زبانم به عدالت تو ترنّم نماید. ۱۵ خداوندا لبهایم را بگشا تا زبانم تسبیح تو را اخبار نماید. ۱۶ زیرا قربانی را دوست نداشتی والا میدادم. قربانی سوختنی را پسند نکردی. ۱۷ قربانیهای خدا روح شکسته است. خدایا دل شکسته و کوبیده را خوار نخواهی شمرد. ۱۸ به رضامندی خود بر صهیون احسان فرما وحصارهای اورشلیم را بنا نما. ۱۹ آنگاه از قربانیهای عدالت و قربانیهای سوختنی تمام راضی خواهی شد و گوسالهها بر مذبح تو خواهند گذرانید.
آیات مشابه ……….
۵۱ ← دوم سموئیل ۱۲: ۱-۱۵
۵۱: ۴ ← رومیان ۳: ۴
مزمور ۵۲
هلاکت شریر
۱ ای جبار چرا از بدی فخر میکنی؟ رحمت خدا همیشه باقی است. ۲ زبان تو شرارت را اختراع میکند، مثل اُستُرة تیز، ای حیله ساز! ۳ بدی را از نیکویی بیشتر دوست میداری و دروغ را زیادتر از راست گویی، سلاه. ۴ همة سخنان مهلک را دوست میداری، ای زبان حیله باز! ۵ خدا نیز تو را تا به ابد هلاک خواهد کرد و تو را ربوده، از مسکن تو خواهد کند و ریشة تو را از زمین زندگان، سلاه. ۶ عادلان این را دیده، خواهند ترسید و بر او خواهند خندید: ۷ «هان این کسی است که خدا را قلعة خویش ننمود بلکه به کثرت دولت خود توکل کرد و از بدی خویش خود را زور آور ساخت.» ۸ و اما من مثل زیتون سبز در خانة خدا هستم. به رحمت خدا توکل میدارم تا ابدالآباد. ۹ تو را همیشه حمد خواهم گفت، زیرا تو این را کردهای. و انتظار نام تو را خواهم کشید زیرا نزد مقدّسان تو نیکوست.
آیات مشابه ……….
۵۲ ← اول سموئیل ۲۲: ۹-۱۰
مزمور ۵۳
همه مرتد شدهاند
۱ احمق در دل خود میگوید که خدایی نیست. فاسد شده، شرارت مکروه کردهاند و نیکوکاری نیست. ۲ خدا از آسمان بر بنی آدم نظر انداخت تا ببیند که فهیم و طالب خدایی هست. ۳ همه ایشان مرتد شده، با هم فاسد گردیدهاند. نیکوکاری نیست یکی هم نی. ۴ آیا گناهکاران بی معرفت هستند که قوم مرا میخورند چنانکه نان میخورند و خدا را نمیخوانند؟ ۵ آنگاه سخت ترسان شدند، جایی که هیچ ترس نبود. زیرا خدا استخوانهای محاصره کنندة تو را از هم پاشید. آنها را خجل ساختهای زیرا خدا ایشان را رد نموده است. ۶ کاش که نجات اسرائیل از صهیون ظاهر میشد. وقتی که خدا اسیری قوم خویش را برگردانَد، یعقوب وجد خواهد نمود و اسرائیل شادی خواهد کرد.
آیات مشابه ……….
۵۳: ۱-۳ ← رومیان ۳: ۱۰-۱۲
مزمور ۵۴
دعا برای محافظت
۱ ای خدا به نام خود مرا نجات بده و به قوّت خویش بر من داوری نما. ۲ ای خدا دعای مرا بشنو و سخنان زبانم را گوش بگیر. ۳ زیرا بیگانگان به ضد من برخاستهاند و ظالمان قصد جان من دارند؛ و خدا را در مد نظر خود نگذاشتهاند، سِلاه. ۴ اینک خدا مددکار من است. خداوند از تأیید کنندگان جان من است. ۵ بدی را بر دشمنان من خواهد برگردانید. به راستی خود ریشة ایشان را بکن. ۶ قربانیهای تَبَرُّعی نزد تو خواهم گذرانید و نام تو را ای خداوند حمد خواهم گفت زیرا نیکوست، ۷ چونکه از جمیع تنگیها مرا خلاصی دادهای، و چشم من بر دشمنانم نگریسته است.
آیات مشابه ……….
۵۴ ← اول سموئیل ۲۳: ۱۹، ۲۶: ۱
مزمور ۵۵
ناله از ظلم دوست
۱ ای خدا به دعای من گوش بگیر و خود را از تضرع من پنهان مکن! ۲ به من گوش فرا گیر و مرا مستجاب فرما! زیرا که در تفکر خود متحیرم و ناله میکنم ۳ از آواز دشمن و به سبب ظلم شریر، زیرا که ظلم بر من میاندازند و با خشم بر من جفا میکنند. ۴ دل من در اندرونم پیچ و تاب میکند، و ترسهای موت بر من افتاده است. ۵ ترس و لرز به من در آمده است. وحشتی هولناک مرا در گرفته است. ۶ و گفتم کاش که مرا بالها مثل کبوتر میبود تا پرواز کرده، استراحت مییافتم. ۷ هرآینه بجای دور میپریدم، و در صحرا مأوا میگزیدم، سلاه. ۸ میشتافتم بسوی پناهگاهی از باد تند و از طوفان شدید. ۹ ای خداوند آنها را هلاک کن و زبانهایشان را تفریق نما زیرا که در شهرْ ظلم و جنگ دیدهام. ۱۰ روز و شب بر حصارهایش گردش میکنند و شرارت و مشقت در میانش میباشد. ۱۱ فسادها در میان وی است و جور و حیله از کوچههایش دور نمیشود. ۱۲ زیرا دشمن نبود که مرا ملامت میکرد والاّ تحمل میکردم؛ و خصم من نبود که بر مـن سربلندی مینمود؛ والاّ خود را از وی پنهان میساختم، ۱۳ بلکه تو بودی ای مرد نظیر من! ای یار خالص و دوست صدیق من! ۱۴ که با یکدیگر مشورت شیرین میکردیم و به خانة خدا در انبـوه میخرامیدیـم. ۱۵ موت بر ایشـان ناگهـان آیـد و زنـده بگـور فـرو روند. زیرا شرارت در مسکنهای ایشان و در میان ایشان است. ۱۶ و اما من نزد خدا فریاد میکنم و خداوند مرا نجات خواهد داد. ۱۷ شامگاهان و صبح و ظهر شکایت و ناله میکنم و او آواز مرا خواهد شنید. ۱۸ جانم را از جنگی که بر من شده بود، بسلامتی فدیه داده است. زیرا بسیاری با من مقاومت میکردند. ۱۹ خدا خواهد شنید و ایشان را جواب خواهد داد، او که از ازل نشسته است، سِلاه. زیرا که در ایشان تبدیلها نیست و از خدا نمیترسند. ۲۰ دست خود را بر صلح اندیشان خویش دراز کرده، و عهد خویش را شکسته است. ۲۱ سخنانِ چربِ زبانشْ نرم، لیکن دلش جنگ است. سخنانش چربتر از روغن لیکن شمشیرهای برهنه است. ۲۲ نصیب خود را به خداوند بسپار و تو را رزق خواهد داد. او تا به ابد نخواهد گذاشت که مردِ عادل جنبش خورد. ۲۳ و تو ای خدا ایشان را به چاه هلاکت فرو خواهی آورد. مردمان خون ریز و حیله ساز، روزهای خود را نیمه نخواهند کرد. لیکن من بر تو توکل خواهم داشت.
مزمور ۵۶
توکل بر خدا
۱ ای خدا بر من رحم فرما، زیرا که انسان مرا به شدت تعاقب میکند. تمامی روز جنگ کرده، مرا اذیت مینماید. ۲ خصمانم تمامی روز مرا به شدت تعاقب میکنند. زیرا که بسیاری با تکبر با من میجنگند. ۳ هنگامی که ترسان شوم، من بر تو توکل خواهم داشت. ۴ در خدا کلام او را خواهم ستود. بر خدا توکل کرده، نخواهم ترسید. انسان به من چه میتواند کرد؟ ۵ هر روزه سخنان مرا منحرف میسازند. همه فکرهای ایشان دربارة من بر شرارت است. ۶ ایشان جمع شده، کمین میسازند. بر قدمهای من چشم دارند زیرا قصد جان من دارند. ۷ آیا ایشان به سبب شرارت خود نجات خواهند یافت؟ ای خدا امّتها را در غضب خویش بینداز. ۸ تو آوارگیهای مرا تقریر کردهای. اشکهایم را در مشک خود بگذار. آیا این در دفتر تو نیست؟ ۹ آنگاه در روزی که تو را بخوانم دشمنانم رو خواهند گردانید. این را میدانم زیرا خدا با من است. ۱۰ در خدا کلام او را خواهم ستود. در خداوند کلام او را خواهم ستود. ۱۱ بر خدا توکل دارم پس نخواهم ترسید. آدمیان به من چه میتوانند کرد؟ ۱۲ ای خدا نذرهای تو بر من است. قربانیهای حمد را نزد تو خواهم گذرانید. ۱۳ زیرا که جانم را از موت رهانیدهای. آیا پایهایم را نیز از لغزیدن نگاه نخواهی داشت تا در نور زندگان به حضور خدا سالک باشم؟
آیات مشابه ……….
۵۶ ← اول سموئیل ۲۱: ۱۳-۱۵
مزمور ۵۷
پناه زیر سایه بالهای تو
۱ ای خدا بر من رحم فرما، بر من رحم فرما! زیرا جانم در تو پناه میبرد، و در سایة بالهای تو پناه میبرم تا این بلایا بگذرد. ۲ نزد خدای تعالی آواز خواهم داد، نزد خدایی که همه چیز را برایم تمام میکند. ۳ از آسمان فرستاده، مرا خواهد رهانید. زیرا تعاقب کنندة سخت من ملامت میکند، سلاه. خدا رحمت و راستی خود را خواهد فرستاد. ۴ جان من در میان شیران است. در میان آتش افروزان میخوابم یعنی آدمیانی که دندانهایشان نیزهها و تیرهاست و زبان ایشان شمشیـر بُرَنـده است. ۵ ای خـدا بر آسمانها متعال شو و جلال تو بر تمامی جهان. ۶ دامی برای پایهایم مهیا ساختند و جانم خم گردید. چاهی پیش رویم کندند، و خود در میانش افتادند، سلاه. ۷ دل من مستحکم است؛ خدایا دل من مستحکم است. سرود خواهم خواند و ترنم خواهم نمود. ۸ ای جلال من بیدار شو! ای بربط و عود بیدار شو! صبحگاهان من بیدار خواهم شد. ۹ ای خداوند تو را در میان امّتها حمد خواهم گفت. تو را در میان قومها تسبیح خواهم خواند. ۱۰ زیرا رحمت تو تا آسمانها عظیم است و راستی تو تا افلاک. ۱۱ خدایا بر آسمانها متعال شو، و جلال تو بر تمامی جهان.
آیات مشابه ……….
۵۷ ← اول سموئیل ۲۲: ۱، ۲۴: ۳
مزمور ۵۸
مجازات شریران
۱ آیا فیالحقیقت به عدالتی که گنگ است سخن میگویید؟ و ای بنی آدم، آیا به راستی داوری مینمایید؟ ۲ بلکه در دل خود شرارتها به عمل میآورید و ظلمِ دستهای خود را در زمین از میزان در میکنید. ۳ شریران از رَحِم منحرف هستند، از شکم مادر دروغ گفته، گمراه میشوند. ۴ ایشان را زهری است مثل زهر مار؛ مثل افعی کر که گوش خود را میبندد ۵ که آواز افسونگران را نمیشنود، هر چند به مهارت افسون میکند. ۶ ای خدا دندانهایشان را در دهانشان بشکن. ای خداوند دندانهای شیران را خرد بشکن. ۷ گداخته شده، مثل آب بگذرند. چون او تیرهای خود را میاندازد، در ساعت منقطع خواهند شد. ۸ مثل حلزون که گداخته شده، میگذرد. مثل سِقْط زن، آفتاب را نخواهند دید. ۹ قبل از آنکه دیگهای شما آتشِ خارها را احساس کند، آنها را چه تر و چه خشک خواهد رُفت. ۱۰ مردِ عادل چون انتقام را دید شادی خواهد نمود. پایهای خود را به خون شریر خواهد شست. ۱۱ و مردم خواهند گفت: «هرآینه ثمرهای برای عادلان هست. هر آینه خدایی هست که در جهان داوری میکند.»
مزمور ۵۹
دعا برای رهایی
۱ ای خدایم مرا از دشمنانم برهان! مرا از مقاومت کنندگانم برافراز! ۲ مرا از گناهکاران خلاصی ده! و از مردمان خون ریز رهایی بخش! ۳ زیرا اینک برای جانم کمین میسازند و زور آوران به ضد من جمع شدهاند، بدون تقصیر من ای خداوند و بدون گناه من. ۴ بی قصورِ من میشتابند و خود را آماده میکنند. پس برای ملاقات من بیدار شو و ببین. ۵ اما تو ای یهوه، خدای صبایوت، خدای اسرائیل، بیدار شده، همة امّتها را مکافات برسان و بر غدارانِ بدکار شفقت مفرما، سِلاه. ۶ شامگاهان بر میگردند و مثل سگ بانگ میکنند و در شهر دور میزنند. ۷ از دهان خود بدی را فرو میریزند. در لبهای ایشان شمشیرهاست. زیرا میگویند: «کیست که بشنود؟» ۸ و اما تو ای خداوند، بر ایشان خواهی خندید و تمامی امّتها را استهزا خواهی نمود. ۹ ای قوّت من، بسوی تو انتظار خواهم کشید زیرا خدا قلعة بلند من است. ۱۰ خدای رحمت من پیش روی من خواهد رفت. خدا مرا بر دشمنانم نگران خواهد ساخت. ۱۱ ایشان را به قتل مرسان. مبادا قوم من فراموش کنند. ایشان را به قوّت خود پراکنده ساخته، به زیر انداز، ای خداوند که سپر ما هستی! ۱۲ به سبب گناهِ زبان و سخنان لبهای خود، در تکبر خویش گرفتار شوند؛ و به عوض لعنت و دروغی که میگویند، ۱۳ ایشان را فانی کن، در غضب فانی کن تا نیست گردند و بدانند که خدا در یعقوب تا اقصای زمین سلطنت میکند. سِلاه. ۱۴ و شامگاهان برگردیده، مثل سگ بانگ زنند و در شهر گردش کنند. ۱۵ و برای خوراک پراکنده شوند و سیر نشده، شب را بسر برند. ۱۶ و اما من قوّت تو را خواهم سرایید و بامدادان از رحمت تو ترنم خواهم نمود. زیرا قلعة بلند من هستی و در روز تنگی ملجای منی. ۱۷ ای قوّت من برای تو سرود میخوانم، زیرا خدا قلعه بلند من است و خدای رحمت من.
آیات مشابه ……….
۵۹ ← اول سموئیل ۱۹: ۱۱
مزمور ۶۰
درخواست اعانت
۱ ای خدا ما را دور انداخته، پراکنده ساختهای! خشمناک بودی، بسوی ما رجوع فرما! ۲ زمین را متزلزل ساخته، آن را شکافتهای! شکستگیهایش را شفا ده زیرا به جنبش آمده است. ۳ چیزهای مشکل را به قوم خود نشان دادهای. بادة سرگردانی به ما نوشانیدهای. ۴ عَلَمی به ترسندگان خود دادهای تا آن را برای راستی برافرازند، سلاه. ۵ تا حبیبان تو نجات یابند. به دست راست خود نجات ده و مرا مستجاب فرما. ۶ خدا در قدوسیت خود سخن گفته است. پس وجد خواهم نمود: «شکیم را تقسیم میکنم و وادی سکوت را خواهم پیمود. ۷ جِلْعاد از آن من است، مَنَسّی از آن من. افرایم خود سر من است و یهودا عصای سلطنت من. ۸ موآب ظرف طهارت من است و بر اَدُوم کفش خود را خواهم انداخت. ای فلسطین برای من بانگ برآور!» ۹ کیست که مرا به شهر حصین درآورد؟ و کیست که مرا به ادوم رهبری کند؟ ۱۰ مگر نه تو ای خدا که ما را دور انداختهای و با لشکرهای ما ای خدا بیرون نمیآیی؟ ۱۱ مرا از دشمن اعانت فرما زیرا معاونت انسان باطل است. ۱۲ با خدا ظفر خواهیم یافت. زیرا اوست که دشمنان ما را پایمال خواهد کرد.
آیات مشابه ……….
۶۰ ← دوم سموئیل ۸: ۱۳؛ اول تواریخ ۱۸: ۱۲
مزمور ۶۱
فریاد مرا بشنو!
۱ ای خدا فریاد مرا بشنو و دعای مرا اجابت فرما! ۲ از اقصای جهان تو را خواهم خواند، هنگامی که دلم بیهوش میشود. مرا به صخرهای که از من بلندتر است هدایت نما. ۳ زیرا که تو ملجای من بودهای و برج قوی از روی دشمن. ۴ در خیمة تو ساکن خواهم بود تا ابدالآباد. زیر سایة بالهای تو پناه خواهم برد، سلاه. ۵ زیرا تو ای خدا نذرهای مرا شنیدهای و میراث ترسندگان نام خود را به من عطا کردهای. ۶ بر عمر پادشاه روزها خواهی افزود و سالهای او تا نسلها باقی خواهد ماند. ۷ به حضور خدا خواهد نشست تا ابدالآباد. رحمت و راستی را مهیا کن تا او را محافظت کنند. ۸ پس نام تو را تا به ابد خواهم سرایید تا هر روز نذرهای خود را وفا کنم.
مزمور ۶۲
نجات از جانب خدا
۱ جان من فقط برای خدا خاموش میشود زیرا که نجات من از جانب اوست. ۲ او تنها صخره و نجات من است و قلعة بلند من. پس بسیار جنبش نخواهم خورد. ۳ تا به کی بر مردی هجوم میآورید تا همگی شما او را هلاک کنید مثل دیوارِ خمشده و حصارِ جنبش خورده؟ ۴ در این فقط مشورت میکنند که او را از مرتبهاش بیندازند. و دروغ را دوست میدارند. به زبان خود برکت میدهند و در دل خود لعنت میکنند، سلاه. ۵ ای جان من، فقط برای خدا خاموش شو زیرا که امید من از وی است. ۶ او تنها صخره و نجات من است و قلعة بلند من تا جنبش نخورم. ۷ بر خداست نجات و جلال من. صخرة قوّت من و پناه من در خداست. ۸ ای قوم همه وقت بر او توکل کنید و دلهای خود را به حضور وی بریزید. زیرا خدا ملجای ماست، سِلاه. ۹ البته بنی آدم بطالتاند و بنی بشر دروغ. در ترازو بالا میروند زیرا جمیعاً از بطالت سبکترند. ۱۰ بر ظلم توکل مکنید و بر غارت مغرور مشوید. چون دولت افزوده شود دل در آن مبندید. ۱۱ خدا یک بار گفته است و دو بار این را شنیدهام که قوّت از آن خداست. ۱۲ ای خداوند رحمت نیز از آن تو است، زیرا به هر کس موافق عملش جزا خواهی داد.
آیات مشابه ……….
۶۲: ۱۲ ← ایوب ۳۴: ۱۱؛ ارمیا ۱۷: ۱۰؛ متی ۱۶: ۲۷؛ رومیان ۲: ۶؛ مکاشفه ۲: ۲۳
مزمور ۶۳
جان من تشنه توست
۱ ای خدا، تو خدای من هستی. در سَحَر تو را خواهم طلبید. جان من تشنة تو است و جسدم مشتاق تو در زمینِ خشک تشنة بی آب. ۲ چنانکه در قدس بر تو نظر کردم تا قوّت و جلال تو را مشاهده کنم. ۳ چونکه رحمت تو از حیات نیکوتر است. پس لبهای من ترا تسبیح خواهد خواند. ۴ از این رو تا زنده هستم تو را متبارک خواهم خواند. و دستهای خود را به نام تو خواهم برافراشت. ۵ جان من سیر خواهد شد چنانکه از مغز و پیه، و زبان من به لبهای شادمانی تو را حمد خواهد گفت، ۶ چون تو را بر بستر خود یاد میآورم و در پاسهای شب در تو تفکر میکنم. ۷ زیرا تو مددکار من بودهای و زیر سایة بالهای تو شادی خواهم کرد. ۸ جان من به تو چسبیده است و دست راست تو مرا تأیید کرده است. ۹ و اما آنانی که قصد جان من دارند هلاک خواهند شد و در اسفل زمین فرو خواهند رفت. ۱۰ ایشان به دم شمشیر سپرده میشوند و نصیب شغالها خواهند شد. ۱۱ اما پادشاه در خدا شادی خواهد کرد و هر که بدو قسم خورَد، فخر خواهد نمود، زیرا دهان دروغ گویان بسته خواهد گردید.
آیات مشابه ……….
۶۳ ← اول سموئیل ۲۳: ۱۴
مزمور ۶۴
حیاتم را از خوف دشمن نگاه دار
۱ ای خدا وقتی که تضرع مینمایم، آواز مرا بشنو و حیاتم را از خوف دشمن نگاه دار! ۲ مرا از مشاورت شریران پنهان کن و از هنگامة گناهکاران. ۳ که زبان خود را مثل شمشیر تیز کردهاند و تیرهای خود یعنی سخنان تلخ را بر زه آراستهاند. ۴ تا در کمینهای خود بر مرد کامل بیندازند. ناگهان بر او میاندازند و نمیترسند. ۵ خویشتن را برای کار زشت تقویت میدهند. دربارة پنهان کردن دامها گفتگو میکنند. میگویند: «کیست که ما را ببیند؟» ۶ کارهای بد را تدبیر میکنند و میگویند: «تدبیر نیکو کردهایم.» و اندرون و قلب هر یک از ایشان عمیق است. ۷ اما خدا تیرها بر ایشان خواهد انداخت و ناگهان جراحتهای ایشان خواهد شد، ۸ و زبانهای خود را بر خود فرود خواهند آورد و هر که ایشان را بیند فرار خواهد کرد. ۹ و جمیع آدمیان خواهند ترسید و کار خدا را اعلام خواهند کرد و عمل او را درک خواهند نمود. ۱۰ و مرد صالح در خداوند شادی میکند و بر او توکل میدارد و جمیع راست دلان، فخر خواهند نمود.
مزمور ۶۵
سرود تسبیح
۱ ای خدا، تسبیح در صهیون منتظر توست، و نذرها برای تو وفا خواهد شد. ۲ ای که دعا میشنوی، نزد تو تمامی بشر خواهند آمد. ۳ گناهان بر من غالب آمده است. تو تقصیرهای مرا کفّاره خواهی کرد. ۴ خوشا بحال کسی که او را برگزیده و مُقَّرَب خود ساختهای تا به درگاههای تو ساکن شود. از نیکویی خانة تو سیر خواهیم شد و از قدوسیت هیکل تو. ۵ به چیزهای ترسناک در عدل، ما را جواب خواهی داد، ای خدایی که نجات ما هستی، ای که پناه تمامی اقصای جهان و ساکنان بعیدة دریا هستی، ۶ و کوهها را به قوّت خود مستحکم ساختهای، و کمر خود را به قدرت بستهای، ۷ و تلاطم دریا را ساکن میگردانی، تلاطم امواج آن و شورش امّتها را. ۸ ساکنان اقصای جهان از آیات تو ترسانند. مَطْلَعهای صبح و شام را شادمان میسازی. ۹ از زمین تفقد نموده، آن را سیراب میکنی و آن را بسیار توانگر میگردانی. نهر خدا از آب پر است. غلة ایشان را آماده میکنی زیرا که بدین طور تهیه کردهای. ۱۰ پشتههایش را سیراب میکنی و مرزهایش را پست میسازی. به بارشها آن را شاداب مینمایی. نباتاتش را برکت میدهی. ۱۱ به احسان خویش سال را تاجدار میسازی و راههای تو چربی را میچکاند. ۱۲ مرتعهای صحرا نیز میچکاند و کمر تلها به شادمانی بسته شده است. ۱۳ چمنها به گوسفندان آراسته شده است و درّهها به غله پیراسته؛ از شادی بانگ میزنند و نیز میسرایند.
مزمور ۶۶
بانگ شادمانی برای خدا
۱ ای تمامی زمین، برای خدا بانگ شادمانی بزنید! ۲ جلال نام او را بسرایید، و در تسبیح او جلال او را توصیف نمایید! ۳ خدا را گویید: «چه مَهیب است کارهای تو! از شدت قوّت تو دشمنانت نزد تو تذلل خواهند کرد! ۴ تمامی زمین تو را پرستش خواهند کرد و تو را خواهند سرایید و به نام تو ترنم خواهند نمود.» سِلاه. ۵ بیایید کارهای خدا را مشاهده کنید. او در کارهای خود به بنی آدم مهیب است. ۶ دریا را به خشکی مبدل ساخت و مردم از نهر با پا عبور کردند. در آنجا بدو شادی نمودیم. ۷ در توانایی خود تا به ابد سلطنت میکند و چشمانش مراقب امّتها است. فتنه انگیزانْ خویشتن را برنیفرازند، سِلاه. ۸ ای قومها، خدای ما را متبارک خوانید و آواز تسبیح او را بشنوانید. ۹ که جانهای ما را در حیات قرار میدهد و نمیگذارد که پایهای ما لغزش خورد. ۱۰ زیرا ای خدا تو ما را امتحان کردهای و ما را غال گذاشتهای چنانکه نقره را غال میگذارند. ۱۱ ما را به دام درآوردی و باری گران بر پشتهای ما نهادی. ۱۲ مردمان را بر سر ما سوار گردانیدی و به آتش و آب در آمدیم. پس ما را به جای خرم بیرون آوردی. ۱۳ قربانیهای سوختنی به خانة تو خواهم آورد. نذرهای خود را به تو وفا خواهم نمود، ۱۴ که لبهای خود را بر آنها گشودم و در زمان تنگی خود آنها را به زبان خود آوردم. ۱۵ قربانیهای سوختنی پرواری را نزد تو خواهم گذرانید. گوسالهها و بزها را با بخور قوچها ذبح خواهم کرد، سلاه. ۱۶ ای همة خداترسان بیایید و بشنوید تا از آنچه او برای جان من کرده است خبر دهم. ۱۷ به دهانم نزد او آواز خود را بلند کردم و تسبیح بلند بر زبان من بود. ۱۸ اگر بدی را در دل خود منظور میداشتم، خداوند مرا نمیشنید. ۱۹ لیکن خدا مرا شنیـده است و به آواز دعـای من توجه فرموده. ۲۰ متبارک باد خدا که دعـای مـرا از خود، و رحمت خویش را از من برنگردانیده است.
آیات مشابه ……….
۶۶: ۶ ← خروج ۱۴: ۲۱؛ یوشع ۳: ۱۴-۱۷
مزمور ۶۷
سرود حمد و شادی
۱ خدا بر ما رحم کند و ما را مبارک سازد و نور روی خود را بر ما متجلی فرماید! سِلاه. ۲ تا راه تو در جهان معروف گردد و نجات تو به جمیع امّتها. ۳ ای خدا قومها تو را حمد گویند. جمیع قومها تو را حمد گویند. ۴ امّتها شادی و ترنم خواهند نمود زیرا قومها را به انصاف حکم خواهی نمود و امّتهای جهان را هدایت خواهی کرد، سلاه. ۵ ای خدا قومها تو را حمد گویند. جمیع قومها تو را حمد گویند. ۶ آنگاه زمین محصول خود را خواهد داد و خدا خدای ما، ما را مبارک خواهد فرمود. ۷ خدا ما را مبارک خواهد فرمود. و تمامی اقصای جهان از او خواهند ترسید.
مزمور ۶۸
سرود پیروزی
۱ خدا برخیزد و دشمنانش پراکنده شوند! و آنانی که از او نفرت دارند از حضورش بگریزند! ۲ چنانکه دود پراکنده میشود، ایشان را پراکنده ساز، و چنانکه موم پیش آتش گداخته میشود، همچنان شریران به حضور خدا هلاک گردند. ۳ اما صالحان شادی کنند و در حضور خدا به وجد آیند و به شادمانی خرسند شوند. ۴ برای خدا سرود بخوانید و به نام او ترنم نمایید و راهی درست کنید برای او که در صحراها سوار است. نام او یهوه است! به حضورش به وجد آیید! ۵ پدر یتیمان و داور بیوه زنان، خداست در مسکن قدس خود! ۶ خدا بی کسان را ساکن خانه میگرداند و اسیران را به رستگاری بیرون میآورد، لیکن فتنه انگیزان در زمینِ تفتیده ساکن خواهند شد. ۷ ای خدا هنگامی که پیش روی قوم خود بیرون رفتی، هنگامی که در صحرا خرامیدی، سلاه. ۸ زمین متزلزل شد و آسمان به حضور خدا بارید، این سینا نیز از حضور خدا، خدای اسرائیل. ۹ ای خدا باران نعمتها بارانیدی و میراثت را چون خسته بود، مستحکم گردانیدی. ۱۰ جماعت تو در آن ساکن شدند. ای خدا، به جود خویش برای مساکین تدارک دیدهای. ۱۱ خداوند سخن را میدهد. مبشرات انبوه عظیمی میشوند. ۱۲ ملوک لشکرها فرار کرده، منهزم میشوند و زنی که در خانه مانده است، غارت را تقسیم میکند. ۱۳ اگرچه در آغلها خوابیده بودید، لیکن مثل بالهای فاخته شدهاید که به نقره پوشیده است و پرهایش به طلای سرخ. ۱۴ چون قادر مطلق پادشاهان را در آن پراکنده ساخت، مثل برف بر صَلْمُون درخشان گردید. ۱۵ کوه خدا، کوه باشان است، کوهی با قلههای افراشته کوه باشان است. ۱۶ ای کوههای با قلههای افراشته، چرا نگرانید بر این کوهی که خدا برای مسکن خود برگزیده است؟ هر آینه خداوند در آن تا به ابد ساکن خواهد بود. ۱۷ ارابههای خدا کرورها و هزارهاست. خداوند در میان آنهاست و سینا در قدس است. ۱۸ بر اعلی علیین صعود کرده، و اسیران را به اسیری بردهای. از آدمیان بخششها گرفتهای. بلکه از فتنه انگیزان نیز تا یهوه خدا در ایشان مسکن گیرد. ۱۹ متبارک باد خداوندی که هر روزه متحمل بارهای ما میشود و خدایی که نجات ماست، سلاه. ۲۰ خدا برای ما، خدای نجات است و مَفَّرهای موت از آن خداوند یهُوَه است. ۲۱ هر آینه خدا سر دشمنان خود را خرد خواهد کوبید و کلة مویدار کسی را که در گناه خود سالک باشد. ۲۲ خداوند گفت: «از باشان باز خواهم آورد. از ژرفیهای دریا باز خواهم آورد. ۲۳ تا پای خود را در خون فرو بری و زبان سگان تو از دشمنانت بهرة خود را بیابد.» ۲۴ ای خدا طریقهای تو را دیدهاند یعنی طریقهای خدا و پادشاه مرا در قدس. ۲۵ در پیش رو، مغنیان میخرامند و در عقب، سازندگان و در وسط دوشیزگان دفّ زن. ۲۶ خدا را در جماعتها متبارک خوانید و خداوند را از چشمة اسرائیل. ۲۷ آنجاست بنیامین صغیر، حاکم ایشان و رؤسای یهودا محفل ایشان. رؤسای زبولون و رؤسای نفتالی. ۲۸ خدایت برای تو قوّت را امر فرموده است. ای خدا آنچه را که برای ما کردهای، استوار گردان. ۲۹ به سبب هیکل تو که در اورشلیم است، پادشاهان هدایا نزد تو خواهند آورد. ۳۰ و وحش نی زار را توبیخ فرما و رمة گاوان را با گوسالههای قوم که با شمشهای نقره نزد تو گردن مینهند. و قومهایی که جنگ را دوست میدارند پراکنده ساخته است. ۳۱ سروران از مصر خواهند آمد و حبشه دستهای خود را نزد خدا بزودی دراز خواهد کرد. ۳۲ ای ممالک جهان برای خدا سرود بخوانید. برای خداوند سرود بخوانید، سلاه. ۳۳ برای او که بر فلک الافلاک قدیمی سوار است. ۳۴ اینک آواز خود را میدهد، آوازی که پُر قوّت است. ۳۵ خدا را به قوّت توصیف نمایید. جلال وی بر اسرائیل است و قوّت او در افلاک. ۳۶ ای خدا از قدسهای خود مَهیب هستی. خدای اسرائیل قوم خود را قوّت و عظمت میدهد. متبارک باد خدا.
آیات مشابه ……….
۶۸: ۸ ← خروج ۱۹: ۱۸
۶۸: ۱۸ ← افسسیان ۴: ۸
مزمور ۶۹
فریاد کمک
۱ خدایا مرا نجات ده! زیرا آبها به جان من درآمده است. ۲ در خَلاب ژرف فرو رفتهام، جایی که نتوان ایستاد. به آبهای عمیق درآمدهام و سیل مرا میپوشاند. ۳ از فریاد خود خسته شدهام و گلوی من سوخته و چشمانم از انتظار خدا تار گردیده است. ۴ آنانی که بی سبب از من نفرت دارند، از مویهای سرم زیادهاند و دشمنانِ ناحقِ من که قصد هلاکت من دارند زور آورند. پس آنچه نگرفته بودم، رد کردم. ۵ ای خدا، تو حماقت مرا میدانی و گناهانم از تو مخفی نیست. ۶ ای خداوند یهوه صبایوت، منتظرین تو به سبب من خجل نشوند. ای خدای اسرائیل، طالبان تو به سبب من رسوا نگردند. ۷ زیرا به خاطر تو متحمل عار گردیدهام و رسوایی روی من، مرا پوشیده است. ۸ نزد برادرانم اجنبی شدهام و نزد پسران مادر خود غریب. ۹ زیرا غیرت خانة تو مرا خورده است و ملامتهای ملامت کنندگان تو بر من طاری گردیده. ۱۰ روزه داشته، جان خود را مثل اشک ریختهام. و این برای من عار گردیده است. ۱۱ پلاس را لباس خود ساختهام و نزد ایشان ضرب المثل گردیدهام. ۱۲ دروازه نشینان دربارة من حرف میزنند و سرود میگساران گشتهام. ۱۳ و اما من، ای خداوند دعای خود را در وقت اجابت نزد تو میکنم. ای خدا در کثرت رحمانیت خود و راستی نجات خود مرا مستجاب فرما. ۱۴ مرا از خَلاب خلاصی ده تا غرق نشوم و از نفرت کنندگانم و از ژرفیهای آب رستگار شوم. ۱۵ مگذار که سَیلان آب مرا بپوشاند و ژرفی مرا ببلعد و هاویه دهان خود را بر من ببندد. ۱۶ ای خداوند مرا مستجاب فرما زیرا رحمت تو نیکوست. به کثرت رحمانیتت بر من توجه نما، ۱۷ و روی خود را از بندهات مپوشان زیرا در تنگی هستم. مرا بزودی مستجاب فرما. ۱۸ به جانم نزدیک شده، آن را رستگار ساز. به سبب دشمنانم مرا فدیه ده. ۱۹ تو عار و خجالت و رسوایی مرا میدانی و جمیع خصمانم پیش نظر تواند. ۲۰ عار، دلِ مرا شکسته است و به شدت بیمار شدهام. انتظار مُشْفِقی کشیدم، ولی نبود و برای تسلی دهندگان، اما نیافتم. ۲۱ مرا برای خوراک زردآب دادند و چون تشنه بودم مرا سرکه نوشانیدند. ۲۲ پس مائدة ایشان پیش روی ایشان تله باد و چون مطمئن هستند، دامی باشد. ۲۳ چشمان ایشان تار گردد تا نبینند و کمرهای ایشان را دائماً لرزان گردان. ۲۴ خشم خود را بر ایشان بریز و سورت غضب تو ایشان را دریابد. ۲۵ خانههای ایشان مخروبه گردد و در خیمههای ایشان هیچ کس ساکن نشود. ۲۶ زیرا بر کسی که تو زدهای جفا میکنند و دردهای کوفتگان تو را اعلان مینمایند. ۲۷ گناه بر گناه ایشان مزید کن و در عدالت تو داخل نشوند. ۲۸ از دفتر حیات محوشوند و با صالحین مرقوم نگردند. ۲۹ و اما من، مسکین و دردمند هستم. پس ای خدا، نجات تو مرا سرافراز سازد. ۳۰ و نام خدا را با سرود تسبیح خواهم خواند و او را با حمد تعظیم خواهم نمود. ۳۱ و این پسندیدة خدا خواهد بود، زیاده از گاو و گوسالهای که شاخها و سمها دارد. ۳۲ حلیمان این را دیده، شادمان شوند، و ای طالبان خدا دل شما زنده گردد، ۳۳ زیرا خداوند فقیران را مستجاب میکند و اسیران خود را حقیر نمیشمارد. ۳۴ آسمان و زمین او را تسبیح بخوانند. آبها نیز و آنچه در آنها میجنبد. ۳۵ زیرا خدا صهیون را نجات خواهد داد و شهرهای یهودا را بنا خواهد نمود تا در آنجا سکونت نمایند و آن را متصرف گردند. ۳۶ و ذریت بندگانش وارث آن خواهند شد و آنانی که نام او را دوست دارند، در آن ساکن خواهند گردید.
آیات مشابه ……….
۶۹: ۴ ← مزامیر ۳۵: ۱۹؛ یوحنا ۱۵: ۲۵
۶۹: ۹ ← یوحنا ۲: ۱۷؛ رومیان ۱۵: ۳
۶۹: ۲۱ ← متی ۲۷: ۴۸؛ مرقس ۱۵: ۳۶؛ لوقا ۲۳: ۳۶؛ یوحنا ۱۹: ۲۸-۲۹
۶۹: ۲۲-۲۳ ← رومیان ۱۱: ۹-۱۰
۶۹: ۲۵ ← اعمال ۱: ۲۰
۶۹: ۲۸ ← خروج ۳۲: ۳۲؛ مکاشفه ۳: ۵، ۱۳: ۸، ۱۷: ۸
مزمور ۷۰
دعای اعانت
۱ خدایا، برای نجات من بشتاب! ای خداوند به اعانت من تعجیل فرما! ۲ آنانی که قصد جان من دارند، خجل و شرمنده شوند، و آنانی که در بدی من رغبت دارند، رو برگردانیده و رسوا گردند، ۳ و آنانی که هَه هَه میگویند، به سبب خجالت خویش رو برگردانیده شوند. ۴ و اما جمیع طالبان تو، در تو وجد و شادی کنند، و دوست دارندگان نجات تو دائماً گویند:«خدا متعال باد!» ۵ و اما من مسکین و فقیر هستم. خدایا برای من تعجیل کن. تو مددکار و نجات دهندة من هستی. ای خداوند تأخیر منما.
مزمور ۷۱
دعای مرد پیر
۱ در تو ای خداوند پناه بردهام، پس تا به ابد خجل نخواهم شد. ۲ به عدالت خود مرا خلاصی ده و برهان. گوش خود را به من فرا گیر و مرا نجات ده. ۳ برای من صخرة سکونت باش تا همه وقت داخل آن شوم. تو به نجات من امر فرمودهای، زیرا صخره و قلعة من تو هستی. ۴ خدایا مرا از دست شریر برهان و از کف بدکار و ظالم. ۵ زیرا ای خداوند یهوه، تو امید من هستی و از طفولیتم اعتماد من بودهای. ۶ از شکم بر تو انداخته شدهام. از رحم مادرم ملجای من تو بودهای و تسبیح من دائماً دربارة تو خواهد بود. ۷ بسیاری را آیتی عجیب شدهام. لیکن تو ملجای زور آور من هستی. ۸ دهانم از تسبیح تو پر است و از کبریایی تو تمامی روز. ۹ در زمان پیری مرا دور مینداز چون قوّتم زایل شود مرا ترک منما. ۱۰ زیرا دشمنانم بر من حرف میزنند و مترصّدان جانم با یکدیگر مشورت میکنند ۱۱ و میگویند: «خدا او را ترک کرده است. پس او را تعاقب کرده، بگیرید، زیرا که رهانندهای نیست.» ۱۲ ای خدا از من دور مشو. خدایا به اعانت من تعجیل نما. ۱۳ خصمان جانم خجل و فانی شوند. و آنانی که برای ضرر من میکوشند، به عار و رسوایی ملبس گردند. ۱۴ و اما من دائماً امیدوار خواهم بود و بر همة تسبیح تو خواهم افزود. ۱۵ زبانم عدالت تو را بیان خواهد کرد و نجاتت را تمامی روز. زیرا که حد شمارة آن را نمیدانم. ۱۶ در توانایی خداوند یهوه خواهم آمد و از عدالت تو و بس خبر خواهم داد. ۱۷ ای خدا از طفولیتم مرا تعلیم دادهای و تا الآن، عجایب تو را اعلان کردهام. ۱۸ پس ای خدا، مرا تا زمان پیری و سفید مویی نیز ترک مکن، تا این طبقه را از بازوی تو خبر دهم و جمیع آیندگان را از توانایی تو. ۱۹ خدایا عدالت تو تا اعلی علیین است. تو کارهای عظیم کردهای. خدایا مانند تو کیست؟ ۲۰ ای که تنگیهای بسیار و سخت را به ما نشان دادهای، رجوع کرده، باز ما را زنده خواهی ساخت؛ و برگشته، ما را از عمقهای زمین برخواهی آورد. ۲۱ بزرگی مرا مزید خواهی کرد و برگشته، مرا تسلی خواهی بخشید. ۲۲ پس من نیز تو را با بربط خواهم ستود، یعنی راستی تو را ای خدای من، و تو را ای قدوس اسرائیل با عود ترنم خواهم نمود. ۲۳ چون برای تو سرود میخوانم لبهایم بسیار شادی خواهد کرد و جانم نیز که آن را فدیه دادهای. ۲۴ زبانم نیز تمامی روز عدالت تو را ذکر خواهد کرد. زیرا آنانی که برای ضرر من میکوشیدند، خجل و رسوا گردیدند.
مزمور ۷۲
دعا برای پادشاه
۱ ای خدا، انصاف خود را به پادشاه ده و عدالت خویش را به پسر پادشاه! ۲ و او قوم تو را به عدالت داوری خواهد نمود و مساکین تو را به انصاف. ۳ آنگاه کوهها برای قوم سلامتی را بار خواهند آورد و تلها نیز در عدالت. ۴ مساکین قوم را دادرسی خواهد کرد؛ و فرزندان فقیر را نجات خواهد داد؛ و ظالمان را زبون خواهد ساخت. ۵ از تو خواهند ترسید، مادامی که آفتاب باقی است و مادامی که ماه هست تا جمیع طبقات. ۶ او مثل باران برعلف زارِ چیده شده فرود خواهد آمد، و مثل بارشهایی که زمین را سیراب میکند. ۷ در زمان او صالحان خواهند شکفت و وفور سلامتی خواهد بود، مادامی که ماه نیست نگردد. ۸ و او حکمرانی خواهد کرد از دریا تا دریا و از نهر تا اقصای جهان. ۹ به حضور وی صحرا نشینان گردن خواهند نهاد و دشمنان او خاک را خواهند لیسید. ۱۰ پادشاهان ترشیش و جزایر هدایا خواهند آورد. پادشاهان شَبا و سَبا ارمغانها خواهند رسانید. ۱۱ جمیع سلاطین او را تعظیم خواهند کرد و جمیع امّتها او را بندگی خواهند نمود. ۱۲ زیرا چون مسکین استغاثه کند، او را رهایی خواهد داد و فقیری را که رهانندهای ندارد. ۱۳ بر مسکین و فقیر کرَم خواهد فرمود و جانهای مساکین را نجات خواهد بخشید. ۱۴ جانهای ایشان را از ظلم و ستم فدیه خواهد داد و خون ایشان در نظر وی گران بها خواهد بود. ۱۵ و او زنده خواهد ماند و از طلای شبا بدو خواهد داد. دائماً برای وی دعا خواهد کرد و تمامی روز او را مبارک خواهد خواند. ۱۶ و فراوانی غله در زمین بر قلة کوهها خواهد بود که ثمرة آن مثل لُبنان جنبش خواهد کرد. و اهل شهرها مثل علف زمین نشو و نما خواهند کرد. ۱۷ نام او تا ابدالآباد باقی خواهد ماند. اسم او پیش آفتاب دوام خواهد کرد. آدمیان در او برای یکدیگر برکت خواهند خواست و جمیع امّتهای زمین او را خوشحال خواهند خواند. ۱۸ متبارک باد یهوه خدا که خدای اسرائیل است.که او فقط کارهای عجیب میکند. ۱۹ و متبارک باد نام مجید او تا ابدالآباد. و تمامی زمین از جلال او پر بشود. آمین و آمین. دعاهای داود بن یسی تمام شد.
آیات مشابه ……….
۷۲: ۸ ← زکریا ۹: ۱۰
مزمور ۷۳
عدالت خدا
۱ هرآینه خدا برای اسرائیل نیکوست، یعنی برای آنانی که پاک دل هستند. ۲ و اما من نزدیک بود که پایهایم از راه در رود و نزدیک بود که قدمهایم بلغزد. ۳ زیرا بر متکبران حسد بردم چون سلامتی شریران را دیدم. ۴ زیرا که در موت ایشان قیدها نیست و قوّت ایشان مستحکم است. ۵ مثل مردم در زحمت نیستند و مثل آدمیان مبتلا نمیباشند. ۶ بنابراین گردن ایشان به تکبر آراسته است و ظلم مثل لباس ایشان را میپوشاند. ۷ چشمان ایشان از فربهی بدر آمده است و از خیالات دل خود تجاوز میکنند. ۸ استهزا میکنند و حرفهای بد میزنند و سخنان ظلم آمیز را از جای بلند میگویند. ۹ دهان خود را بر آسمانها گذاردهاند و زبان ایشان در جهان گردش میکند. ۱۰ پس قوم او بدینجا بر میگردند و آبهای فراوان، بدیشان نوشانیده میشود. ۱۱ و ایشان میگویند: «خدا چگونه بداند و آیا حضرت اعلی علم دارد؟» ۱۲ اینک اینان شریر هستند که همیشه مطمئن بوده، در دولتمندی افزوده میشوند. ۱۳ یقیناً من دل خود را عبث طاهر ساخته و دستهای خود را به پاکی شستهام. ۱۴ و من تمامی روز مبتلا میشوم و تأدیب من هر بامداد حاضر است. ۱۵ اگر میگفتم که چنین سخن گویم، هر آینه بر طبقة فرزندان تو خیانت میکردم. ۱۶ چون تفکر کردم که این را بفهمم، در نظر من دشوار آمد. ۱۷ تا به قدسهای خدا داخل شدم. آنگاه در آخرت ایشان تأمل کردم. ۱۸ هر آینه ایشان را در جایهای لغزنده گذاردهای. ایشان را به خرابیها خواهی انداخت. ۱۹ چگونه بَغْتَةً به هلاکت رسیدهاند! تباه شده، از ترسهای هولناک نیست گردیدهاند. ۲۰ مثل خوابِ کسی چون بیدار شد، ای خداوند همچنین چون برخیزی، صورت ایشان را ناچیز خواهی شمرد. ۲۱ لیکن دل من تلخ شده بود و در اندرون خود، دل ریش شده بودم. ۲۲ و من وحشی بودم و معرفت نداشتم و مثل بهایم نزد تو گردیدم. ۲۳ ولی من دائماً با تو هستم. تو دست راست مرا تأیید کردهای. ۲۴ موافق رأی خود مرا هدایت خواهی نمود و بعد از این مرا به جلال خواهی رسانید. ۲۵ کیست برای من در آسمان؟ و غیر از تو هیچ چیز را در زمین نمیخواهم. ۲۶ اگرچه جسد و دل من زائل گردد، لیکن صخرة دلم و حصة من خداست تا ابدالآباد. ۲۷ زیرا آنانی که از تو دورند هلاک خواهند شد. و آنانی را که از تو زنا میکنند، نابود خواهی ساخت. ۲۸ و اما مرا نیکـوست که به خدا تقّرب جویم. بر خداوند یهوه توکل کردهام تا همة کارهـای تو را بیـان کنـم.
مزمور ۷۴
دعا برای نجات قوم
۱ چرا ای خدا ما را ترک کردهای تا به ابد و خشم تو بر گوسفندان مرتع خود افروخته شده است؟ ۲ جماعت خود را که از قدیم خریدهای، بیاد آور و آن را که فدیه دادهای تا سبط میراث تو شود و این کوه صهیون را که در آن ساکن بودهای. ۳ قدمهای خود را بسوی خرابههای ابدی بردار زیرا دشمن هر چه را که در قدس تو بود، خراب کرده است. ۴ دشمنانت در میان جماعت تو غرّش میکنند و عَلَمهای خود را برای علامات برپا مینمایند. ۵ و ظاهر میشوند چون کسانی که تبرها را بر درختان جنگل بلند میکنند. ۶ و الآن همة نقشهای تراشیدة آن را به تبرها و چکشها خرد میشکنند. ۷ قدسهای تو را آتش زدهاند و مسکن نام تو را تا به زمین بی حرمت کردهاند. ۸ و در دل خود میگویند: «آنها را تماماً خراب میکنیم.» پس جمیع کنیسههای خدا را در زمین سوزانیدهاند. ۹ آیات خود را نمیبینیم و دیگر هیچ نبی نیست. و در میان ما کسی نیست که بداند تا به کی خواهد بود. ۱۰ ای خدا، دشمن تا به کی ملامت خواهد کرد؟ و آیا خصم، تا به ابد نام تو را اهانت خواهد نمود؟ ۱۱ چرا دست خود یعنی دست راست خویش را برگردانیدهای؟ آن را از گریبان خود بیرون کشیده، ایشان را فانی کن. ۱۲ و خدا از قدیم پادشاه من است. او در میان زمین نجاتها پدید میآورد. ۱۳ تو به قوّت خود دریا را منشق ساختی و سرهای نهنگان را در آبها شکستی. ۱۴ سرهای لِویاتان را کوفته، و او را خوراک صحرا نشینان گردانیدهای. ۱۵ تو چشمهها و سیلها را شکافتی و نهرهای دائمی را خشک گردانیدی. ۱۶ روز از آنِ توست و شب نیز از آنِ تو. نور و آفتاب را تو برقرار نمودهای. ۱۷ تمامی حدود جهان را تو پایدار ساختهای. تابستان و زمستان را تو ایجاد کردهای. ۱۸ ای خداوند این را بیاد آور که دشمن ملامت میکند و مردم جاهل نام تو را اهانت مینمایند. ۱۹ جانِ فاختة خود را به جانور وحشی مسپار. جماعت مسکینان خود را تا به ابد فراموش مکن. ۲۰ عهد خود را ملاحظه فرما زیرا که ظلمات جهان از مسکنهای ظلم پر است. ۲۱ مظلومان به رسوایی برنگردند. مساکین و فقیران نام تو را حمد گویند. ۲۲ ای خدا برخیز و دعوای خود را برپا دار؛ و بیاد آور که احمق تمامی روز تو را ملامت میکند. ۲۳ آواز دشمنان خود را فراموش مکن و غوغای مخالفان خود را که پیوسته بلند میشود.
آیات مشابه ……….
۷۴: ۱۳: خروج ۱۴: ۲۱
۷۴: ۱۴ ← ایوب ۴۱: ۱؛ مزامیر ۱۰۴: ۲۶؛ اشعیا ۲۷: ۱
مزمور ۷۵
خدا، داور جهان
۱ تو را حمد میگوییم! ای خدا تو را حمد میگوییم! زیرا نام تو نزدیک است و مردم کارهای عجیب تو را ذکر میکنند. ۲ هنگامی که به زمان معین برسم، براستی داوری خواهم کرد. ۳ زمین و جمیع ساکنانش گداخته شدهاند. من ارکان آن را برقرار نمودهام، سِلاه. ۴ متکبران را گفتم: «فخر مکنید!» و به شریران که «شاخ خود را میفرازید. ۵ شاخهای خود را به بلندی میفرازید. و با گردن کشی سخنان تکبرآمیز مگویید.» ۶ زیرا نه از مشرق و نه از مغرب، و نه از جنوب سرافرازی میآید. ۷ لیکن خدا، داور است. این را به زیر میاندازد و آن را سرافراز مینماید. ۸ زیرا در دست خداوند کاسهای است و بادة آن پر جوش. از شراب ممزوج پر است که از آن میریزد. و اما دُردهایش را جمیع شریران جهان افشرده، خواهند نوشید. ۹ و اما من، تا به ابد ذکر خواهم کرد و برای خدای یعقوب ترنم خواهم نمود. ۱۰ جمیع شاخهای شریران را خواهم برید و اما شاخهای صالحین برافراشته خواهد شد.
مزمور ۷۶
مجد خدا
۱ خدا در یهودا معروف است و نام او در اسرائیل عظیم! ۲ خیمة او است در شالیم و مسکن او در صهیون. ۳ در آنجا، برقهای کمان را شکست. سپر و شمشیر و جنگ را، سِلاه. ۴ تو جلیل هستی و مجید، زیاده از کوههای یغما! ۵ قوی دلان تاراج شدهاند و خواب ایشان را در ربود و همة مردان زور آور دست خود را نیافتند. ۶ از توبیخ تو ای خدای یعقوب، بر ارابهها و اسبان خوابی گران مستولی گردید. ۷ تو مهیب هستی، تو! و در حین غضبت، کیست که به حضور تو ایستد؟ ۸ از آسمان داوری را شنوانیدی. پس جهان بترسید و ساکت گردید. ۹ چون خدا برای داوری قیام فرماید تا همة مساکینِ جهان را خلاصی بخشد، سِلاه، ۱۰ آنگاه خشم انسان تو را حمد خواهد گفت و باقی خشم را بر کمر خود خواهی بست. ۱۱ نذر کنید و وفا نمایید برای یهوه خدای خود. همه که گرداگرد او هستند، هدیه بگذرانند نزد او که مَهیب است. ۱۲ روح رؤسا را منقطع خواهد ساخت و برای پادشاهان جهان مهیب میباشد.
مزمور ۷۷
راحت در روز تنگی
۱ آواز من بسوی خداست و فریاد میکنم؛ آواز من بسوی خداست. گوش خود را به من فرا خواهد گرفت. ۲ در روز تنگی خود خداوند را طلب کردم. در شب، دست من دراز شده، بازکشیده نگشت و جان من تسلی نپذیرفت. ۳ خدا را یاد میکنم و پریشان میشوم. تفکر مینمایم و روح من متحیر میگردد، سلاه. ۴ چشمانم را بیدار میداشتی. بی تاب میشدم و سخن نمیتوانستم گفت. ۵ درباره ایام قدیم تفکر کردهام. دربارة سالهای زمانهای سلف. ۶ سرود شبانة خود را بخاطر میآورم و در دل خود تفکر میکنم و روح من تفتیش نموده است. ۷ مگر خدا تا به ابد ترک خواهد کرد و دیگر هرگز راضی نخواهد شد. ۸ آیا رحمت او تا به ابد زایل شده است؟ و قول او باطل گردیده تا ابدالآباد؟ ۹ آیا خدا رأفت را فراموش کرده؟ و رحمتهای خود را در غضب مسدود ساخته است؟ سلاه. ۱۰ پس گفتم این ضعف من است. زهی سالهای دست راست حضرت اعلی! ۱۱ کارهای خداوند را ذکر خواهم نمود زیرا کار عجیب تو را که از قدیم است، به یاد خواهم آورد ۱۲ و در جمیع کارهای تو تأمل خواهم کرد و در صنعتهای تو تفکر خواهم نمود. ۱۳ ای خدا، طریق تو در قدوسیت است. کیست خدای بزرگ مثل خدا؟ ۱۴ تو خدایی هستی که کارهای عجیب میکنی و قوّت خویش را بر قومها معروف گردانیدهای. ۱۵ قوم خود را به بازوی خویش رهانیدهای یعنی بنی یعقوب و بنی یوسف را. سلاه. ۱۶ آبها تو را دید، ای خدا، آبها تو را دیده، متزلزل شد. لجّهها نیز سخت مضطرب گردید. ۱۷ ابرها آب بریخت و افلاک رعد بداد. تیرهای تو نیز به هر طرف روان گردید. ۱۸ صدای رَعد تو در گردباد بود و برقها ربع مسکون را روشن کرد. پس زمین مرتعش و متزلزل گردید. ۱۹ طریق تو در دریاست و راههای تو در آبهای فراوان و آثار تو را نتوان دانست. ۲۰ قوم خود را مثل گوسفندان راهنمایی نمودی، به دست موسی و هارون.
مزمور ۷۸
قوم خدا
۱ ای قوم من شریعت مرا بشنوید! گوشهای خود را به سخنان دهانم فرا گیرید! ۲ دهان خود را به مَثَل باز خواهم کرد به چیزهایی که از بنای عالم مخفی بود، تنطق خواهم نمود، ۳ که آنها را شنیده و دانستهایم و پدران ما برای ما بیان کردهاند. ۴ از فرزندان ایشان آنها را پنهان نخواهیم کرد. تسبیحات خداوند را برای نسل آینده بیان میکنیم و قوّت او و اعمال عجیبی را که او کرده است. ۵ زیرا که شهادتی در یعقوب برپا داشت و شریعتی در اسرائیل قرار داد و پدران ما را امر فرمود که آنها را به فرزندان خود تعلیم دهند؛ ۶ تا نسل آینده آنها را بدانند و فرزندانی که میبایست مولود شوند تا ایشان برخیزند و آنها را به فرزندان خود بیان نمایند؛ ۷ و ایشان به خدا توکل نمایند و اعمال خدا را فراموش نکنند بلکه احکام او را نگاه دارند. ۸ و مثل پدران خود نسلی گردن کش و فتنه انگیز نشوند، نسلی که دل خود را راست نساختند و روح ایشان بسوی خدا امین نبود. ۹ بنی افرایم که مسلح و کمان کش بودند، در روز جنگ رو برتافتند. ۱۰ عهد خدا را نگاه نداشتند و از سلوک به شریعت او ابا نمودند، ۱۱ و اعمال و عجایب او را فراموش کردند که آنها را بدیشان ظاهر کرده بود، ۱۲ و در نظر پدران ایشان اعمال عجیب کرده بود، در زمین مصر و در دیار صوعن. ۱۳ دریا را مُنْشَقّ ساخته، ایشان را عبور داد و آبها را مثل توده برپا نمود. ۱۴ و ایشان را در روز به ابر راهنمایی کرد و تمامی شب به نور آتش. ۱۵ در صحرا صخرهها را بشکافت و ایشان را گویا از لجّههای عظیم نوشانید. ۱۶ پس سیلها را از صخره بیرون آورد و آب را مثل نهرها جاری ساخت. ۱۷ و بار دیگر بر او گناه ورزیدند و بر حضرت اعلی در صحرا فتنه انگیختند، ۱۸ و در دلهای خود خدا را امتحان کردند، چونکه برای شهوات خود غذا خواستند. ۱۹ و بر ضد خدا تکلم کرده، گفتند: «آیا خدا میتواند در صحرا سفرهای حاضر کند؟» ۲۰ اینک صخره را زد و آبها روان شد و وادیها جاری گشت. «آیا میتواند نان را نیز بدهد. و گوشت را برای قوم خود حاضر سازد؟» ۲۱ پس خدا این را شنیده، غضبناک شد و آتش در یعقوب افروخته گشت و خشم بر اسرائیل مشتعل گردید. ۲۲ زیرا به خدا ایمان نیاوردند و به نجات او اعتماد ننمودند. ۲۳ پس ابرها را از بالا امر فرمود و درهای آسمان را گشود ۲۴ و منّ را بر ایشان بارانید تا بخورند و غلة آسمان را بدیشان بخشید. ۲۵ مردمان، نان زور آوران را خوردند و آذوقهای برای ایشان فرستاد تا سیر شوند. ۲۶ باد شرقی را در آسمان وزانید و به قوّت خود، باد جنوبی را آورد، ۲۷ و گوشت را برای ایشان مثل غبار بارانید و مرغان بالدار را مثل ریگ دریا. ۲۸ و آن را در میان اُردوی ایشان فرود آورد، گرداگرد مسکنهای ایشان. ۲۹ پس خوردند و نیکو سیر شدند و موافق شهوات ایشان بدیشان داد. ۳۰ ایشان از شهوت خود دست نکشیدند. و غذا هنوز در دهان ایشان بود ۳۱ که غضب خدا بر ایشان افروخته شده؛ تنومندان ایشان را بکشت و جوانان اسرائیل را هلاک ساخت. ۳۲ با وجود این همه، باز گناه ورزیدند و به اعمال عجیب او ایمان نیاوردند. ۳۳ بنابراین، روزهای ایشان را در بطالت تمام کرد و سالهای ایشان را در ترس. ۳۴ هنگامی که ایشان را کشت او را طلبیدند و بازگشت کرده، دربارة خدا تفحص نمودند، ۳۵ و به یاد آوردند که خدا صخرة ایشان، و خدای تعالی ولی ایشان است. ۳۶ اما به دهان خود او را تملّق نمودند و به زبان خویش به او دروغ گفتند، ۳۷ زیرا که دل ایشان با او راست نبود و به عهد وی مؤتمن نبودند. ۳۸ اما او به حسب رحمانیتش گناه ایشان را عفو نموده، ایشان را هلاک نساخت بلکه بارها غضب خود را برگردانیده، تمامی خشم خویش را برنینگیخت. ۳۹ و به یاد آورد که ایشان بشرند، بادی که میرود و بر نمیگردد. ۴۰ چند مرتبه در صحرا بدو فتنه انگیختند و او را در بادیه رنجانیدند. ۴۱ و برگشته، خدا را امتحان کردند و قدوس اسرائیل را اهانت نمودند، ۴۲ و قوّت او را به خاطر نداشتند، روزی که ایشان را از دشمن رهانیده بود؛ ۴۳ که چگونه آیات خود را در مصر ظاهر ساخت و معجزات خود را در دیار صوعن. ۴۴ و نهرهای ایشان را به خون مبدل نمود و رودهای ایشان را تا نتوانستند نوشید. ۴۵ انواع پشهها در میان ایشان فرستاد که ایشان را گزیدند و غوکهایی که ایشان را تباه نمودند؛ ۴۶ و محصول ایشان را به کرم صد پا سپرد و عمل ایشان را به ملخ داد. ۴۷ تاکستان ایشان را به تگرگ خراب کرد و درختان جُمَّیز ایشان را به تگرگهای درشت. ۴۸ بهایم ایشان را به تگرگ سپرد و مواشی ایشان را به شعلههای برق. ۴۹ و آتش خشم خود را بر ایشان فرستاد، غضب و غیظ و ضیق را، به فرستادن فرشتگان شریر. ۵۰ و راهی برای غضب خود مهیا ساخته، جان ایشان را از موت نگاه نداشت، بلکه جان ایشان را به وبا تسلیم نمود. ۵۱ و همة نخست زادگان مصر را کشت، اوایل قوّت ایشان را در خیمههای حام. ۵۲ و قوم خود را مثل گوسفندان کوچانید و ایشان را در صحرا مثل گله راهنمایی نمود. ۵۳ و ایشان را در امنیت رهبری کرد تا نترسند و دریا دشمنان ایشان را پوشانید. ۵۴ و ایشان را به حدود مقدّس خود آورد، بدین کوهی که به دست راست خود تحصیل کرده بود. ۵۵ و امّتها را از حضور ایشان راند و میراث را برای ایشان به ریسمان تقسیم کرد و اسباط اسرائیل را در خیمههای ایشان ساکن گردانید. ۵۶ لیکن خدای تعالی را امتحان کرده، بدو فتنه انگیختند و شهادات او را نگاه نداشتند. ۵۷ و برگشته، مثل پدران خود خیانت ورزیدند و مثل کمان خطا کننده منحرف شدند. ۵۸ و به مقامهای بلند خود خشم او را به هیجان آوردند و به بتهای خویش غیرت او را جنبش دادند. ۵۹ چون خدا این را بشنید غضبناک گردید و اسرائیل را به شدت مکروه داشت. ۶۰ پس مسکن شیلو را ترک نمود، آن خیمهای را که در میان آدمیان برپا ساخته بود، ۶۱ و (تابوت) قوّت خود را به اسیری داد و جمال خویش را به دست دشمن سپرد، ۶۲ و قوم خود را به شمشیر تسلیم نمود و با میراث خود غضبناک گردید. ۶۳ جوانان ایشان را آتش سوزانید و برای دوشیزگان ایشان سرودِ نکاح نشد. ۶۴ کاهنان ایشان به دم شمشیر افتادند و بیوههای ایشان نوحه گری ننمودند. ۶۵ آنگاه خداوند مثل کسی که خوابیده بود بیدار شد، مثل جباری که از شراب میخروشد، ۶۶ و دشمنان خود را به عقب زد و ایشان را عار ابدی گردانید. ۶۷ و خیمة یوسف را رد نموده، سبط افرایم را برنگزید. ۶۸ لیکن سبط یهودا را برگزید و این کوه صهیون را که دوست میداشت. ۶۹ و قدس خود را مثل کوههای بلند بنا کرد، مثل جهان که آن را تا ابدالآباد بنیاد نهاد. ۷۰ و بندة خود داود را برگزید و او را از آغلهای گوسفندان گرفت. ۷۱ از عقب میشهای شیرده او را آورد تا قوم او یعقوب و میراث او اسرائیل را رعایت کند. ۷۲ پس ایشان را به حسب کمال دل خود رعایت نمود و ایشان را به مهارت دستهای خویش هدایت کرد.
آیات مشابه ……….
۷۸: ۲ ← متی ۱۳: ۳۵
۷۸: ۱۲ ← خروج ۷: ۸، ۱۲: ۳۲
۷۸: ۱۳ ← خروج ۱۴: ۲۱-۲۲
۷۸: ۱۴ ← خروج ۱۳: ۲۱-۲۲
۷۸: ۱۵-۱۶ ← خروج ۱۷: ۱-۷؛ اعداد ۲۰: ۲-۱۳
۷۸: ۱۸-۳۱ ← خروج ۱۶: ۲-۱۵؛ اعداد ۱۱: ۴: ۲۳ و ۳۱-۳۵
۷۸: ۴۴ ← خروج ۷: ۱۷-۲۱
۷۸: ۴۵ ← خروج ۸: ۱-۶ و ۲۰-۲۴
۷۸: ۴۶ ← خروج ۱۰: ۱۲-۱۵
۷۸: ۴۷-۴۸ ← خروج ۹: ۲۲-۲۵
۷۸: ۵۱ ← خروج ۱۱: ۲۹
۷۸: ۵۲ ← خروج ۱۳: ۱۷-۲۲
۷۸: ۵۳ ← خروج ۱۴: ۲۶-۲۸
۷۸: ۵۴ ← خروج ۱۵: ۱۷؛ یوع ۳: ۱۴-۱۷
۷۸: ۵۵ ← یوشع ۱۱: ۱۶-۲۳
۷۸: ۵۶ ← داوران ۲: ۱۱-۱۵
۷۸: ۶۰ ← یوشع ۱۸: ۱؛ ارمیا ۷: ۱۲-۱۴، ۲۶: ۶
۷۸: ۶۱ ← اول سموئیل ۴: ۴-۲۲
۷۸: ۷۰-۷۱ ← اول سموئیل ۱۶: ۱۱-۱۲؛ دوم سموئیل ۷: ۸؛ اول تواریخ ۱۷: ۷
مزمور ۷۹
دعا برای نجات قوم
۱ ای خدا، امّتها به میراث تو داخل شده، هیکل قدس تو را بی عصمت ساختند. اورشلیم را خرابهها نمودند. ۲ لاشهای بندگانت را به مرغان هوا برای خوراک دادند و گوشت مقدّسانت را به وحوش صحرا. ۳ خون ایشان را گرداگرد اورشلیم مثل آب ریختند و کسی نبود که ایشان را دفن کند. ۴ نزد همسایگان خود عار گردیدهایم و نزد مجاوران خویش استهزا و سُخریه شدهایم. ۵ تا کی ای خداوند تا به ابد خشمناک خواهی بود؟ آیا غیرت تو مثل آتش افروخته خواهد شد تا ابدالآباد؟ ۶ قهر خود را بر امّتهایی که تو را نمیشناسند بریز و بر ممالکی که نام تو را نمیخوانند! ۷ زیرا که یعقوب را خورده، و مسکن او را خراب کردهاند. ۸ گناهان اجداد ما را بر ما بیاد میاور. رحمتهای تو بزودی پیش روی ما آید زیرا که بسیار ذلیل شدهایم. ۹ ای خدا، ای نجات دهندة ما، به خاطر جلال نام خود ما را یاری فرما و ما را نجات ده و بخاطر نام خود گناهان ما را بیامرز. ۱۰ چرا امّتها گویند که خدای ایشان کجاست؟ انتقام خون بندگانت که ریخته شده است، بر امّتها در نظر ما معلوم شود. ۱۱ نالة اسیران به حضور تو برسد. به حسب عظمت بازوی خود آنانی را که به موت سپرده شدهاند، برهان. ۱۲ و جزای هفت چندان به آغوش همسایگان ما رسان، برای اهانتی که به تو کردهاند، ای خداوند. ۱۳ پس ما که قوم تو و گوسفندان مرتع تو هستیم، تو را تا به ابد شکر خواهیم گفت و تسبیح تو را نسلاً بعد نسل ذکر خواهیم نمود.
آیات مشابه ……….
۷۹: ۱ ← دوم پادشاهان ۲۵: ۸-۱۰؛ دوم تواریخ ۳۶: ۱۷-۱۹؛ ارمیا ۵۲: ۱۲-۱۴
مزمور ۸۰
دعا برای تفقد از قوم
۱ ای شبانِ اسرائیل بشنو! ای که یوسف را مثل گله رعایت میکنی! ای که بر کروبیین جلوس نمودهای، تجلی فرما! ۲ به حضور افرایم و بنیامین و مَنَسی، توانایی خود را برانگیز و برای نجات ما بیا! ۳ ای خدا ما را باز آور و روی خود را روشن کن تا نجات یابیم! ۴ ای یهوه، خدای صبایوت، تا به کی به دعای قوم خویش غضبناک خواهی بود، ۵ نان ماتم را بدیشان میخورانی و اشکهای بی اندازه بدیشان مینوشانی؟ ۶ ما را محل منازعة همسایگان ما ساختهای و دشمنان ما در میان خویش استهزا مینمایند. ۷ ای خدای لشکرها ما را باز آور و روی خود را روشن کن تا نجات یابیم! ۸ مَوی را از مصر بیرون آوردی. امّتها را بیرون کرده، آن را غرس نمودی. ۹ پیش روی آن را وسعت دادی. پس ریشة خود را نیکو زده، زمین را پر ساخت. ۱۰ کوهها به سایهاش پوشانیده شد و سروهای آزاد خدا به شاخههایش ۱۱ شاخههای خود را تا به دریا پهن کرد و فرعهای خویش را تا به نهر. ۱۲ پس چرا دیوارهایش را شکستهای که هر راهگذری آن را میچیند؟ ۱۳ گرازهای جنگل آن را ویران میکنند و وحوش صحرا آن را میچرند. ۱۴ ای خدای لشکرها رجوع کرده، از آسمان نظر کن و ببین و از این مَوْ تفقد نما ۱۵ و از این نهالی که دست راست تو غرس کرده است و از آن پسری که برای خویشتن قوی ساختهای! ۱۶ مثل هیزم در آتش سوخته شده و از عتاب روی تو تباه گردیدهاند! ۱۷ دست تو بر مرد دست راست تو باشد و بر پسر آدم که او را برای خویشتن قوی ساختهای. ۱۸ و ما از تو رو نخواهیم تافت. ما را حیات بده تا نام تو را بخوانیم. ۱۹ ای یهوه، خدای لشکرها ما را باز آور و روی خود را روشن ساز تا نجات یابیم.
آیات مشابه ……….
۸۰: ۱ ← خروج ۲۵: ۲۲
مزمور ۸۱
یروی از خداوند
۱ ترنّم نمایید برای خدایی که قوّت ماست. برای خدای یعقوب آواز شادمانی دهید! ۲ سرود را بلند کنید و دف را بیاورید و بربط دلنواز را با رباب! ۳ کرِنّا را بنوازید در اول ماه، در ماه تمام و در روز عید ما. ۴ زیرا که این فریضهای است در اسرائیل و حکمی از خدای یعقوب. ۵ این را شهادتی در یوسف تعیین فرمود، چون بر زمین مصر بیرون رفت، جایی که لغتی را که نفهمیده بودم شنیدم: ۶ «دوشِ او را از بار سنگین آزاد ساختم و دستهای او از سبد رها شد. ۷ در تنگی استدعا نمودی و تو را خلاصی دادم. در سِترِ رعد، تو را اجابت کردم و تو را نزد آب مَریبَه امتحان نمودم. سلاه. ۸ «ای قوم من بشنو و تو را تأکید میکنم. و ای اسرائیل اگر به من گوش دهی. ۹ در میان تو خدای غیر نباشد و نزدِ خدای بیگانه سجده منما. ۱۰ من یهُوَه خدای تو هستم که تو را از زمین مصر برآوردم. دهان خود را نیکو باز کن و آن را پر خواهم ساخت. ۱۱ لیکن قوم من سخن مرا نشنیدند و اسرائیل مرا ابا نمودند. ۱۲ پس ایشان را به سختی دلشان ترک کردم که به مشورتهای خود سلوک نمایند. ۱۳ ای کاش که قوم من به من گوش میگرفتند و اسرائیل در طریقهای من سالک میبودند. ۱۴ آنگاه دشمنان ایشان را بزودی به زیر میانداختم و دست خود را بر خصمان ایشان بر میگردانیدم. ۱۵ آنانی که از خداوند نفرت دارند بدو گردن مینهادند. اما زمان ایشان باقی میبود تا ابدالآباد. ۱۶ ایشان را به نیکوترین گندم میپرورد؛ و تو را به عسل از صخره سیر میکردم.»
آیات مشابه ……….
۸۱: ۳ ← اعداد ۱۰: ۱۰
۸۱: ۷ ← خروج ۱۷: ۷؛ اعداد ۲۰: ۱۳
۸۱: ۹-۱۰ ← خروج ۲۰: ۲-۳؛ تثنیه ۵: ۶-۷
مزمور ۸۲
خدا در جماعت خدا
۱ خدا در جماعت خدا ایستاده است، در میان خدایان داوری میکند: ۲ «تا به کی به بی انصافی داوری خواهید کرد و شریران را طرفداری خواهید نمود؟ سِلاه. ۳ فقیران و یتیمان را دادرسی بکنید. مظلومان و مسکینان را انصاف دهید. ۴ مظلومان و فقیران را برهانید و ایشان را از دست شریران خلاصی دهید. ۵ «نمیدانند و نمیفهمند و در تاریکی راه میروند و جمیع اساس زمین متزلزل میباشد. ۶ من گفتم که شما خدایانید و جمیع شما فرزندان حضرت اعلی. ۷ لیکن مثل آدمیان خواهید مرد و چون یکی از سروران خواهید افتاد!» ۸ ای خدا برخیز و جهان را داوری فرما زیرا که تو تمامی امّتها را متصرف خواهی شد.
مزمور ۸۳
دعا برای شکست دشمنان
۱ ای خدا تو را خاموشی نباشد! ای خدا ساکت مباش و میارام! ۲ زیرا اینک دشمنانت شورش میکنند و آنانی که از تو نفرت دارند، سر خود را برافراشتهاند. ۳ بر قوم تو مکاید میاندیشند و بر پناه آوردگان تو مشورت میکنند. ۴ و میگویند: «بیایید ایشان را هلاک کنیم تا قومی نباشند و نام اسرائیل دیگر مذکور نشود.» ۵ زیرا به یک دل با هم مشورت میکنند و بر ضد تو عهد بستهاند. ۶ خیمههای اَدُوم و اسماعیلیان و موآب و هاجریان. ۷ جَبال و عَمّون و عَمالیق و فَلَسْطین با ساکنان صور. ۸ آشور نیز با ایشان متفق شدند و بازویی برای بنی لوط گردیدند، سلاه. ۹ بدیشان عمل نما چنانکه به مدیان کردی، چنانکه به سیسرا و یابین در وادی قیشون، ۱۰ که در عَینْدوُر هلاک شدند و سرگین برای زمین گردیدند. ۱۱ سرورانِ ایشان را مثل غُراب و ذِئب گردان و جمیع امرای ایشان را مثل ذَبَحْ و صَلْمُنّاع، ۱۲ که میگفتند: «مساکن خدا را برای خویشتن تصرف نماییم.» ۱۳ ای خدای من، ایشان را چون غبارِ گردباد بساز و مانند کاه پیش روی باد. ۱۴ مثل آتشی که جنگل را میسوزاند و مثل شعلهای که کوهها را مشتعل میسازد. ۱۵ همچنان ایشان را به تند باد خود بران و به طوفان خویش ایشان را آشفته گردان. ۱۶ رویهای ایشان را به ذلت پر کن تا نام تو را ای خداوند بطلبند. ۱۷ خجل و پریشان بشوند تا ابدالآباد و شرمنده و هلاک گردند. ۱۸ و بدانند تو که اسمت یهوه میباشد، به تنها بر تمامی زمین متعال هستی.
آیات مشابه ……….
۸۳: ۹ ← داوران ۴: ۶-۲۲، ۷: ۱-۲۳
۸۳: ۱۱ ← داوران ۷: ۲۵، ۸: ۱۲
مزمور ۸۴
اشتیاق برای خانه خدا
۱ ای یهُوَه صبایوت، چه دل پذیر است مسکنهای تو! ۲ جان من مشتاق بلکه کاهیده شده است برای صحنهای خداوند. دلم و جسدم برای خدای حی صیحه میزند. ۳ گنجشک نیز برای خود خانهای پیدا کرده است و پرستوک برای خویشتن آشیانهای تا بچههای خود را در آن بگذارد، در مذبحهای تو ای یهوه صبایوت که پادشاه من و خدای من هستی. ۴ خوشا بحال آنانی که در خانة تو ساکنند که تو را دائماً تسبیح میخوانند، سِلاه. ۵ خوشا بحال مردمانی که قوّت ایشان در تو است و طریقهای تو در دلهای ایشان. ۶ چون از وادی بکا عبور میکنند، آن را چشمه میسازند و بارانْ آن را به برکات میپوشاند. ۷ از قوّت تا قوّت میخرامند و هر یک از ایشان در صهیون نزد خدا حاضر میشوند. ۸ ای یهوه خدای لشکرها! دعای مرا بشنو! ای خدای یعقوب گوش خود را فرا گیر! سلاه. ۹ ای خدایی که سپر ما هستی، ببین و به روی مسیح خود نظر انداز. ۱۰ زیرا یک روز در صحنهای تو بهتر است از هزار. ایستادن بر آستانة خانة خدای خود را بیشتر میپسندم از ساکن شدن در خیمههای اشرار. ۱۱ زیرا که یهوه خدا آفتاب و سپر است. خداوند فیض و جلال خواهد داد و هیچ چیز نیکو را منع نخواهد کرد از آنانی که به راستی سالک باشند. ۱۲ ای یهوه صبایوت، خوشا بحال کسی که بر تو توکل دارد.
مزمور ۸۵
دعا برای سعادت قوم
۱ ای خداوند از زمین خود راضی شدهای. اسیری یعقوب را باز آوردهای. ۲ عصیان قوم خود را عفو کردهای. تمامی گناهان ایشان را پوشانیدهای، سلاه. ۳ تمامی غضب خود را برداشته و از حدت خشم خویش رجوع کردهای. ۴ ای خدای نجات ما، ما را برگردان و غیظ خود را از ما بردار. ۵ آیا تا به ابد با ما غضبناک خواهی بود؟ و خشم خویش را نسلاً بعد نسل طول خواهی داد؟ ۶ آیا برگشته ما را حیات نخواهی داد تا قوم تو در تو شادی نمایند؟ ۷ ای خداوند رحمت خود را بر ما ظاهر کن و نجات خویش را به ما عطا فرما. ۸ آنچه خدا یهوه میگوید خواهم شنید زیرا به قوم خود و به مقدّسان خویش به سلامتی خواهد گفت تا بسوی جهالت برنگردند. ۹ یقیناً نجات او به ترسندگان او نزدیک است تا جلال در زمین ما ساکن شود. ۱۰ رحمت و راستی با هم ملاقات کردهاند. عدالت و سلامتی یکدیگر را بوسیدهاند. ۱۱ راستی از زمین خواهد رویید و عدالت از آسمان خواهد نگریست. ۱۲ خداوند نیز چیزهای نیکو را خواهد بخشید و زمین ما محصول خود را خواهد داد. ۱۳ عدالت پیش روی او خواهد خرامید و آثار خود را طریقی خواهد ساخت.
مزمور ۸۶
دعا برای نجات
۱ ای خداوند گوش خود را فرا گرفته، مرا مستجاب فرما زیرا مسکین و نیازمند هستم! ۲ جان مرا نگاه دار زیرا من متقّی هستم. ای خدای من، بندة خود را که بر تو توکل دارد، نجات بده. ۳ ای خداوند بر من کرم فرما زیرا که تمامی روز تو را میخوانم! ۴ جان بندة خود را شادمان گردان زیرا ای خداوند جان خود را نزد تو بر میدارم. ۵ زیرا تو ای خداوند، نیکو و غفار هستی و بسیار رحیم برای آنانی که تو را میخوانند. ۶ ای خداوند دعای مرا اجابت فرما و به آواز تضّرع من توجه نما! ۷ در روز تنگی خود تو را خواهم خواند زیرا که مرا مستجاب خواهی فرمود. ۸ ای خداوند در میان خدایان مثل تو نیست و کاری مثل کارهای تو نی. ۹ ای خداوند همة امّتهایی که آفریدهای آمده، به حضور تو سجده خواهند کرد و نام تو را تمجید خواهند نمود. ۱۰ زیرا که تو بزرگ هستی و کارهای عجیب میکنی. تو تنها خدا هستی. ۱۱ ای خداوند طریق خود را به من بیاموز تا در راستی تو سالک شوم. دل مرا واحد ساز تا از نام تو ترسان باشم. ۱۲ ای خداوند خدای من، تو را به تمامی دِل حمد خواهم گفت و نام تو را تمجید خواهم کرد تا ابدالآباد. ۱۳ زیرا که رحمت تو به من عظیم است و جان مرا از هاویة اسفل رهانیدهای. ۱۴ ای خدا متکبّران بر من برخاستهاند و گروهی از ظالمان قصد جان من دارند و تو را در مد نظر خود نمیآورند. ۱۵ و تو ای خداوند خدای رحیم و کریم هستی. دیر غضب و پُر از رحمت و راستی. ۱۶ بسوی من التفات کن و بر من کرم فرما. قوّت خود را به بندهات بده و پسر کنیز خود را نجات بخش. ۱۷ علامت خوبی را به من بنما تا آنانی که از من نفرت دارند آن را دیده، خجل شوند زیرا که تو ای خداوند مرا اعانت کرده و تسلّی دادهای.
آیات مشابه ……….
۸۶: ۹ ← مکاشفه ۱۵: ۴
مزمور ۸۷
در وصف اورشلیم
۱ اساس او در کوههای مقدّس است. ۲ خداوند دروازههای صهیون را دوست میدارد، بیشتر از جمیع مسکنهای یعقوب. ۳ سخنهای مجید دربارة تو گفته میشود، ای شهر خدا! سِلاه. ۴ رَهَبْ و بابل را از شناسندگان خود ذکر خواهم کرد. اینک فلسطین و صور و حبش، این در آنجا متولد شده است. ۵ و دربارة صهیون گفته خواهد شد که این و آن در آن متولد شدهاند. و خود حضرت اعلی آن را استوارخواهد نمود. ۶ خداوند چون امّتها را مینویسد، ثبت خواهد کرد که این در آنجا متولد شده است، سِلاه. ۷ مغنیان و رقص کنندگان نیز. جمیع چشمههای من در تو است.
مزمور ۸۸
فریاد کمک
۱ ای یهُوَه خدای نجات من، شب و روز نزد تو فریاد کردهام. ۲ دعای من به حضور تو برسد، به نالة من گوش خود را فرا گیر. ۳ زیرا که جان من از بلایا پر شده است و زندگانیام به قبر نزدیک گردیده. ۴ از فرو روندگان به هاویه شمرده شدهام و مثل مرد بی قوّت گشتهام. ۵ در میان مردگان منفرد شده، مثل کشتگان که در قبر خوابیدهاند، که ایشان را دیگر به یاد نخواهی آورد و از دست تو منقطع شدهاند. ۶ مرا در هاویة اسفل گذاشتهای، در ظلمت در ژرفیها. ۷ خشم تو بر من سنگین شده است و به همة امواج خود مرا مبتلا ساختهای، سِلاه. ۸ آشنایانم را از من دور کرده، و مرا مکروه ایشان گردانیدهای. محبوس شده، بیرون نمیتوانم آمد. ۹ چشمانم از مذلت کاهیده شد. ای خداوند، نزد تو فریاد کردهام تمامی روز. دستهای خود را به تو دراز کردهام. ۱۰ آیا برای مردگان کاری عجیب خواهی کرد؟ مگر مردگان برخاسته، تو را حمد خواهند گفت؟ سلاه. ۱۱ آیا رحمت تو در قبر مذکور خواهد شد؟ و امانت تو در هلاکت؟ ۱۲ آیا کار عجیب تو در ظلمت اعلام میشود و عدالت تو در زمین فراموشی؟ ۱۳ و اما من نزد تو ای خداوند فریاد برآوردهام و بامدادان دعای من در پیش تو میآید. ۱۴ ای خداوند چرا جان مرا ترک کرده، و روی خود را از من پنهان نمودهای. ۱۵ من مستمند و از طفولیت مشرف بر موت شدهام. ترسهای تو را متحّمل شده، متحیر گردیدهام. ۱۶ حدّت خشم تو بر من گذشته است و خوفهای تو مرا هلاک ساخته. ۱۷ مثل آب دور مرا گرفته است تمامی روز و مرا از هر سو احاطه نموده. ۱۸ یاران و دوستان را از من دور کردهای و آشنایانم را در تاریکی.
مزمور ۸۹
دعا برای قوم
۱ رحمتهای خداوند را تا به ابد خواهم سرایید. امانت تو را به دهان خود نسلاً بعد نسل اعلام خواهم کرد. ۲ زیرا گفتم رحمت بنا خواهد شد تا ابدالآباد و امانت خویش را در افلاک پایدار خواهی ساخت. ۳ با برگزیدة خود عهد بستهام. برای بنده خویش داود قسم خوردهام. ۴ که ذریت تو را پایدار خواهم ساخت تا ابدالآباد و تخت تو را نسلاً بعد نسل بنا خواهم نمود، سلاه. ۵ و آسمانها کارهای عجیب تو را ای خداوند تمجید خواهند کرد و امانت تو را در جماعت مقدّسان. ۶ زیرا کیست در آسمانها که با خداوند برابری تواند کرد؟ و از فرزندان زور آوران که را با خداوند تشبیه توان نمود؟ ۷ خدا بی نهایت مهیب است در جماعت مقدّسان و ترسناک است بر آنانی که گرداگرد او هستند. ۸ ای یهوه خدای لشکرها کیست ای یاه قدیر مانند تو؟ و امانت تو، تو را احاطه میکند. ۹ بر تکبر دریا تو مسلط هستی. چون امواجش بلند میشود، آنها را ساکن میگردانی. ۱۰ رهب را مثل کشته شده خرد شکستهای. به بازوی زور آور خویش دشمنانت را پراکنده نمودهای. ۱۱ آسمان از آن تو است و زمین نیز از آن تو. ربع مسکون و پری آن را تو بنیاد نهادهای. ۱۲ شمال و جنوب را تو آفریدهای. تابور و حرمون به نام تو شادی میکنند. ۱۳ بازوی تو با قوّت است. دست تو زور آور است و دست راست تو متعال. ۱۴ عدالت و انصاف اساس تخت تو است. رحمت و راستی پیش روی تو میخرامند. ۱۵ خوشا بحال قومی که آواز شادمانی را میدانند. در نور روی تو ای خداوند خواهند خرامید. ۱۶ در نام تو شادمان خواهند شد تمامی روز و در عدالت تو سرافراشته خواهند گردید. ۱۷ زیرا که فخر قوّت ایشان تو هستی و به رضامندی تو شاخ ما مرتفع خواهد شد. ۱۸ زیرا که سپر ما از آن خداوند است و پادشاه ما از آن قدوس اسرائیل. ۱۹ آنگاه در عالم رؤیا به مقدّس خود خطاب کرده، گفتی که نصرت را بر مردی زور آور نهادم و برگزیدهای از قوم را ممتاز کردم. ۲۰ بنده خود داود را یافتم و او را به روغن مقدّس خود مسح کردم. ۲۱ که دست من با او استوار خواهد شد. بازوی من نیز او را قوی خواهد گردانید. ۲۲ دشمنی بر او ستم نخواهد کرد و هیچ پسر ظلم بدو اذیت نخواهد رسانید. ۲۳ و خصمان او را پیش روی وی خواهم گرفت و آنانی را که از او نفرت دارند مبتلا خواهم گردانید. ۲۴ و امانت و رحمت من با وی خواهد بود و در نام من شاخ او مرتفع خواهد شد. ۲۵ دست او را بر دریا مستولی خواهم ساخت و دست راست او را بر نهرها. ۲۶ او مرا خواهد خواند که تو پدر من هستی، خدای من و صخرة نجات من. ۲۷ من نیز او را نخست زاده خود خواهم ساخت، بلندتر از پادشاهان جهان. ۲۸ رحمت خویش را برای وی نگاه خواهم داشت تا ابدالآباد و عهد من با او استوار خواهد بود. ۲۹ و ذریت وی را باقی خواهم داشت تا ابدالآباد و تخت او را مثل روزهای آسمان. ۳۰ اگر فرزندانش شریعت مرا ترک کنند، و در احکام من سلوک ننمایند، ۳۱ اگر فرایض مرا بشکنند، و اوامر مرا نگاه ندارند، ۳۲ آنگاه معصیت ایشان را به عصا تأدیب خواهم نمود و گناه ایشان را به تازیانهها. ۳۳ لیکن رحمت خود را از او بر نخواهم داشت و امانت خویش را باطل نخواهم ساخت. ۳۴ عهد خود را نخواهم شکست و آنچه را از دهانم صادر شد تغییر نخواهم داد. ۳۵ یک چیز را به قدوسیت خود قسم خوردم و به داود هرگز دروغ نخواهم گفت. ۳۶ که ذریت او باقی خواهد بود تا ابدالآباد و تخت او به حضور من مثل آفتاب، ۳۷ مثل ماه ثابت خواهد بود تا ابدالآباد و مثل شاهد امین در آسمان، سلاه. ۳۸ لیکن تو ترک کردهای و دور انداختهای و با مسیح خود غضبناک شدهای. ۳۹ عهد بنده خود را باطل ساختهای و تاج او را بر زمین انداخته، بی عصمت کردهای. ۴۰ جمیع حصارهایش را شکسته و قلعههای او را خراب نمودهای. ۴۱ همه راه گذران او را تاراج میکنند و او نزد همسایگان خود عار گردیده است. ۴۲ دست راست خصمان او را برافراشته، و همه دشمنانش را مسرور ساختهای. ۴۳ دم شمشیر او را نیز برگردانیدهای و او را در جنگ پایدار نساختهای. ۴۴ جلال او را باطل ساخته و تخت او را به زمین انداختهای. ۴۵ ایام شبابش را کوتاه کرده، و او را به خجالت پوشانیدهای، سلاه. ۴۶ تا به کی ای خداوند خود را تا به ابد پنهان خواهی کرد و غضب تو مثل آتش افروخته خواهد شد؟ ۴۷ به یاد آور که ایام حیاتم چه کم است. چرا تمامی بنی آدم را برای بطالت آفریدهای؟ ۴۸ کدام آدمی زنده است که موت را نخواهد دید؟ و جان خویش را از دست قبر خلاص خواهد ساخت؟ سلاه. ۴۹ ای خداوند رحمتهای قدیم تو کجاست که برای داود به امانت خود قسم خوردی؟ ۵۰ ای خداوند ملامت بنده خود را به یاد آور که آن را از قومهای بسیار در سینه خود متحمل میباشم. ۵۱ که دشمنان تو ای خداوند ملامت کردهاند، یعنی آثار مسیح تو را ملامت نمودهاند. ۵۲ خداوند متبارک باد تا ابدالآباد. آمین و آمین.
آیات مشابه ……….
۸۹ ← اول پادشاهان ۴: ۳۱
۸۹: ۴ ← دوم سموئیل ۷: ۱۲-۱۶؛ اول تواریخ ۱۷: ۱۱-۱۴؛ مزامیر ۱۳۲: ۱۱؛ اعمال ۲: ۳۰
۸۹: ۲۰ ← اول سموئیل ۱۳: ۱۴، ۱۶: ۱۲؛ اعمال ۱۳: ۲۲
۸۹: ۲۷ ← مکاشفه ۱: ۵
مزمور ۹۰
فانی بودن انسان
۱ ای خداوند مسکن ما تو بودهای، در جمیع نسلها، ۲ قبل از آنکه کوهها به وجود آید و زمین و ربع مسکون را بیافرینی. از ازل تا به ابد تو خدا هستی. ۳ انسان را به غبار بر میگردانی، و میگویی ای بنی آدم رجوع نمایید. ۴ زیرا که هزار سال در نظر تو مثل دیروز است که گذشته باشد و مثل پاسی از شب. ۵ مثل سیلاب ایشان را رُفتْهای و مثل خواب شدهاند. بامدادان مثل گیاهی که میروید. ۶ بامدادان میشکفَدْ و میروید. شامگاهان بریده و پژمرده میشود. ۷ زیرا که در غضب تو کاهیده میشویم و در خشم تو پریشان میگردیم. ۸ چونکه گناهان ما را در نظـر خود گـذاردهای و خفایـای ما را در نـور روی خویش. ۹ زیرا که تمام روزهای ما در خشم تو سپری شد و سالهای خود را مثل خیالی بسر بردهایم. ۱۰ ایام عمـر ما هفتـاد سـال است و اگـر از بُنیه، هشتاد سال باشـد. لیکـن فخر آنها محنت و بطالت است زیرا به زودی تمـام شده، پـرواز میکنیم. ۱۱ کیست که شدت خشم تو را میداند و غضب تو را چنانکه از تو میباید ترسید. ۱۲ مـا را تعلیـم ده تا ایام خود را بشماریم تا دل خردمندی را حاصـل نماییم. ۱۳ رجوع کن ای خداوند، تـا بـه کی؟ و بـر بنـدگان خـود شفقـت فرما. ۱۴ صبحگاهـان مـا را از رحمت خود سیـر کن تا تمامـی عمـر خـود ترنـم و شـادی نماییم. ۱۵ ما را شادمان گردان به عوض ایامـی که ما را مبتـلا ساختـی و سالهایی که بدی را دیدهایم. ۱۶ اعمال تـو بـر بندگانت ظاهر بشود و کبریایی تو بر فرزنـدان ایشان. ۱۷ جمال خداوند خدای ما بر ما بـاد و عمل دستهای ما را بر ما استوار ساز. عمل دستهای ما را استوار گردان.
آیات مشابه ……….
۹۰: ۴ ← دوم پطرس ۳: ۸
مزمور ۹۱
در ستر حضرت اعلی
۱ آنکه در ستر حضرت اعلی نشسته است، زیر سایة قادر مطلق ساکن خواهد بود. ۲ درباره خداوند میگویم که او ملجا و قلعه من است و خدای من که بر او توکل دارم. ۳ زیرا که او تو را از دام صیاد خواهد رهانید و از وبای خبیث. ۴ به پرهای خود تو را خواهد پوشانید و زیر بالهایش پناه خواهی گرفت. راستی او تو را مِجَّن و سپر خواهد بود. ۵ از خوفی در شب نخواهی ترسید و نه از تیری که در روز میپرد. ۶ و نه از وبایی که در تاریکی میخرامد و نه از طاعونی که وقت ظهر فساد میکند. ۷ هزار نفر به جانب تو خواهند افتاد و ده هزار به دست راست تو. لیکن نزد تو نخواهد رسید. ۸ فقط به چشمان خود خواهی نگریست و پاداش شریران را خواهی دید. ۹ زیرا گفتی تو ای خداوند ملجای من هستی و حضرت اعلی را مأوای خویش گردانیدهای. ۱۰ هیچ بدی بر تو واقع نخواهد شد و بلایی نزد خیمه تو نخواهد رسید. ۱۱ زیرا که فرشتگان خود را دربارة تو امر خواهد فرمود تا در تمامی راههایت تو را حفظ نمایند. ۱۲ تو را بر دستهای خود برخواهند داشت، مبادا پای خود را به سنگ بزنی. ۱۳ بر شیر و افعی پای خواهی نهاد؛ شیر بچه و اژدها را پایمال خواهی کرد. ۱۴ «چونکه به من رغبت دارد او را خواهم رهانید و چونکه به اسم من عارف است او را سرافراز خواهم ساخت. ۱۵ چون مرا خواند او را اجابت خواهم کرد. من در تنگی با او خواهم بود و او را نجات داده، مُعَزَّز خواهم ساخت. ۱۶ به طول ایام او را سیر میگردانم و نجات خویش را بدو نشان خواهم داد.»
آیات مشابه ……….
۹۱: ۱۱ ← متی ۴: ۶؛ لوقا ۴: ۱۰
۹۱: ۱۲ ← متی ۴: ۶؛ لوقا ۴: ۱۱
۹۱: ۱۳ ← لوقا ۱۰: ۱۹
مزمور ۹۲
سرود حمد و تسبیح
۱ خداوند را حمد گفتن نیکو است و به نام تو تسبیح خواندن، ای حضرت اعلی. ۲ بامدادان رحمت تو را اعلام نمودن و در هر شب امانت تو را. ۳ بر ذات ده اوتار و بر رباب و به نغمه هجایون و بربط. ۴ زیرا که ای خداوند مرا به کارهای خودت شادمان ساختهای. به سبب اعمال دستهای تو ترنم خواهم نمود. ۵ ای خداوند اعمال تو چه عظیم است و فکرهای تو بی نهایت عمیق. ۶ مرد وحشی این را نمیداند و جاهل در این تأمل نمیکند. ۷ وقتی که شریران مثل علف میرویند و جمیع بدکاران میشکفند، برای این است که تا به ابد هلاک گردند. ۸ لیکن تو ای خداوند بر اعلی علیین هستی، تا ابدالآباد. ۹ زیرا اینک دشمنان تو ای خداوند، هان دشمنان تو هلاک خواهند شد و جمیع بدکاران پراکنده خواهند شد. ۱۰ و اما شاخ مرا مثل شاخ گاو وحشی بلند کردهای و به روغن تازه مسح شدهام. ۱۱ و چشم من بر دشمنانم خواهد نگریست و گوشهای من از شریرانی که با من مقاومت میکنند خواهد شنید. ۱۲ عادل مثل درخت خرما خواهد شکفت و مثل سرو آزاد در لبنان نمو خواهد کرد. ۱۳ آنانی که در خانه خداوند غرس شدهاند، در صحنهای خدای ما خواهند شکفت. ۱۴ در وقت پیری نیز میوه خواهند آورد و تر و تازه و سبز خواهند بود. ۱۵ تا اعلام کنند که خداوند راست است. او صخره من است و در وی هیچ بی انصافی نیست.
مزمور ۹۳
اقتدار خداوند
۱ خداوند سلطنت را گرفته و خود را به جلال آراسته است. خداوند خود را آراسته و کمر خود را به قوّت بسته است. ربع مسکون نیز پایدار گردیده است و جنبش نخواهد خورد. ۲ تخت تو از ازل پایدار شده است و تو از قدیم هستی. ۳ ای خداوند سیلابها برافراشتهاند سیلابها آواز خود را برافراشتهاند. سیلابها خروش خود را برافراشتهاند. ۴ فوق آواز آبهای بسیار، فوق امواج زور آور دریا. خداوند در اعلی اعلیین زور آورتر است. ۵ شهادات تو بی نهایت امین است. ای خداوند، قدوسیتْ خانة تو را میزیبد تا ابدالآباد.
مزمور ۹۴
مکافات شریران
۱ ای یهُوَه خدای ذوالآنتقام، ای خدای ذوالآنتقام، تجلّی فرما! ۲ ای داور جهان متعال شو و بر متکبّران مکافات برسان! ۳ ای خداوند تا به کی شریران، تا به کی شریران فخر خواهند نمود؟ ۴ حرفها میزنند و سخنان ستم آمیز میگویند. جمیع بدکاران لاف میزنند. ای خداوند، قوم تو را میشکنند و میراث تو را ذلیل میسازند. ۵ بیوه زنان و غریبان را میکشند و یتیمان را به قتل میرسانند ۶ و میگویند یاه نمیبیند و خدای یعقوب ملاحظه نمینماید. ۷ ای احمقان قوم بفهمید! و ای ابلهان کی تعقل خواهید نمود؟ ۸ او که گوش را غرس نمود، آیا نمیشنود؟ او که چشم را ساخت، آیا نمیبیند؟ ۹ او که امّتها را تأدیب میکند، آیا توبیخ نخواهد نمود، او که معرفت را به انسان میآموزد؟ ۱۰ خداوند فکرهای انسان را میداند که محض بطالت است. ۱۱ ای یاه، خوشا بحال شخصی که او را تأدیب مینمایی و از شریعت خود او را تعلیم میدهی ۱۲ تا او را از روزهای بلا راحت بخشی، مادامی که حفره برای شریران کنده شود. ۱۳ زیرا خداوند قوم خود را رد نخواهد کرد و میراث خویش را ترک نخواهد نمود. ۱۴ زیرا که داوری به انصاف رجوع خواهد کرد و همه راست دلان پیروی آن را خواهند نمود. ۱۵ کیست که برای من با شریران مقاومت خواهد کرد و کیست که با بدکاران مقابله خواهد نمود. ۱۶ اگر خداوند مددکار من نمیبود، جان من به زودی در خاموشی ساکن میشد. ۱۷ چون گفتم که پای من میلغزد، پس رحمت تو ای خداوند مرا تأیید نمود. ۱۸ در کثرت اندیشههای دل من، تسلیهای تو جانم را آسایش بخشید. ۱۹ آیا کرسی شرارت با تـو رفاقت توانـد نمـود، که فساد را به قانون اختراع میکند؟ ۲۰ بر جان مرد صَدیق با هم جمع میشوند و بر خون بی گناه فتوا میدهند. ۲۱ لیکن خداوند برای من قلعه بلند است و خدایم صخره ملجای من است. ۲۲ و گناه ایشان را بر ایشان راجع خواهد کرد و ایشان را در شرارت ایشان فانی خواهد ساخت. یهوه خدای ما ایشان را فانی خواهد نمود.
آیات مشابه ……….
۹۴: ۱۱ ← اول قرنتیان ۳: ۲۰
مزمور ۹۵
سرود حمد و شادی
۱ بیایید خداوند را بسراییم و صخره نجات خود را آواز شادمانی دهیم! ۲ به حضور او با حمد نزدیک بشویم! و با مزامیر او را آواز شادمانی دهیم! ۳ زیرا که یهوه، خدای بزرگ است، ۴ و پادشاه عظیم بر جمیع خدایان. نشیبهای زمین در دست وی است و فرازهای کوهها از آن او. ۵ دریا از آن اوست، او آن را بساخت؛ و دستهای وی خشکی را مصور نمود. ۶ بیایید عبادت و سجده نماییم و به حضور آفریننده خود خداوند زانو زنیم! ۷ زیرا که او خدای ما است! و ما قوم مرتع و گلة دست او میباشیم! امروز کاش آواز او را میشنیدید! ۸ دل خود را سخت مسازید، مثل مریبا، مانند یوم مسّا در صحرا. ۹ چون اجداد شما مرا آزمودند و تجربه کردند و اعمال مرا دیدند. ۱۰ چهل سال از آن قوم محزون بودم و گفتم قوم گمراه دل هستند که طُرُق مرا نشناختند. ۱۱ پس در غضب خود قسم خوردم، که به آرامی من داخل نخواهند شد.
آیات مشابه ……….
۹۵: ۷-۸ ← عبرانیان ۳: ۱۵، ۴: ۷
۹۵: ۷-۱۱ ← عبرانیان ۳: ۷-۱۱
۹۵: ۸-۹ ← خروج ۱۷: ۱-۷؛ اعداد ۲۰: ۲-۱۳
۹۵: ۱۱ ← اعداد ۱۴: ۲۰-۲۳؛ تثنیه ۱: ۳۴-۳۶، ۱۲: ۹-۱۰؛ عبرانیان ۴: ۳-۵
مزمور ۹۶
بزرگی و جلال خدا
۱ یهوه را سرود تازه بسرایید! ای تمامی زمین خداوند را بسرایید! ۲ خداوند را بسرایید و نام او را متبارک خوانید! روز به روز نجات او را اعلام نمایید. ۳ در میان امّتها جلال او را ذکر کنید و کارهای عجیب او را در جمیع قومها. ۴ زیرا خداوند عظیم است و بی نهایت حمید. و او مهیب است بر جمیع خدایان. ۵ زیراجمیع خدایانِ امّتها بتهایند، لیکن یهوه آسمانها را آفرید. ۶ مجد و جلال به حضور وی است و قوّت و جمال در قدس وی. ۷ ای قبایل قومها خداوند را توصیف نمایید! خداوند را به جلال و قوّت توصیف نمایید! ۸ خداوند را به جلال اسم او توصیف نمایید! هدیه بیاورید و به صحنهای او بیایید! ۹ خداوند را در زینت قدوسیت بپرستید! ای تمامی زمین از حضور وی بلرزید! ۱۰ در میان امّتها گویید خداوند سلطنت گرفته است. ربع مسکون نیز پایدار شد و جنبش نخواهد خورد. قومها را به انصاف داوری خواهد نمود. ۱۱ آسمان شادی کند و زمین مسرور گردد. دریا و پری آن غرش نماید. ۱۲ صحرا و هر چه در آن است، به وجد آید. آنگاه تمام درختان جنگل ترنم خواهند نمود ۱۳ به حضور خداوند زیرا که میآید، زیرا که برای داوری جهان میآید. ربع مسکون را به انصاف داوری خواهد کرد و قومها را به امانت خود.
آیات مشابه ……….
۹۶: ۷-۹ ← مزامیر ۲۹: ۱-۲
مزمور ۹۷
بزرگی و مجد خداوند
۱ خداوند سلطنت گرفته است، پس زمین شادی کند و جزیرههای بسیار مسرور گردند. ۲ ابرها و ظلمتِ غلیظ گرداگرد اوست. عدل و انصاف قاعده تخت اوست. ۳ آتش پیش روی وی میرود و دشمنانِ او را به اطرافش میسوزاند. ۴ برقهایش ربع مسکون را روشن میسازد. زمین این را بدید و بلرزید. ۵ کوهها از حضور خداوند مثل موم گداخته میشود، از حضور خداوند تمامی جهان. ۶ آسمانها عدالت او را اعلام میکنند و جمیع قومها جلال او را میبینند. ۷ همه پرستندگان بتهای تراشیده خجل میشوند که به بتها فخر مینمایند. ای جمیع خدایان او را بپرستید. ۸ صهیون شنید و شادمان شد و دختران یهودا مسرور گردیدند، ای خداوند به سبب داوریهای تو. ۹ زیرا که تو ای خداوند بر تمامی روی زمین متعال هستی. بر جمیع خدایان، بسیار اعلی هستی. ۱۰ ای شما که خداوند را دوست میدارید، از بدی نفرت کنید! او حافظ جانهای مقدّسان خود است. ایشان را از دست شریران میرهاند. ۱۱ نور برای عادلان کاشته شده است و شادمانی برای راست دلان. ۱۲ ای عادلان، در خداوند شادمان باشید! و ذکر قدّوسیت او را حمد بگویید.
مزمور ۹۸
سرود تازه
۱ برای خداوند سرود تازه بسرایید زیرا کارهای عجیب کرده است. دست راست و بازوی قدّوس او، او را مظّفر ساخته است. ۲ خداوند نجات خود را اعلام نموده، و عدالتش را به نظر امّتها مکشوف کرده است. ۳ رحمت و امانت خود را با خاندان اسرائیل به یاد آورد. همه اقصای زمین نجات خدای ما را دیدهاند. ۴ ای تمامی زمین، خداوند را آواز شادمانی دهید. بانگ زنید و ترنّم نمایید و بسرایید. ۵ خداوند را با بربط بسرایید! با بربط و با آواز نغمات! ۶ با کرِنّاها و آواز سرنا! به حضور یهوه پادشاه آواز شادمانی دهید! ۷ دریا و پری آن بخروشد! ربع مسکون و ساکنان آن! ۸ نهرها دستک بزنند! و کوهها با هم ترنّم نمایند. ۹ به حضور خداوند زیرا به داوری جهان میآید. ربع مسکون را به انصاف داوری خواهد کرد و قومها را به راستی.
مزمور ۹۹
سلطنت و اقتدار خداوند
۱ خداوند سلطنت گرفته است، پس قومها بلرزند! بر کروبیین جلوس میفرماید، زمین متزلزل گردد! ۲ خداوند در صیهون عظیم است و او بر جمیع قومها متعال است! ۳ اسم عظیم و مهیب تو را حمد بگویند، که او قدّوس است. ۴ و قّوت پادشاه، انصاف را دوست میدارد. تو راستی را پایدار کرده، و انصـاف و عـدالت را در یعقـوب به عمل آوردهای. ۵ یهوه خدای ما را تکریم نماییـد و نزد قدمگاه او عبادت کنید، که او قدّوس است. ۶ موسی و هارون از کاهنانش و سموئیل از خوانندگان نام او. یهوه را خواندند و او ایشان را اجابت فرمود. ۷ در ستون ابر بدیشان سخن گفت. شهادات او و فریضهای را که بدیشان داد نگاه داشتند. ۸ ای یهـوه خدای مـا تو ایشان را اجابت فرمودی. ایشان را خدای غفور بودی. امّا از اعمال ایشان انتقام کشیدی. ۹ یهوه خدای ما را متعال بخوانید و نزد کوه مقدّس او عبادت کنید. زیرا یهوه خدای ما قّدوس است.
آیات مشابه ……….
۹۹: ۱ ← خروج ۲۵: ۲۲
۹۹: ۷ ← خروج ۳۳: ۹
مزمور ۱۰۰
آواز شادمانی
۱ ای تمامی روی زمین خداوند را آواز شادمانی دهید. ۲ خداوند را با شادی عبادت نمایید و به حضور او با ترنّم بیایید. ۳ بدانید که یهوه خداست؛ او ما را آفرید. ما قوم او هستیم و گوسفندان مرتع او. ۴ به دروازههای او با حمد بیایید و به صحنهای او با تسبیح! او را حمد گویید و نام او را متبارک خوانید! ۵ زیرا که خداوند نیکوست و رحمت او ابدی و امانت وی تا ابدالآباد.
آیات مشابه ……….
۱۰۰: ۵ ← اول تواریخ ۱۶: ۳۴؛ دوم تواریخ ۵: ۱۳، ۷: ۳؛ عزرا ۳: ۱۱؛ مزامیر ۱۰۶: ۱، ۱۰۷: ۱، ۱۱۸: ۱، ۱۳۶: ۱؛ ارمیا ۳۳: ۱۱
مزمور ۱۰۱
عهد پادشاه
۱ رحمت و انصاف را خواهم سرایید. نزد تو ای خداوند، تسبیح خواهم خواند. ۲ در طریق کامل به خردمندی رفتار خواهم نمود. نزد من کی خواهی آمد؟ در خانه خود با دل سلیم سالک خواهم شد. ۳ چیزی بد را پیش نظر خود نخواهم گذاشت. کار کج روان را مکروه میدارم، به من نخواهد چسبید. ۴ دل کج از من دور خواهد شد. شخص شریر را نخواهم شناخت. ۵ کسی را که در خُفیه به همسایه خود غیبت گوید، هلاک خواهم کرد. کسی را که چشم بلند و دل متکبر دارد تحّمل نخواهم کرد. ۶ چشمانم بر امنای زمین است تا با من ساکن شوند. کسی که به طریق کامل سالک باشد، خادم من خواهد بود. ۷ حیله گر در خانه من ساکن نخواهد شد. دروغگو پیش نظر من نخواهد ماند. ۸ همه شریران زمین را صبحگاهان هلاک خواهم کرد تا جمیع بدکاران را از شهر خداوند منقطع سازم.
مزمور ۱۰۲
دعا در پریشانی
۱ ای خداوند دعای مرا بشنو، و فریاد من نزد تو برسد. ۲ در روز تنگیام روی خود را از من مپوشان. گوش خود را به من فرا گیر، و روزی که بخوانم مرا به زودی اجابت فرما. ۳ زیرا روزهایم مثل دود تلف شد و استخوانهایم مثل هیزم سوخته گردید. ۴ دل من مثل گیاه زده شده و خشک گردیده است زیرا خوردن غذای خود را فراموش میکنم. ۵ به سبب آواز ناله خود، استخوانهایم به گوشت من چسبیده است. ۶ مانند مرغ سقّای صحرا شده، و مثل بوم خرابهها گردیدهام. ۷ پاسبانی میکنم و مثل گنجشک بر پشت بام، منفرد گشتهام. ۸ تمامی روز دشمنانم مرا سرزنش میکنند و آنانی که بر من دیوانه شدهاند مرا لعنت مینمایند. ۹ زیرا خاکستر را مثل نان خوردهام و مشروب خود را با اشک آمیختهام، ۱۰ به سبب غضب و خشم تو زیرا که مرا برافراشته و به زیر افکندهای. ۱۱ روزهایم مثل سایه زوال پذیر گردیده و من مثل گیاه پژمرده شدهام. ۱۲ لیکن تو ای خداوند جلوس فرمودهای تا ابدالآباد! و ذکر تو تا جمیع نسلهاست! ۱۳ تو برخاسته، بر صهیون ترحم خواهی نمود زیرا وقتی است که بر او رأفت کنی و زمان معّین رسیده است. ۱۴ چونکه بندگان تو در سنگهای وی رغبت دارند و بر خاک او شفقت مینمایند. ۱۵ پس امّتها از نام خداوند خواهند ترسید و جمیع پادشاهان جهان از کبریایی تو. ۱۶ زیرا خداوند صهیون را بنا نموده، و در جلال خود ظهور فرموده است. ۱۷ به دعای مسکینان توجه نموده، و دعای ایشان را خوار نشمرده است. ۱۸ این برای نسل آینده نوشته میشود تا قومی که آفریده خواهند شد خداوند را تسبیح بخوانند. ۱۹ زیرا که از بلندی قدس خود نگریسته، خداوند از آسمـان بر زمین نظـر افکنـده است. ۲۰ تا نالـه اسیران را بشنود و آنانی را که به موت سپرده شدهاند آزاد نمایـد. ۲۱ تا نـام خداوند را در صیهون ذکر نمایند و تسبیح او را در اورشلیم، ۲۲ هنگامی که قومها با هم جمـع شونـد و ممالک نیـز تا خداوند را عبـادت نماینـد. ۲۳ توانایی مرا در راه ناتوان ساخت و روزهای مرا کوتاه گردانید. ۲۴ گفتم: «ای خدای من مرا در نصف روزهایم برمدار. سالهای تو تا جمیع نسلها است. ۲۵ از قدیم بنیاد زمین را نهادی و آسمانها عمل دستهای تو است. ۲۶ آنها فانی میشوند، لیکن تو باقی هستی و جمیع آنها مثل جامه مندرس خواهند شد. و مثل ردا آنها را تبدیل خواهی کرد و مبدّل خواهند شد. ۲۷ لیکن تـو همان هستی و سالهای تو تمام نخواهد گردیـد. ۲۸ فرزنـدان بندگانت باقـی خواهند ماند و ذرّیت ایشان در حضور تو پایدار خواهنـد بـود.»
آیات مشابه ……….
۱۰۲: ۲۵-۲۷ ← عبرانیان ۱: ۱۰-۱۲
مزمور ۱۰۳
ستایش خدا
۱ ای جان من خداوند را متبارک بخوان! و هر چه در درون من است نام قدّوس او را متبارک خواند. ۲ ای جان من خداوند را متبارک بخوان و جمیع احسانهای او را فراموش مکن! ۳ که تمام گناهانت را میآمرزد و همه مرضهای تو را شفا میبخشد؛ ۴ که حیات تو را از هاویه فدیه میدهد و تاج رحمت و رأفت را بر سر تو مینهد؛ ۵ که جان تو را به چیزهای نیکو سیر میکند تا جوانی تو مثل عقاب تازه شود. ۶ خداوند عدالت را به جا میآورد و انصاف را برای جمیع مظلومان. ۷ طریقهای خویش را به موسی تعلیم داد و عملهای خود را به بنی اسرائیل. ۸ خداوند رحمان و کریم است؛ دیر غضب و بسیار رحیم. ۹ تا به ابد محاکمه نخواهد نمود و خشم را همیشه نگاه نخواهد داشت. ۱۰ با ما موافق گناهان ما عمل ننموده، و به ما به حسب خطایای ما جزا نداده است. ۱۱ زیرا آنقدر که آسمان از زمین بلندتر است، به همان قدر رحمت او بر ترسندگانش عظیم است. ۱۲ به اندازهای که مشرق از مغرب دور است، به همان اندازه گناهان ما را از ما دور کرده است. ۱۳ چنانکه پدر بر فرزندان خود رئوف است، همچنان خداوند بر ترسندگان خود رأفت مینماید. ۱۴ زیرا جبلّت ما را میداند و یاد میدارد که ما خاک هستیم. ۱۵ و اما انسان، ایام او مثل گیاه است، مثل گل صحرا همچنان میشکفد. ۱۶ زیرا که باد بر آن میوزد و نابود میگردد و مکانش دیگر آن را نمیشناسد. ۱۷ لیکن رحمت خداوند بر ترسندگانش از ازل تا ابدالآباد است و عدالت او بر فرزندانِ فرزندان. ۱۸ بر آنانی که عهد او را حفظ میکنند و فرایض او را یاد میدارند تا آنها را به جا آورند. ۱۹ خداوند تخت خود را بر آسمانها استوار نموده، و سلطنت او بر همه مسلّط است. ۲۰ خداوند را متبارک خوانید، ای فرشتگان او که در قوّت زور آورید و کلام او را به جا میآورید و آواز کلام او را گوش میگیرید! ۲۱ ای جمیع لشکرهای او خداوند را متبارک خوانید! و ای خادمان او که اراده او را بجا میآورید! ۲۲ ای همه کارهای خداوند او را متبارک خوانید! در همه مکانهای سلطنت او. ای جان من خداوند را متبارک بخوان!
آیات مشابه ……….
۱۰۳: ۸ ← یعقوب ۵: ۱۱
مزمور ۱۰۴
ستایش خداوند
۱ ای جان من، خداوند را متبارک بخوان! ای یهوه خدای من تو بی نهایت عظیم هستی! به عزّت و جلال ملبّس هستی. ۲ خویشتن را به نور مثل ردا پوشانیدهای. آسمانها را مثل پرده پهن ساختهای. ۳ آن که غرفات خود را بر آبها بنا کرده است و ابرها را مرکب خود نموده و بر بالهای باد میخرامد؛ ۴ فرشتگان خود را بادها میگرداند و خادمان خود را آتش مشتعل؛ ۵ که زمین را بر اساسش استوار کرده، تا جنبش نخورد تا ابدالآباد. ۶ آن را به لجّهها مثل ردا پوشانیدهای، که آبها بر کوهها ایستادهاند. ۷ از عتاب تو میگریزند. از آواز رعد تو پراکنده میشوند. ۸ به فراز کوهها بر میآیند، و به همواریها فرود میآیند، به مکانی که برای آنها مهیا ساختهای. ۹ حدی برای آنها قرار دادهای که از آن نگذرند و برنگردند تا زمین را بپوشانند. ۱۰ که چشمهها را در وادیها جاری میسازد تا در میان کوهها روان بشوند. ۱۱ تمام حیوانات صحرا را سیراب میسازند تا گورخران تشنگی خود را فرو نشانند. ۱۲ بر آنها مرغان هوا ساکن میشوند و از میان شاخهها آواز خود را میدهند. ۱۳ او از غرفات خود کوهها را سیراب میکند و از ثمرات اعمال تو زمین سیر میشود. ۱۴ نباتات را برای بهایم میرویاند و سبزهها را برای خدمت انسان، و نان را از زمین بیرون میآورد، ۱۵ و شراب را که دل انسان را شادمان میکند، و چهره او را به روغن شاداب میسازد؛ و دل انسان را به نان قوی میگرداند. ۱۶ درختان خداوند شادابند، یعنی سروهای آزاد لبنان که غرس کرده است، ۱۷ که در آنها مرغان آشیانهای خود را میگیرند و اما صنوبر خانه لق لق میباشد. ۱۸ کوههای بلند برای بزهای کوهی و صخرهها برای یربوع ملجاء است. ۱۹ ماه را برای موسمها ساخت و آفتاب مغرب خود را میداند. ۲۰ تاریکی میسازی و شب میشود که در آن همه حیوانات جنگلی راه میروند. ۲۱ شیر بچگان برای شکار خود غرّش میکنند و خوراک خویش را از خدا میجویند. ۲۲ چون آفتاب طلوع میکند جمع میشوند و در بیشههای خود میخوابند. ۲۳ انسان برای عمل خود بیرون میآید و به جهت شغل خویش تا شامگاه. ۲۴ ای خداوند اعمال تو چه بسیار است! جمیع آنها را به حکمت کردهای. زمین از دولت تو پر است. ۲۵ و آن دریای بزرگ و وسیع الاطراف نیز که در آن حشرات از حدّ شماره زیادهاند و حیوانات خرد و بزرگ. ۲۶ و در آن کشتیها راه میروند و آن لویاتان که به جهت بازی کردن در آن آفریدهای. ۲۷ جمیع اینها از تو انتظار میکشند تا خوراک آنها را در وقتش برسانی. ۲۸ آنچه را که به آنها میدهی، فرا میگیرند. دست خود را باز میکنی، پس از چیزهای نیکو سیر میشوند. ۲۹ روی خود را میپوشانی، پس مضطرب میگردند. روح آنها را قبض میکنی، پس میمیرند و به خاک خود بر میگردند. ۳۰ چون روح خود را میفرستی، آفریده میشوند و روی زمین را تازه میگردانی. ۳۱ جلال خداوند تا ابدالآباد است. خداوند از اعمال خود راضی خواهد بود. ۳۲ که به زمین نگاه میکند و آن میلرزد. کوهها را لمس میکند، پس آتش فشان میشوند. ۳۳ خداوند را خواهم سرایید تا زنده میباشم. برای خدای خود تسبیح خواهم خواند تا وجود دارم. ۳۴ تفکر من او را لذیذ بشود و من در خداوند شادمان خواهم بود. ۳۵ گناهکاران از زمین نابود گردند و شریران دیگر یافت نشوند. ای جان من، خداوند را متبارک بخوان! هلّلویاه!
آیات مشابه ……….
۱۰۴: ۴ ← عبرانیان ۱: ۷
۱۰۴: ۲۶ ← ایوب ۴۱: ۱؛ مزامیر ۷۴: ۱۴؛ اشعیا ۲۷: ۱
مزمور ۱۰۵
کارهای خدا برای قوم او
۱ یهوه را حمد گویید و نام او را بخوانید. اعمال او را در میان قومها اعلام نمایید. ۲ او را بسرایید برای او تسبیح بخوانید. در تمام کارهای عجیب او تفکر نمایید. ۳ در نام قدّوس او فخر کنید. دل طالبان خداوند شادمان باشد. ۴ خداوند و قوّت او را بطلبید؛ روی او را پیوسته طالب باشید. ۵ کارهای عجیب را که او کرده است به یاد آورید. آیات او و داوریهای دهان او را. ۶ ای ذریت بنده او ابراهیم، ای فرزندان یعقوب، برگزیده او، ۷ یهوه خدای ماست! داوریهای او در تمامی جهان است. ۸ عهد خود را یاد میدارد تا ابدالآباد و کلامی را که بر هزاران پشت فرموده است. ۹ آن عهدی را که با ابراهیم بسته و قسمی را که برای اسحاق خورده است. ۱۰ و آن را برای یعقوب فریضهای استوار ساخت و برای اسرائیل عهد جاودانی. ۱۱ و گفت که زمین کنعان را به تو خواهم داد تا حصّه میراث شما شود. ۱۲ هنگامی که عددی معدود بودند، قلیل العدد و غربا در آنجا، ۱۳ و از امّتی تا امّتی سرگردان میبودند و از یک مملکت تا قوم دیگر. ۱۴ او نگذاشت که کسی بر ایشان ظلم کند بلکه پادشاهان را به خاطر ایشان توبیخ نمود ۱۵ که بر مسیحان من دست مگذارید و انبیای مرا ضرر مرسانید. ۱۶ پس قحطی را بر آن زمین خواند و تمامی قوام نان را شکست، ۱۷ و مردی پیش روی ایشان فرستاد، یعنی یوسف را که او را به غلامی فروختند. ۱۸ پایهای وی را به زنجیرها خستند و جان او در آهن بسته شد، ۱۹ تا وقتی که سخن او واقع شد و کلام خداوند او را امتحان نمود. ۲۰ آنگاه پادشاه فرستاده، بندهای او را گشاد و سلطان قومها او را آزاد ساخت. ۲۱ او را بر خانة خود حاکم قرار داد و مختار بر تمام مایملک خویش، ۲۲ تا به اراده خود سروران او را بند نماید و مشایخ او را حکمت آموزد. ۲۳ پس اسرائیل به مصر درآمدند و یعقوب در زمین حام غربت پذیرفت. ۲۴ و او قوم خود را به غایت بارور گردانید و ایشان را از دشمنان ایشان قویتر ساخت. ۲۵ لیکن دل ایشان را برگردانید تا بر قوم او کینه ورزند و بر بندگان وی حیله نمایند. ۲۶ بنده خود موسی را فرستاد و هارون را که برگزیده بود. ۲۷ کلمات و آیات او را در میان ایشان اقامه کردند و عجایب او را در زمین حام. ۲۸ ظلمت را فرستاد که تاریک گردید. پس به کلام او مخالفت نورزیدند. ۲۹ آبهای ایشان را به خون مبدل ساخت و ماهیان ایشان را میرانید. ۳۰ زمین ایشان غوکها را به ازدحام پیدا نمود، حتّی در حرمهای پادشاهان ایشان. ۳۱ او گفت و انواع مگسها پدید آمد و پشهها در همه حدود ایشان. ۳۲ تگرگ را به عوض باران بارانید و آتش مشتعل را در زمین ایشان. ۳۳ موها و انجیرهای ایشان را زد و درختان محّال ایشان را بشکست. ۳۴ او گفت و ملخ پدید آمد و کرمها از حّد شماره افزون. ۳۵ و هر سهم را در زمین ایشان بخوردند و میوههای زمین ایشان را خوردند. ۳۶ و جمیع نخست زادگان را در زمین ایشان زد، اوایل تمامی قوّت ایشان را. ۳۷ و ایشان را با طلا و نقره بیرون آورد که در اسباط ایشان یکی ضعیف نبود. ۳۸ مصریان از بیرون رفتن ایشان شاد بودند زیرا که خوف ایشان بر آنها مستولی گردیده بود. ۳۹ ابری برای پوشش گسترانید و آتشی که شامگاه روشنایی دهد. ۴۰ سؤال کردند پس سَلْوی برای ایشان فرستاد و ایشان را از نان آسمان سیر گردانید. ۴۱ صخره را بشکافت و آب جاری شد؛ در جایهای خشک مثل نهر روان گردید. ۴۲ زیرا کلام مقدّس خود را به یاد آورد و بنده خویش ابراهیم را. ۴۳ و قوم خود را با شادمانی بیرون آورد و برگزیدگان خویش را با ترنّم. ۴۴ و زمینهای امّتها را بدیشان داد و زحمت قومها را وارث شدند. ۴۵ تا آنکه فرایض او را نگاه دارند و شریعت او را حفظ نمایند. هللویاه!
آیات مشابه ……….
۱۰۵: ۹ ← پیدایش ۱۲: ۷، ۱۷: ۸، ۲۶: ۳
۱۰۵: ۱۰-۱۱ ← پیدایش ۲۸: ۱۳
۱۰۵: ۱۴-۱۵ ← پیدایش ۲۰: ۳-۷
۱۰۵: ۱۶ ← پیدایش ۴۱: ۵۳-۵۷
۱۰۵: ۱۷ ← پیدایش ۳۷: ۲۸، ۴۵: ۵
۱۰۵: ۱۸-۱۹ ← پیدایش ۳۹: ۲۰، ۴۰: ۲۳
۱۰۵: ۲۰ ← پیدایش ۴۱: ۱۴
۱۰۵: ۲۱ ← پیدایش ۴۱: ۳۹-۴۱
۱۰۵: ۲۳ ← پیدایش ۴۶: ۶، ۴۷: ۱۱
۱۰۵: ۲۴-۲۵ ← خروج ۱: ۷-۱۴
۱۰۵: ۲۶ ← خروج ۳: ۱، ۴: ۱۷
۱۰۵: ۲۸ ← خروج ۱۰: ۲۱-۲۳
۱۰۵: ۲۹ ← خروج ۷: ۱۷-۲۱
۱۰۵: ۳۰ ← خروج ۸: ۱-۶
۱۰۵: ۳۱ ← خروج ۸: ۱۶-۱۷ و ۲۰-۲۴
۱۰۵: ۳۲-۳۳ ← خروج ۹: ۲۲-۲۵
۱۰۵: ۳۴-۳۵ ← خروج ۱۰: ۱۲-۱۵
۱۰۵: ۳۶ ← خروج ۱۲: ۲۹
۱۰۵: ۳۷-۳۸ ← خروج ۱۴: ۳۳-۳۶
۱۰۵: ۳۹ ← خروج ۱۳: ۲۱-۲۲
۱۰۵: ۴۰ ← خروج ۱۶: ۲-۱۵
۱۰۵: ۴۱ ← خروج ۱۷: ۱-۷؛ اعداد ۲۰: ۲-۱۳
۱۰۵: ۴۴ ← یوشع ۱۱: ۱۶-۲۳
مزمور ۱۰۶
رحمت خداوند برای قوم خود
۱ هللویاه! خداوند را حمد بگویید زیرا که او نیکو است و رحمت او تا ابدالآباد! ۲ کیست که اعمال عظیم خداوند را بگوید و همه تسبیحات او را بشنواند؟ ۳ خوشا بحال آنانی که انصاف را نگاه دارند و آن که عدالت را در همه وقت به عمل آورد. ۴ ای خداوند مرا یاد کن به رضامندیی که با قوم خود میداری؛ و به نجات خود از من تفقّد نما. ۵ تا سعادت برگزیدگان تو را ببینم و به شادمانی قوم تو مسرور شوم و با میراث تو فخر نمایم. ۶ با پدران خود گناه نمودهایم و عصیان ورزیده، شرارت کردهایم. ۷ پدران ما کارهای عجیب تو را در مصر نفهمیدند و کثرت رحمت تو را به یاد نیاوردند، بلکه نزد دریا یعنی بحر قلزم فتنه انگیختند. ۸ لیکن به خاطر اسم خود ایشان را نجات داد تا توانایی خود را اعلان نماید. ۹ و بحر قُلْزُم را عتاب کرد که خشک گردید. پس ایشان را در لجّهها مثل بیابان رهبری فرمود. ۱۰ و ایشان را از دست دشمن نجات داد و از دست خصم رهایی بخشید. ۱۱ و آب، دشمنان ایشان را پوشانید که یکی از ایشان باقی نماند. ۱۲ آنگاه به کلام او ایمان آوردند و حمد او را سراییدند. ۱۳ لیکن اعمال او را به زودی فراموش کردند و مشورت او را انتظار نکشیدند. ۱۴ بلکه شهوت پرستی نمودند در بادیه؛ و خدا را امتحان کردند در هامون. ۱۵ و مسألت ایشان را بدیشان داد. لیکن لاغری در جانهای ایشان فرستاد. ۱۶ پس به موسی در اردو حسد بردند و به هارون، مقدّس یهوّه. ۱۷ و زمین شکافته شده، داتان را فرو برد و جماعت ابیرام را پوشانید. ۱۸ و آتش، در جماعت ایشان افروخته شده، شعله آتش شریران را سوزانید. ۱۹ گوسالهای در حوریب ساختند و بتی ریخته شده را پرستش نمودند. ۲۰ و جلال خود را تبدیل نمودند به مثال گاوی که علف میخورد. ۲۱ و خدای نجات دهنده خود را فراموش کردند که کارهای عظیم در مصر کرده بود، ۲۲ و اعمال عجیبه را در زمین حام و کارهای ترسناک را در بحر قلزم. ۲۳ آنگاه گفت که ایشان را هلاک بکند، اگر برگزیده او موسی در شکاف به حضور وی نمیایستاد، تا غضب او را از هلاکتِ ایشان برگرداند. ۲۴ و زمین مرغوب را خوار شمردند و به کلام وی ایمان نیاوردند. ۲۵ و در خیمههای خود همهمه کردند و قول خداوند را استماع ننمودند. ۲۶ لهذا دست خود را بر ایشان برافراشت، که ایشان را در صحرا از پا درآوَرَدْ. ۲۷ و ذریت ایشان را در میان امّتها بیندازد و ایشان را در زمینها پراکنده کند. ۲۸ پس به بعل فغور پیوستند و قربانیهای مردگان را خوردند. ۲۹ و به کارهای خود خشم او را به هیجان آوردند و وبا بر ایشان سخت آمد. ۳۰ آنگاه فینحاس بر پا ایستاده، داوری نمود و وبا برداشته شد. ۳۱ و این برای او به عدالت محسوب گردید، نسلاً بعد نسل تا ابدالآباد. ۳۲ و او را نزد آب مریبه غضبناک نمودند. حتی موسی را به خاطر ایشان آزاری عارض گردید. ۳۳ زیرا که روح او را تلخ ساختند، تا از لبهای خود ناسزا گفت. ۳۴ و آن قومها را هلاک نکردند، که درباره ایشان خداوند امر فرموده بود. ۳۵ بلکه خویشتن را با امّتها آمیختند و کارهای ایشان را آموختند. ۳۶ و بتهای ایشان را پرستش نمودند تا آنکه برای ایشان دام گردید. ۳۷ و پسران و دختران خویش را برای دیوها قربانی گذرانیدند، ۳۸ و خون بی گناه را ریختند یعنی خون پسران و دختران خود را که آن را برای بتهای کنعان ذبح کردند و زمین از خون ملوّث گردید. ۳۹ و از کارهای خود نجس شدند و در افعال خویش زناکار گردیدند. ۴۰ لهذا خشم خداوند بر قوم خود افروخته شد و میراث خویش را مکروه داشت. ۴۱ و ایشان را به دست امّتها تسلیم نمود تا آنانی که از ایشان نفرت داشتند، بر ایشان حکمرانی کردند. ۴۲ و دشمنان ایشان بر ایشان ظلم نمودند و زیر دست ایشان ذلیل گردیدند. ۴۳ بارهای بسیار ایشان را خلاصی داد. لیکن به مشورتهای خویش بر او فتنه کردند و به سبب گناه خویش خوار گردیدند. ۴۴ با وجود این، بر تنگی ایشان نظر کرد، وقتی که فریاد ایشان را شنید. ۴۵ و به خاطر ایشان، عهد خود را به یاد آورد و در کثرت رحمت خویش بازگشت نمود. ۴۶ و ایشان را حرمت داد، در نظر جمیع اسیر کنندگان ایشان. ۴۷ ای یهوّه خدای ما، ما را نجات ده! و ما را از میان امّتها جمع کن! تا نام قدّوس تو را حمد گوییم و در تسبیح تو فخر نماییم. ۴۸ یهوّه خدای اسرائیل متبارک باد از ازل تا ابدالآباد. و تمامی قوم بگویند آمین. هلّلویاه!
آیات مشابه ……….
۱۰۶: ۱ ← اول تواریخ ۱۶: ۳۴؛ دوم تواریخ ۵: ۱۳، ۷: ۳؛ عزرا ۳: ۱۱؛ مزامیر ۱۰۰: ۵، ۱۰۷: ۱، ۱۱۸: ۱، ۱۳۶: ۱؛ ارمیا ۳۳: ۱۱
۱۰۶: ۷ ← خروج ۱۴: ۱۰-۱۲
۱۰۶: ۹-۱۲ ← خروج ۱۴: ۲۱-۲۳
۱۰۶: ۱۲ ← خروج ۱۵: ۱-۲۱
۱۰۶: ۱۴-۱۵ ← اعداد ۱۱: ۴-۳۴
۱۰۶: ۱۶-۱۸ ← اعداد ۱۶: ۱-۳۵
۱۰۶: ۱۹-۲۳ ← خروج ۳۲: ۱-۱۴
۱۰۶: ۲۴-۲۶ ← اعداد ۱۴: ۱-۳۵
۱۰۶: ۲۷ ← لاویان ۲۶: ۳۳
۱۰۶: ۲۸-۳۱ ← اعداد ۲۵: ۱-۱۳
۱۰۶: ۳۲-۳۳ ← اعداد ۲۰: ۲-۱۳
۱۰۶: ۳۴-۳۶ ← داوران ۲: ۱-۳، ۳: ۵-۶
۱۰۶: ۳۷ ← دوم پادشاهان ۱۷: ۱۷
۱۰۶: ۳۸ ← اعداد ۳۵: ۳۳
۱۰۶: ۴۰-۴۶ ← داوران ۲: ۱۴-۱۸
۱۰۶: ۴۷-۴۸ ← اول تواریخ ۱۶: ۳۵-۳۶
مزمور ۱۰۷
ستایش نیکویی خداوند
۱ خداوند را حمد بگویید زیرا که او نیکو است و رحمت او باقی است تا ابدالآباد. ۲ فدیه شدگان خداوند این را بگویند که ایشان را از دست دشمن فدیه داده است. ۳ و ایشان را از بُلدان جمع کرده، از مشرق و مغرب و از شمال و جنوب. ۴ در صحرا آواره شدند و در بادیهای بی طریق و شهری برای سکونت نیافتند. ۵ گرسنه و تشنه نیز شدند و جان ایشان در ایشان مستمند گردید. ۶ آنگاه در تنگی خود نزد خداوند فریاد برآوردند و ایشان را از تنگیهای ایشان رهایی بخشید، ۷ و ایشان را به راه مستقیم رهبری نمود، تا به شهری مسکون درآمدند. ۸ پس خداوند را به سبب رحمتش تشکر نمایند و به سبب کارهای عجیب وی با بنی آدم. ۹ زیرا که جان آرزومند را سیر گردانید و جان گرسنه را از چیزهای نیکو پر ساخت، ۱۰ آنانی که در تاریکی و سایه موت نشسته بودند، که در مذلّت و آهن بسته شده بودند. ۱۱ زیرا به کلام خدا مخالفت نمودند و به نصیحت حضرت اعلی اهانت کردند. ۱۲ و او دل ایشان را به مشقّت ذلیل ساخت؛ بلغزیدند و مدد کنندهای نبود. ۱۳ آنگاه در تنگی خود نزد خداوند فریاد برآوردند و ایشان را از تنگیهای ایشان رهایی بخشید. ۱۴ ایشان را از تاریکی و سایه موت بیرون آورد و بندهای ایشان را بگسست. ۱۵ پس خداوند را به سبب رحمتش تشکر نمایند و به سبب کارهای عجیب او با بنی آدم. ۱۶ زیرا که دروازههای برنجین را شکسته، و بندهای آهنین را پاره کرده است. ۱۷ احمقان به سبب طریق شریرانه خود و به سبب گناهان خویش، خود را ذلیل ساختند. ۱۸ جان ایشان هر قسم خوراک را مکروه داشت و به دروازههای موت نزدیک شدند. ۱۹ آنگاه در تنگی خود نزد خداوند فریاد برآوردند و ایشان را از تنگیهای ایشان رهایی بخشید. ۲۰ کلام خود را فرستاده، ایشان را شفا بخشید و ایشان را از هلاکتهای ایشان رهانید. ۲۱ پس خداوند را به سبب رحمتش تشکر نمایند و به سبب کارهای عجیب او با بنی آدم. ۲۲ و قربانیهای تشکر را بگذرانند و اعمال وی را به ترّنم ذکر کنند. ۲۳ آنانی که در کشتیها به دریا رفتند، و در آبهای کثیر شغل کردند. ۲۴ اینان کارهای خداوند را دیدند و اعمال عجیب او را در لجّهها. ۲۵ او گفت پس باد تند را وزانید و امواج آن را برافراشت. ۲۶ به آسمانها بالا رفتند و به لجّهها فرود شدند و جان ایشان از سختی گداخته گردید. ۲۷ سرگردان گشته، مثل مستان افتان و خیزان شدند و عقل ایشان تماماً حیران گردید. ۲۸ آنگاه در تنگی خود نزد خداوند فریاد برآوردند و ایشان را از تنگیهای ایشان رهایی بخشید. ۲۹ طوفان را به آرامی ساکت ساخت که موجهایش ساکن گردید. ۳۰ پس مسرور شدند زیرا که آسایش یافتند و ایشان را به بندرِ مرادِ ایشان رسانید. ۳۱ پس خداوند را به سبب رحمتش تشکر نمایند و به سبب کارهای عجیب او با بنی آدم. ۳۲ و او را در مجمع قوم متعال بخوانند و در مجلس مشایخ او را تسبیح بگویند. ۳۳ او نهرها را به بادیه مبدّل کرد و چشمههای آب را به زمین تشنه. ۳۴ و زمین بارور را نیز به شوره زار، به سبب شرارت ساکنان آن. ۳۵ بادیه را به دریاچه آب مبدّل کرد و زمین خشک را به چشمههای آب. ۳۶ و گرسنگان را در آنجا ساکن ساخت تا شهری برای سکونت بنا نمودند. ۳۷ و مزرعهها کاشتند و تاکستانها غرس نمودند و حاصل غلّه به عمل آوردند. ۳۸ و ایشان را برکت داد تا به غایت کثیر شدند و بهایم ایشان را نگذارد کم شوند. ۳۹ و باز کم گشتند و ذلیل شدند، از ظلم و شقاوت و حزن. ۴۰ ذلّت را بر رؤسا میریزد و ایشان را در بادیهای که راه ندارد آواره میسازد. ۴۱ اما مسکین را از مشقّتش بر میافرازد و قبیلهها را مثل گلهها برایش پیدا میکند. ۴۲ صالحان این را دیده، شادمان میشوند و تمامی شرارت دهان خود را خواهد بست. ۴۳ کیست خردمند تا بدین چیزها تفکر نماید؟ که ایشان رحمتهای خداوند را خواهند فهمید.
آیات مشابه ……….
۱۰۷: ۱ ← اول تواریخ ۱۶: ۳۴؛ دوم تواریخ ۵: ۱۳، ۷: ۳؛ عزرا ۳: ۱۱؛ مزامیر ۱۰۰: ۵، ۱۰۶: ۱، ۱۱۸: ۱، ۱۳۶: ۱؛ ارمیا ۳۳: ۱۱
مزمور ۱۰۸
طلب کمک علیه دشمنان
۱ ای خدا دل من مستحکم است. من خواهم سرایید و ترنّم خواهم نمود و جلال من نیز. ۲ ای عود و بربط بیدار شوید! من نیز در سحرگاه بیدار خواهم شد. ۳ ای خداوند، تو را در میان قومها حمد خواهم گفت و در میان طایفهها تو را خواهم سرایید. ۴ زیرا که رحمت تو عظیم است، فوق آسمانها! و راستی تو تا افلاک میرسد! ۵ ای خدا، بر فوق آسمانها متعال باش و جلال تو بر تمامی زمین! ۶ تا محبوبان تو خلاصی یابند. به دست راست خود نجات ده و مرا اجابت فرما. ۷ خدا در قدّوسیت خود سخن گفته است، پس وجد خواهم نمود. شکیم را تقسیم میکنم و وادی سکوت را خواهم پیمود. ۸ جلعاد از آن من است و منسّی از آن من. و افرایم خود سر من. و یهودا عصای سلطنت من. ۹ موآب ظرف شست و شوی من است، و بر ادوم نعلین خود را خواهم انداخت و بر فلسطین فخر خواهم نمود. ۱۰ کیست که مرا به شهر حصین درآورد؟ کیست که مرا به ادوم رهبری نماید؟ ۱۱ آیا نه تو ای خدا که ما را ترک کردهای؟ و تو ای خدا که با لشکرهای ما بیرون نمیآیی؟ ۱۲ ما را بر دشمن امداد فرما، زیرا که مدد انسان باطل است. ۱۳ در خدا با شجاعت کار خواهیم کرد و او دشمنان ما را پایمال خواهد نمود.
مزمور ۱۰۹
شکایت مرد رنجدیده
۱ ای خدای تسبیح من، خاموش مباش! ۲ زیرا که دهانِ شرارت و دهانِ فریب را بر من گشودهاند، و به زبان دروغ بر من سخن گفتهاند. ۳ به سخنان کینه مرا احاطه کردهاند و بی سبب با من جنگ نمودهاند. ۴ به عوض محبتِ من، با من مخالفت میکنند، و اما من دعا. ۵ و به عوض نیکویی به من بدی کردهاند، و به عوض محبت، عداوت نموده. ۶ مردی شریر را بر او بگمار، و دشمن به دست راست او بایستد. ۷ هنگامی که در محاکمه بیاید، خطا کار بیرون آید و دعای او گناه بشود. ۸ ایام عمرش کم شود و منصب او را دیگری ضبط نماید. ۹ فرزندان او یتیم بشوند و زوجه وی بیوه گردد. ۱۰ و فرزندان او آواره شده، گدایی بکنند و از خرابههای خود قوّت را بجویند. ۱۱ طلبکار تمامی مایملک او را ضبط نماید و اجنبیان محنت او را تاراج کنند. ۱۲ کسی نباشد که بر او رحمت کند و بر یتیمانِ وی احدی رأفت ننماید. ۱۳ ذرّیت وی منقطع گردند و در طبقه بعد نام ایشان محو شود. ۱۴ عصیان پدرانش نزد خداوند به یاد آورده شود و گناه مادرش محو نگردد. ۱۵ و آنها در مدّ نظر خداوند دائماً بماند تا یادگاری ایشان را از زمین ببُرَد. ۱۶ زیرا که رحمت نمودن را به یاد نیاوَرْد، بلکه بر فقیر و مسکین جفا کرد و بر شکسته دل تا او را به قتل رساند. ۱۷ چون که لعنت را دوست میداشت، بدو رسیده و چون که برکت را نمیخواست، از او دور شده است. ۱۸ و لعنت را مثل ردای خود در بر گرفت و مثل آب به شکمش درآمد و مثل روغن در استخوانهای وی. ۱۹ پس مثل جامهای که او را میپوشاند، و چون کمربندی که به آن همیشه بسته میشود، خواهد بود. ۲۰ این است اجرت مخالفانم از جانب خداوند و برای آنانی که بر جان من بدی میگویند. ۲۱ اما تو ای یهوّه خداوند، به خاطر نام خود با من عمل نما؛ چون که رحمت تو نیکوست، مرا خلاصی ده. ۲۲ زیرا که من فقیر و مسکین هستم و دل من در اندرونم مجروح است. ۲۳ مثل سایهای که در زوال باشد، رفتهام و مثل ملخ رانده شدهام. ۲۴ زانوهایم از روزه داشتن میلرزد و گوشتم از فربهی کاهیده میشود. ۲۵ و من نزد ایشان عار گردیدهام. چون مرا میبینند سر خود را میجنبانند. ۲۶ ای یهوه خدای من مرا اعانت فرما، و به حسب رحمت خود مرا نجات ده، ۲۷ تا بدانند که این است دست تو، و تو ای خداوند این را کردهای. ۲۸ ایشان لعنت بکنند، اما تو برکت بده. ایشان برخیزند و خجل گردند و اما بنده تو شادمان شود. ۲۹ جفا کنندگانم به رسوایی ملبّس شوند و خجالت خویش را مثل ردا بپوشند. ۳۰ خداوند را به زبان خود بسیار تشکر خواهم کرد و او را در جماعت کثیر حمد خواهم گفت. ۳۱ زیرا که به دست راست مسکین خواهد ایستاد تا او را از آنانی که بر جان او فتوا میدهند برهاند.
آیات مشابه ……….
۱۰۹: ۸ ← اعمال ۱: ۲۰
۱۰۹: ۲۵ ← متی ۲۷: ۳۹؛ مرقس ۱۵: ۲۹
مزمور ۱۱۰
کاهن به رتبه ملکیصدق
۱ یهوه به خداوند من گفت: «به دست راست من بنشین تا دشمنانت را پای انداز تو سازم.» ۲ خداوند عصای قوّت تو را از صهیون خواهد فرستاد. در میان دشمنان خود حکمرانی کن. ۳ قوم تو در روزِ قوّتِ تو، هدایای تبرّعی میباشند. در زینتهای قدّوسیت، شبنمِ جوانی تو از رَحِم صحرگاه برای توست. ۴ خداوند قسم خورده است و پشیمان نخواهد شد که «تو کاهن هستی تا ابدالآباد، به رتبه ملکیصدق.» ۵ خداوند که به دست راست توست؛ در روز غضب خود پادشاهان را شکست خواهد داد. ۶ در میان امّتها داوری خواهد کرد. از لاشها پر خواهد ساخت و سر آنها را در زمین وسیع خواهد کوبید. ۷ از نهرِ سرِ راه خواهد نوشید. بنابراین سر خود را بر خواهد افراشت.
آیات مشابه ……….
۱۱۰: ۱ ← متی ۲۲: ۴۴؛ مرقس ۱۲: ۳۶؛ لوقا ۲۰: ۴۲-۴۳؛ اعمال ۲: ۳۴-۳۵؛ اول قرنتیان ۱۵: ۲۵؛ افسسیان ۱: ۲۰-۲۲؛ کولسیان ۳: ۱
۱۱۰: ۲ ← عبرانیان ۱: ۱۳، ۸: ۱، ۱۰: ۱۲-۱۳
۱۱۰: ۴ ← عبرانیان ۵: ۶، ۶: ۲۰، ۷: ۱۷ و ۲۱
مزمور ۱۱۱
رحمت خداوند
۱ هلّلویاه! خداوند را به تمامی دل حمد خواهم گفت، در مجلس راستان و در جماعت. ۲ کارهای خداوند عظیم است، و همگانی که به آنها رغبت دارند در آنها تفتیش میکنند. ۳ کار او جلال و کبریایی است و عدالت وی پایدار تا ابدالآباد. ۴ یادگاری برای کارهای عجیب خود ساخته است. خداوند کریم و رحیم است. ۵ ترسندگان خود را رزقی نیکو داده است. عهد خویش را به یاد خواهد داشت تا ابدالآباد. ۶ قوّت اعمال خود را برای قوم خود بیان کرده است تا میراث امّتها را بدیشان عطا فرماید. ۷ کارهای دستهایش راستی و انصاف است و جمیع فرایض وی امین. ۸ آنها پایدار است تا ابدالآباد. در راستی و استقامت کرده شده. ۹ فدیهای برای قوم خود فرستاد و عهد خویش را تا ابد امر فرمود. نام او قدّوس و مهیب است. ۱۰ ترس خداوند ابتدای حکمت است. همه عاملین آنها را خردمندی نیکو است. حمد او پایدار است تا ابدالآباد.
آیات مشابه ……….
۱۱۱: ۱۰ ← ایوب ۲۸: ۲۸؛ امثال ۱: ۷، ۹: ۱۰، ۱۲: ۹؛ دوم قرنتیان ۹: ۹
مزمور ۱۱۲
سعادت شخص خدا ترس
۱ هللویاه! خوشا بحال کسی که از خداوند میترسد و در وصایای او بسیار رغبت دارد. ۲ ذرّیتش در زمین زور آور خواهند بود. طبقه راستان مبارک خواهند شد. ۳ توانگری و دولت در خانه او خواهد بود و عدالتش تا به ابد پایدار است. ۴ نور برای راستان در تاریکی طلوع میکند. او کریم و رحیم و عادل است. ۵ فرخنده است شخصی که رئوف و قرض دهنده باشد. او کارهای خود را به انصاف استوار میدارد. ۶ زیرا که تا به ابد جنبش نخواهد خورد. مرد عادل تا به ابد مذکور خواهد بود. ۷ از خبر بد نخواهد ترسید. دل او پایدار است و بر خداوند توکل دارد. ۸ دل او استوار است و نخواهد ترسید تا آرزوی خویش را بر دشمنان خود ببیند. ۹ بذل نموده، به فقرا بخشیده است؛ عدالتش تا به ابد پایدار است. شاخ او با عزّت افراشته خواهد شد. ۱۰ شریر این را دیده، غضبناک خواهد شد. دندانهای خود را فشرده، گداخته خواهد گشت. آرزوی شریران زایل خواهد گردید.
مزمور ۱۱۳
محبت خداوند
۱ هلّلویاه! ای بندگان خداوند، تسبیح بخوانید. نام خداوند را تسبیح بخوانید. ۲ نام خداوند متبارک باد، از الآن و تا ابدالآباد. ۳ از مَطْلَع آفتاب تا مغرب آن، نام خداوند تسبیح خوانده شود. ۴ خداوند بر جمیع امّتها متعال است و جلال وی فوق آسمانها. ۵ کیست مانند یهوّه خدای ما که بر اعلی علّیین نشسته است؟ ۶ و متواضع میشود تا نظر نماید بر آسمانها و بر زمین؛ ۷ که مسکین را از خاک بر میدارد و فقیر را از مزبله بر میافرازد. ۸ تا او را با بزرگان بنشاند یعنی با بزرگان قوم خویش. ۹ زن نازاد را خانه نشین میسازد و مادر فرحناک فرزندان. هلّلویاه!
مزمور ۱۱۴
سرود فصح
۱ وقتی که اسرائیل از مصر بیرون آمدند، و خاندان یعقوب از قوم اجنبی زبان، ۲ یهودا مَقْدَس او بود و اسرائیل محّل سلطنت وی. ۳ دریا این را بدید و گریخت و اردن به عقب برگشت. ۴ کوهها مثل قوچها به جستن درآمدند و تلها مثل برههای گله. ۵ ای دریا تو را چه شد که گریختی؟ و ای اردن که به عقب برگشتی؟ ۶ ای کوهها که مثل قوچها به جستن درآمدید و ای تلها که مثل برههای گله. ۷ ای زمین از حضور خداوند متزلزل شو و از حضور خدای یعقوب. ۸ که صخره را دریاچه آب گردانید و سنگ خارا را چشمه آب.
آیات مشابه ……….
۱۱۴: ۱ ← خروج ۱۲: ۵۱
۱۱۴: ۳ ← خروج ۱۴: ۲۱؛ یوشع ۳: ۱۶
۱۱۴: ۸ ← خروج ۱۷: ۱-۷؛ اعداد ۲۰: ۲-۱۳
مزمور ۱۱۵
در وصف خدای حقیقی
۱ ما را نی، ای خداوند! ما را نی، بلکه نام خود را جلال ده! به سبب رحمتت و به سبب راستی خویش. ۲ امّتها چرا بگویند که «خدای ایشان الآن کجاست؟» ۳ اما خدای ما در آسمانهاست. آنچه را که اراده نمود، به عمل آورده است. ۴ بتهای ایشان نقره و طلاست، از صنعت دستهای انسان. ۵ آنها را دهان است و سخن نمیگویند. آنها را چشمهاست و نمیبینند. ۶ آنها را گوشهاست و نمیشنوند. آنها را بینی است و نمیبویند. ۷ دستها دارند و لمس نمیکنند. و پایها و راه نمیروند. و به گلوی خود تنطّق نمینمایند. ۸ سازندگان آنها مثل آنها هستند، و هر که بر آنها توکل دارد. ۹ ای اسرائیل بر خداوند توکل نما. او معاون و سپر ایشان است. ۱۰ ای خاندانِ هارون بر خداوند توکل نمایید. او معاون و سپر ایشان است. ۱۱ ای ترسندگانِ خداوند، بر خداوند توکل نمایید. او معاون و سپر ایشان است. ۱۲ خداوند ما را به یاد آورده، برکت میدهد. خاندان اسرائیل را برکت خواهد داد و خاندان هارون را برکت خواهد داد. ۱۳ ترسندگان خداوند را برکت خواهد داد، چه کوچک و چه بزرگ. ۱۴ خداوند شما را ترقی خواهد داد، شما و فرزندان شما را. ۱۵ شما مبارک خداوند هستید که آسمان و زمین را آفرید. ۱۶ آسمانها، آسمانهای خداوند است و اما زمین را به بنی آدم عطا فرمود. ۱۷ مردگان نیستند که یاه را تسبیح میخوانند؛ و نه آنانی که به خاموشی فرو میروند. ۱۸ لیکن ما یاه را متبارک خواهیم خواند، از الآن و تا ابدالآباد. هلّلویاه!
آیات مشابه ……….
۱۱۵: ۴-۸ ← مزامیر ۱۳۵: ۱۵-۱۸؛ مکاشفه ۹: ۲۰
۱۱۵: ۱۳ ← مکاشفه ۱۱: ۱۸، ۱۹: ۵
مزمور ۱۱۶
سپاسگزاری برای رهایی
۱ خداوند را محبت مینمایم زیرا که آواز من و تضّرع مرا شنیده است. ۲ زیرا که گوش خود را به من فرا داشته است، پس مدّت حیات خود، او را خواهم خواند. ۳ ریسمانهای موت مرا احاطه کرد و تنگیهای هاویه مرا دریافت، تنگی و غم پیدا کردم. ۴ آنگاه نام خداوند را خواندم. آه ای خداوند جان مرا رهایی ده! ۵ خداوند رئوف و عادل است و خدای ما رحیم است. ۶ خداوند ساده دلان را محافظت میکند. ذلیل بودم و مرا نجات داد. ۷ ای جان من به آرامی خود برگرد، زیرا خداوند به تو احسان نموده است. ۸ زیرا که جان مرا از موت خلاصی دادی و چشمانم را از اشک و پایهایم را از لغزیدن. ۹ به حضور خداوند سالک خواهم بود، در زمین زندگان. ۱۰ ایمان آوردم پس سخن گفتم. من بسیار مستمند شدم. ۱۱ در پریشانی خود گفتم که «جمیع آدمیان دروغگویند.» ۱۲ خداوند را چه ادا کنم، برای همه احسانهایی که به من نموده است؟ ۱۳ پیاله نجات را خواهم گرفت و نام خداوند را خواهم خواند. ۱۴ نذرهای خود را به خداوند ادا خواهم کرد، به حضور تمامی قوم او. ۱۵ موت مقدّسان خداوند در نظر وی گرانبها است. ۱۶ آه ای خداوند، من بنده تو هستم! من بنده تو و پسر کنیز تو هستم. بندهای مرا گشودهای! ۱۷ قربانیهای تشکر نزد تو خواهم گذرانید و نام خداوند را خواهم خواند. ۱۸ نذرهای خود را به خداوند ادا خواهم کرد، به حضور تمامی قوم وی، ۱۹ در صحنهای خانه خداوند، در اندرون تو ای اورشلیم. هلّلویاه!
آیات مشابه ……….
۱۱۶: ۱۰ ← دوم قرنتیان ۴: ۱۳
مزمور ۱۱۷
تسبیح خداوند
۱ ای جمیع امّتها خداوند را تسبیح بخوانید! ای تمامی قبایل! او را حمد گویید! ۲ زیرا که رحمت او بر ما عظیم است و راستی خداوند تا ابدالآباد. هلّلویاه!
آیات مشابه ……….
۱۱۷: ۱ ← رومیان ۱۵: ۱۱
مزمور ۱۱۸
سرود پیروزی
۱ خداوند را حمد گویید زیرا که نیکوست و رحمت او تا ابدالآباد است. ۲ اسرائیل بگویند که «رحمت او تا ابدالآباد است.» ۳ خاندان هارون بگویند که «رحمت او تا ابدالآباد است.» ۴ ترسندگان خداوند بگویند که «رحمت او تا ابدالآباد است.» ۵ در تنگی یاه را خواندم. یاه مرا اجابت فرموده، در جای وسیع آورد. ۶ خداوند با من است، پس نخواهم ترسید. انسان به من چه تواند کرد؟ ۷ خداوند برایم از مددکاران من است. پس من بر نفرت کنندگان خود آرزوی خویش را خواهم دید. ۸ به خداوند پناه بردن بهتر است از توکل نمودن بر آدمیان. ۹ به خداوند پناه بردن بهتر است از توکل نمودن بر امیران. ۱۰ جمیع امّتها مرا احاطه کردند، لیکن به نام خداوند ایشان را هلاک خواهم کرد. ۱۱ مرا احاطه کردند و دور مرا گرفتند، لیکن به نام خداوند ایشان را هلاک خواهم کرد. ۱۲ مثل زنبورها مرا احاطه کردند و مثل آتش خارها خاموش شدند. زیرا که به نام خداوند ایشان را هلاک خواهم کرد. ۱۳ بر من سخت هجوم آوردی تا بیفتم، لیکن خداوند مرا اعانت نمود. ۱۴ خداوند قوّت و سرود من است و نجات من شده است. ۱۵ آواز ترنّم و نجات در خیمههای عادلان است. دست راست خداوند با شجاعت عمل میکند. ۱۶ دست راست خداوند متعال است. دست راست خداوند با شجاعت عمل میکند. ۱۷ نمیمیرم بلکه زیست خواهم کرد و کارهای یاه را ذکر خواهم نمود. ۱۸ یاه مرا به شدت تنبیه نموده، لیکن مرا به موت نسپرده است. ۱۹ دروازههای عدالت را برای من بگشایید! به آنها داخل شده، یاه را حمد خواهم گفت. ۲۰ دروازه خداوند این است. عادلان بدان داخل خواهند شد. ۲۱ تو را حمد میگویم زیرا که مرا اجابت فرموده و نجات من شدهای. ۲۲ سنگی را که معماران رد کردند، همان سر زاویه شده است. ۲۳ این از جانب خداوند شده و در نظر ما عجیب است. ۲۴ این است روزی که خداوند ظاهر کرده است. در آن وجد و شادی خواهیم نمود. ۲۵ آه ای خداوند نجات ببخش! آه ای خداوند سعادت عطا فرما! ۲۶ متبارک باد او که به نام خداوند میآید. شما را از خانه خداوند برکت میدهیم. ۲۷ یهوّه خدایی است که ما را روشن ساخته است. ذبیحه را به ریسمانها بر شاخهای قربانگاه ببندید. ۲۸ تو خدای من هستی تو، پس تو را حمد میگویم. خدای من، تو را متعال خواهم خواند. ۲۹ خداوند را حمد گویید زیرا که نیکوست و رحمت او تا ابدالآباد است.
آیات مشابه ……….
۱۱۸: ۱ ← اول تواریخ ۱۶: ۳۴؛ دوم تواریخ ۵: ۱۳، ۷: ۳؛ عزرا ۳: ۱۱؛ مزامیر ۱۰۰: ۵، ۱۰۶: ۱، ۱۰۷: ۱، ۱۳۶: ۱؛ ارمیا ۳۳: ۱۱
۱۱۸: ۶ ← عبرانیان ۱۳: ۶
۱۱۸: ۱۴ ← خروج ۱۵: ۲؛ اشعیا ۱۲: ۲
۱۱۸: ۲۲ ← لوقا ۲۰: ۱۷؛ اعمال ۴: ۱۱؛ اول پطرس ۲: ۷
۱۱۸: ۲۲-۲۳ ← متی ۲۱: ۴۲؛ مرقس ۱۲: ۱۰-۱۱
۱۱۸: ۲۵ ← متی ۲۱: ۲۹؛ مرقس ۱۱: ۹؛ یوحنا ۱۲: ۱۳
۱۱۸: ۲۶ ← متی ۲۱: ۹، ۲۳: ۳۹؛ مرقس ۱۱: ۹؛ لوقا ۱۳: ۳۵، ۱۹: ۳۸؛ یوحنا ۱۲: ۱۳
مزمور ۱۱۹
در وصف طریق و شریعت خدا
۱ خوشا به حال کاملان طریق که به شریعت خداوند سالکند. ۲ خوشا به حال آنانی که شهادات او را حفظ میکنند و به تمامی دل او را میطلبند. ۳ کج روی نیز نمیکنند و به طریقهای وی سلوک مینمایند. ۴ تو وصایای خود را امر فرمودهای تا آنها را تماماً نگاه داریم. ۵ کاش که راههای من مستحکم شود تا فرایض تو را حفظ کنم. ۶ آنگاه خجل نخواهم شد چون تمام اوامر تو را در مدّ نظر خود دارم. ۷ تو را به راستی دل حمد خواهم گفت چون داوریهای عدالت تو را آموخته شوم. ۸ فرایض تو را نگاه میدارم. مرا بالکلّیه ترک منما.
ب
۹ به چه چیز مرد جوان راه خود را پاک میسازد؟ به نگاه داشتنش موافق کلام تو. ۱۰ به تمامی دل تو را طلبیدم. مگذار که از اوامر تو گمراه شوم. ۱۱ کلام تو را در دل خود مخفی داشتم که مبادا به تو گناه ورزم. ۱۲ ای خداوند تو متبارک هستی فرایض خود را به من بیاموز. ۱۳ به لبهای خود بیان کردم تمامی داوریهای دهان تو را. ۱۴ در طریق شهادات تو شادمانم. ۱۵ چنانکه در هر قسم توانگری، در وصایای تو تفکر میکنم و به طریقهای تو نگران خواهم بود. ۱۶ از فرایض تو لذّت میبرم، پس کلام تو را فراموش نخواهم کرد.
ج
۱۷ به بنده خود احسان بنما تا زنده شوم و کلام تو را حفظ نمایم. ۱۸ چشمان مرا بگشا تا از شریعت تو چیزهای عجیب بینم. ۱۹ من در زمین غریب هستم. اوامر خود را از من مخفی مدار. ۲۰ جان من شکسته میشود از اشتیاق داوریهای تو در هر وقت. ۲۱ متکبران ملعون را توبیخ نمودی، که از اوامر تو گمراه میشوند. ۲۲ ننگ و رسوایی را از من بگردان، زیرا که شهادات تو را حفظ کردهام. ۲۳ سروران نیز نشسته، به ضدّ من سخن گفتند. لیکن بنده تو در فرایض تو تفکر میکند. ۲۴ شهادات تو نیز ابتهاج من و مشورت دهندگان من بودهاند.
د
۲۵ جان من به خاک چسبیده است. مرا موافق کلام خود زنده ساز. ۲۶ راههای خود را ذکر کردم و مرا اجابت نمودی. پس فرایض خویش را به من بیاموز. ۲۷ طریق وصایای خود را به من بفهمان و در کارهای عجیب تو تفکر خواهم نمود. ۲۸ جان من از حزن گداخته میشود. مرا موافق کلام خود برپا بدار. ۲۹ راه دروغ را از من دور کن و شریعت خود را به من عنایت فرما. ۳۰ طریق راستی را اختیار کردم و داوریهای تو را پیش خود گذاشتم. ۳۱ به شهادات تو چسبیدم. ای خداوند مرا خجل مساز. ۳۲ در طریق اوامر تو دوان خواهم رفت، وقتی که دل مرا وسعت دادی.
ه
۳۳ ای خداوند طریق فرایض خود را به من بیاموز. پس آنها را تا به آخر نگاه خواهم داشت. ۳۴ مرا فهم بده و شریعت تو را نگاه خواهم داشت و آن را به تمامی دل خود حفظ خواهم نمود. ۳۵ مرا در سبیل اوامر خود سالک گردان زیرا که در آن رغبت دارم. ۳۶ دل مرا به شهادات خود مایل گردان و نه به سوی طمع. ۳۷ چشمانم را از دیدن بطالت برگردان و در طریق خود مرا زنده ساز. ۳۸ کلام خود را بر بنده خویش استوار کن، که به ترس تو سپرده شده است. ۳۹ ننگ مرا که از آن میترسم از من دور کن زیرا که داوریهای تو نیکو است. ۴۰ هان به وصایای تو اشتیاق دارم. به حسب عدالت خود مرا زنده ساز.
و
۴۱ ای خداوند رحمهای تو به من برسد و نجات تو به حسب کلام تو. ۴۲ تا بتوانم ملامت کنندة خود را جواب دهم زیرا بر کلام تو توکل دارم. ۴۳ و کلام راستی را از دهانم بالّکل مگیر زیرا که به داوریهای تو امیدوارم ۴۴ و شریعت تو را دائماً نگاه خواهم داشت تا ابدالآباد، ۴۵ و به آزادی راه خواهم رفت زیرا که وصایای تو را طلبیدهام. ۴۶ و در شهادات تو به حضور پادشاهان سخن خواهم گفت و خجل نخواهم شد، ۴۷ و از وصایای تو تلذّذ خواهم یافت که آنها را دوست میدارم؛ ۴۸ و دستهای خود را به اوامر تو که دوست میدارم بر خواهم افراشت و در فرایض تو تفکر خواهم نمود.
ز
۴۹ کلام خود را با بنده خویش به یاد آور که مرا بر آن امیدوار گردانیدی. ۵۰ این در مصیبتم تسلّی من است زیرا قول تو مرا زنده ساخت. ۵۱ متکبّران مرا بسیار استهزا کردند، لیکن از شریعت تو رو نگردانیدم. ۵۲ ای خداوند داوریهای تو را از قدیم به یاد آوردم و خویشتن را تسلّی دادم. ۵۳ حدّت خشمْ مرا در گرفته است، به سبب شریرانی که شریعت تو را ترک کردهاند. ۵۴ فرایض تو سرودهای من گردید، در خانه غربت من. ۵۵ ای خداوند نام تو را در شب به یاد آوردم و شریعت تو را نگاه داشتم. ۵۶ این بهره من گردید، زیرا که وصایای تو را نگاه داشتم.
ح
۵۷ خداوند نصیب من است. گفتم که کلام تو را نگاه خواهم داشت. ۵۸ رضامندی تو را به تمامی دل خود طلبیدم. به حسب کلام خود بر من رحم فرما. ۵۹ در راههای خود تفکر کردم و پایهای خود را به شهادات تو مایل ساختم. ۶۰ شتابیدم و درنگ نکردم تا اوامر تو را نگاه دارم. ۶۱ ریسمانهای شریران مرا احاطه کرد، لیکن شریعت تو را فراموش نکردم. ۶۲ در نصف شب برخاستم تا تو را حمد گویم برای داوریهای عدالت تو. ۶۳ من همه ترسندگانت را رفیق هستم، و آنانی را که وصایای تو را نگاه میدارند. ۶۴ ای خداوند زمین از رحمت تو پر است. فرایض خود را به من بیاموز.
ط
۶۵ با بنده خود احسان نمودی، ای خداوند موافق کلام خویش. ۶۶ خردمندی نیکو و معرفت را به من بیاموز زیرا که به اوامر تو ایمان آوردم. ۶۷ قبل از آنکه مصیبت را ببینم من گمراه شدم لیکن الآن کلام تو را نگاه داشتم. ۶۸ تو نیکو هستی و نیکویی میکنی. فرایض خود را به من بیاموز. ۶۹ متکبّران بر من دروغ بستند. و اما من به تمامی دل وصایای تو را نگاه داشتم. ۷۰ دل ایشان مثل پیه فربه است. و اما من در شریعت تو تلذّذ مییابم. ۷۱ مرا نیکو است که مصیبت را دیدم، تا فرایض تو را بیاموزم. ۷۲ شریعت دهان تو برای من بهتر است از هزاران طلا و نقره.
ی
۷۳ دستهای تو مرا ساخته و آفریده است. مرا فهیم گردان تا اوامر تو را بیاموزم. ۷۴ ترسندگان تو چون مرا بینند شادمان گردند زیرا به کلام تو امیدوار هستم. ۷۵ ای خداوند دانستهام که داوریهای تو عدل است، و بر حقّ مرا مصیبت دادهای. ۷۶ پس رحمت تو برای تسلّی من بشود، موافق کلام تو با بنده خویش. ۷۷ رحمتهای تو به من برسد تا زنده شوم زیرا که شریعت تو تلذّذ من است. ۷۸ متکبّران خجل شوند زیرا به دروغ مرا اذیت رسانیدند. و اما من در وصایای تو تفکر میکنم. ۷۹ ترسندگان تو به من رجوع کنند و آنانی که شهادات تو را میدانند. ۸۰ دل من در فرایض تو کامل شود، تا خجل نشوم.
ک
۸۱ جان من برای نجات تو کاهیده میشود. لیکن به کلام تو امیدوار هستم. ۸۲ چشمان من برای کلام تو تار گردیده است و میگویم کی مرا تسلّی خواهی داد. ۸۳ زیرا که مثل مشک در دود گردیدهام. لیکن فرایض تو را فراموش نکردهام. ۸۴ چند است روزهای بنده تو؟ و کی بر جفا کنندگانم داوری خواهی نمود؟ ۸۵ متکبّران برای من حفرهها زدند زیرا که موافق شریعت تو نیستند. ۸۶ تمامی اوامر تو امین است. بر من ناحق جفا کردند. پس مرا امداد فرما. ۸۷ نزدیک بود که مرا از زمین نابود سازند. اما من وصایای تو را ترک نکردم. ۸۸ به حسب رحمت خود مرا زنده ساز تا شهادات دهان تو را نگاه دارم.
ل
۸۹ ای خداوند کلام تو تا ابدالآباد در آسمانها پایدار است. ۹۰ امانت تو نسلاً بعد نسل است. زمین را آفریدهای و پایدار میماند. ۹۱ برای داوریهای تو تا امروز ایستادهاند زیرا که همه بنده تو هستند. ۹۲ اگر شریعت تو تلذّذ من نمیبود، هرآینه در مذلّت خود هلاک میشدم. ۹۳ وصایای تو را تا به ابد فراموش نخواهم کرد زیرا به آنها مرا زنده ساختهای. ۹۴ من از آن تو هستم مرا نجات ده زیرا که وصایای تو را طلبیدم. ۹۵ شریران برای من انتظار کشیدند تا مرا هلاک کنند. لیکن در شهادات تو تأمّل میکنم. ۹۶ برای هر کمالی انتهایی دیدم، لیکن حکم تو بی نهایت وسیع است.
م
۹۷ شریعت تو را چقدر دوست میدارم؛ تمامی روز تفکر من است. ۹۸ اوامر تو مرا از دشمنانم حکیمتر ساخته است زیرا که همیشه نزد من میباشد. ۹۹ از جمیع معلمان خود فهیمتر شدم زیرا که شهادات تو تفکر من است. ۱۰۰ از مشایخ خردمندتر شدم زیرا که وصایای تو را نگاه داشتم. ۱۰۱ پایهای خود را از هر راه بد نگاه داشتم تا آن که کلام تو را حفظ کنم. ۱۰۲ از داوریهای تو رو برنگردانیدم، زیرا که تو مرا تعلیم دادی. ۱۰۳ کلام تو به مذاق من چه شیرین است و به دهانم از عسل شیرینتر. ۱۰۴ از وصایای تو فطانت را تحصیل کردم. بنابراین هر راه دروغ را مکروه میدارم.
ن
۱۰۵ کلام تو برای پایهای من چراغ، و برای راههای من نور است. ۱۰۶ قسم خوردم و آن را وفا خواهم نمود که داوریهای عدالت تو را نگاه خواهم داشت. ۱۰۷ بسیار ذلیل شدهام. ای خداوند، موافق کلام خود مرا زنده ساز! ۱۰۸ ای خداوند هدایای تَبَرُّعی دهان مرا منظور فرما و داوریهای خود را به من بیاموز. ۱۰۹ جان من همیشه در کف من است، لیکن شریعت تو را فراموش نمیکنم. ۱۱۰ شریران برای من دام گذاشتهاند، اما از وصایای تو گمراه نشدم. ۱۱۱ شهادات تو را تا به ابد میراث خود ساختهام زیرا که آنها شادمانی دل من است. ۱۱۲ دل خود را برای بجا آوردن فرایض تو مایل ساختم، تا ابدالآباد و تا نهایت.
س
۱۱۳ مردمانِ دو رو را مکروه داشتهام، لیکن شریعت تو را دوست میدارم. ۱۱۴ ستر و سپر من تو هستی. به کلام تو انتظار میکشم. ۱۱۵ ای بدکاران، از من دور شوید! و اوامر خدای خویش را نگاه خواهم داشت. ۱۱۶ مرا به حسب کلام خود تأیید کن تا زنده شوم و از امید خود خجل نگردم. ۱۱۷ مرا تقویت کن تا رستگار گردم و بر فرایض تو دائماً نظر نمایم. ۱۱۸ همه کسانی را که از فرایض تو گمراه شدهاند، حقیر شمردهای زیرا که مکر ایشان دروغ است. ۱۱۹ جمیع شریران زمین را مثل دُرد هلاک میکنی. بنابراین شهادات تو را دوست میدارم. ۱۲۰ موی بدن من از خوف تو برخاسته است و از داوریهای تو ترسیدم.
ع
۱۲۱ داد و عدالت را به جا آوردم. مرا به ظلم کنندگانم تسلیم منما. ۱۲۲ برای سعادت بنده خود ضامن شو تا متکبّران بر من ظلم نکنند. ۱۲۳ چشمانم برای نجات تو تار شده است و برای کلام عدالت تو. ۱۲۴ با بنده خویش موافق رحمانیتت عمل نما و فرایض خود را به من بیاموز. ۱۲۵ من بنده تو هستم. مرا فهیم گردان تا شهادات تو را دانسته باشم. ۱۲۶ وقت است که خداوند عمل کند زیرا که شریعت تو را باطل نمودهاند. ۱۲۷ بنابراین، اوامر تو را دوست میدارم، زیادتر از طلا و زر خالص. ۱۲۸ بنابراین، همة وصایای تو را در هر چیزْ راست میدانم، و هر راه دروغ را مکروه میدارم.
ف
۱۲۹ شهادات تو عجیب است. ازین سبب جان من آنها را نگاه میدارد. ۱۳۰ کشف کلام تو نور میبخشد و ساده دلان را فهیم میگرداند. ۱۳۱ دهان خود را نیکو باز کرده، نفس زدم زیرا که مشتاق وصایای تو بودم. ۱۳۲ بر من نظر کن و کرَم فرما، برحسب عادت تو به آنانی که نام تو را دوست میدارند. ۱۳۳ قدمهای مرا در کلام خودت پایدار ساز، تا هیچ بدی بر من تسلط نیابد. ۱۳۴ مرا از ظلم انسان خلاصی ده، تا وصایای تو را نگاه دارم. ۱۳۵ روی خود را بر بنده خود روشن ساز، و فرایض خود را به من بیاموز. ۱۳۶ نهرهای آب از چشمانم جاری است زیرا که شریعت تو را نگاه نمیدارند.
ص
۱۳۷ ای خداوند تو عادل هستی و داوریهای تو راست است. ۱۳۸ شهادات خود را به راستی امر فرمودی و به امانت الی نهایت. ۱۳۹ غیرت من مرا هلاک کرده است زیرا که دشمنان من کلام تو را فراموش کردهاند. ۱۴۰ کلام تو بی نهایت مصفّی است و بنده تو آن را دوست میدارد. ۱۴۱ من کوچک و حقیر هستم، اما وصایای تو را فراموش نکردم. ۱۴۲ عدالت تو عدل است تا ابدالآباد و شریعت تو راست است. ۱۴۳ تنگی و ضیق مرا در گرفته است، اما اوامر تو تَلَذُّذ من است. ۱۴۴ شهادات تو عادل است تا ابدالآباد. مرا فهیم گردان تا زنده شوم.
ق
۱۴۵ به تمامی دل خواندهام. ای خداوند مرا جواب ده تا فرایض تو را نگاه دارم! ۱۴۶ تو را خواندهام، پس مرا نجات ده. و شهادات تو را نگاه خواهم داشت. ۱۴۷ بر طلوع فجر سبقت جسته، استغاثه کردم، و کلام تو را انتظار کشیدم. ۱۴۸ چشمانم بر پاسهای شب سبقت جست، تا در کلام تو تفکر بنمایم. ۱۴۹ به حسب رحمت خود آواز مرا بشنو. ای خداوند موافق داوریهای خود مرا زنده ساز. ۱۵۰ آنانی که در پی خباثت میروند، نزدیک میآیند، و از شریعت تو دور میباشند. ۱۵۱ ای خداوند تو نزدیک هستی و جمیع اوامر تو راست است. ۱۵۲ شهادات تو را از زمان پیش دانستهام که آنها را بنیان کردهای تا ابدالآباد.
ر
۱۵۳ بر مذلّت من نظر کن و مرا خلاصی ده زیرا که شریعت تو را فراموش نکردهام. ۱۵۴ در دعوای من دادرسی فرموده، مرا نجات ده و به حسب کلام خویش مرا زنده ساز. ۱۵۵ نجات از شریران دور است زیرا که فرایض تو را نمیطلبند. ۱۵۶ ای خداوند، رحمتهای تو بسیار است. به حسب داوریهای خود مرا زنده ساز. ۱۵۷ جفا کنندگان و خصمانِ من بسیارند. اما از شهادات تو رو برنگردانیدم. ۱۵۸ خیانت کاران را دیدم و مکروه داشتم زیرا کلام تو را نگاه نمیدارند. ۱۵۹ ببین که وصایای تو را دوست میدارم. ای خداوند، به حسب رحمت خود مرا زنده ساز! ۱۶۰ جمله کلام تو راستی است و تمامی داوری عدالت تو تا ابدالآباد است.
ش
۱۶۱ سروران بی جهت بر من جفا کردند. اما دل من از کلام تو ترسان است. ۱۶۲ من در کلام تو شادمان هستم، مثل کسی که غنیمت وافر پیدا نموده باشد. ۱۶۳ از دروغ کراهت و نفرت دارم. اما شریعت تو را دوست میدارم. ۱۶۴ هر روز تو را هفت مرتبه تسبیح میخوانم، برای داوریهای عدالت تو. ۱۶۵ آنانی را که شریعت تو را دوست میدارند، سلامتی عظیم است و هیچ چیز باعث لغزش ایشان نخواهد شد. ۱۶۶ ای خداوند، برای نجات تو امیدوار هستم و اوامر تو را بجا میآورم. ۱۶۷ جان من شهادات تو را نگاه داشته است و آنها را بی نهایت دوست میدارم. ۱۶۸ وصایا و شهادات تو را نگاه داشتهام زیرا که تمام طریقهای من در مدّ نظر تو است.
ت
۱۶۹ ای خداوند، فریاد من به حضور تو برسد. به حسب کلام خود مرا فهیم گردان. ۱۷۰ مناجات من به حضور تو برسد. به حسب کلام خود مرا خلاصی ده. ۱۷۱ لبهای من حمد تو را جاری کند زیرا فرایض خود را به من آموختهای. ۱۷۲ زبان من کلام تو را بسراید زیرا که تمام اوامر تو عدل است. ۱۷۳ دست تو برای اعانت من بشود زیرا که وصایای تو را برگزیدهام. ۱۷۴ ای خداوند برای نجات تو مشتاق بودهام و شریعت تو تلذّذ من است. ۱۷۵ جان من زنده شود تا تو را تسبیح بخواند و داوریهای تو معاون من باشد. ۱۷۶ مثل گوسفندِ گم شده، آواره گشتم. بنده خود را طلب نما، زیرا که اوامر تو را فراموش نکردم.
مزمور ۱۲۰
دعا در تنگی
۱ نزد خداوند در تنگی خود فریاد کردم و مرا اجابت فرمود. ۲ ای خداوند جان مرا خلاصی ده از لب دروغ و از زبان حیله گر. ۳ چه چیز به تو داده شود و چه چیز بر تو افزوده گردد، ای زبان حیله گر؟ ۴ تیرهای تیز جبّاران با اخگرهای طاق؟ ۵ وای بر من که در ماشک مأوا گزیدهام و در خیمههای قیدار ساکن شدهام. ۶ چه طویل شد سکونت جان من با کسی که سلامتی را دشمن میدارد. ۷ من از اهل سلامتی هستم، لیکن چون سخن میگویم، ایشان آماده جنگ میباشند.
مزمور ۱۲۱
اعانت الهی
۱ چشمان خود را به سوی کوهها بر میافرازم، که از آنجا اعانت من میآید. ۲ اعانت من از جانب خداوند است، که آسمان و زمین را آفرید. ۳ او نخواهد گذاشت که پای تو لغزش خورد. او که حافظ توست نخواهد خوابید. ۴ اینک او که حافظ اسرائیل است، نمیخوابد و به خواب نمیرود. ۵ خداوند حافظ تو میباشد. خداوند به دست راستت سایه تو است. ۶ آفتاب در روز به تو اذّیت نخواهد رسانید و نه ماهتاب در شب. ۷ خداوند تو را از هر بدی نگاه میدارد. او جان تو را حفظ خواهد کرد. ۸ خداوند خروج و دخولت را نگاه خواهد داشت، از الآن و تا ابدالآباد.
مزمور ۱۲۲
در وصف اورشلیم
۱ شادمان میشدم چون به من میگفتند: «به خانه خداوند برویم.» ۲ پایهای ما خواهد ایستاد، به اندرون دروازههای تو، ای اورشلیم! ۳ ای اورشلیم که بنا شدهای مثل شهری که تماماً با هم پیوسته باشد، ۴ که بدانجا اسباط بالا میروند، یعنی اسباط یاه، تا شهادت باشد برای اسرائیل و تا نام یهوّه را تسبیح بخوانند. ۵ زیرا که در آنجا کرسیهای داوری بر پا شده است، یعنی کرسیهای خاندان داود. ۶ برای سلامتی اورشلیم مسألت کنید. آنانی که تو را دوست میدارند، خجسته حال خواهند شـد. ۷ سلامتـی در بارههای تو باشد، و رفاهیت در قصرهای تو. ۸ به خاطر برادران و یاران خویش، میگویم که سلامتی بر تو باد. ۹ به خاطر خانه یهوّه خدای ما، سعادت تو را خواهم طلبید.
مزمور ۱۲۳
طلب کرم
۱ به سوی تو چشمان خود را بر میافرازم، ای که بر آسمانها جلوس فرمودهای! ۲ اینک مثل چشمان غلامان به سوی آقایان خود، و مثل چشمان کنیزی به سوی خاتون خویش، همچنان چشمان ما به سوی یهوّه خدای ماست تا بر ما کرم بفرماید. ۳ ای خداوند بر ما کرم فرما، بر ما کرم فرما زیرا چه بسیار از اهانت پر شدهایم. ۴ چه بسیار جان ما پر شده است، از استهزای مُستَریحان و اهانت متکبّران.
مزمور ۱۲۴
اعانت از جانب خدا
۱ اگر خداوند با ما نمیبود، اسرائیل الآن بگوید؛ ۲ اگر خداوند با ما نمیبود، وقتی که آدمیان با ما مقاومت نمودند، ۳ آنگاه هر آینه ما را زنده فرو میبردند، چون خشم ایشان بر ما افروخته بود. ۴ آنگاه آبها ما را غرق میکرد و نهرها بر جان ما میگذشت. ۵ آنگاه آبهای پر زور، از جان ما میگذشت. ۶ متبارک باد خداوند که ما را شکار برای دندانهای ایشان نساخت. ۷ جان ما مثل مرغ از دام صیادان خلاص شد. دام گسسته شد و ما خلاصی یافتیم. ۸ اعانت ما به نام یهوّه است، که آسمان و زمین را آفرید.
مزمور ۱۲۵
متوکلان خدا جنبش نخواهند خورد
۱ آنانی که بر خداوند توکل دارند، مثل کوه صهیوناند که جنبش نمیخورد و پایدار است تا ابدالآباد. ۲ کوهها گرداگرد اورشلیم است؛ و خداوند گرداگرد قوم خود، از الآن و تا ابدالآباد است. ۳ زیرا که عصای شریران بر نصیب عادلان قرار نخواهد گرفت، مبادا عادلان دست خود را به گناه دراز کنند. ۴ ای خداوند به صالحان احسان فرما و به آنانی که راست دل میباشند. ۵ و اما آنانی که به راههای کج خود مایل میباشند، خداوند ایشان را با بدکاران رهبری خواهد نمود. سلامتی بر اسرائیل باد.
مزمور ۱۲۶
باز آوردن اسیران صهیون
۱ چون خداوند اسیران صهیون را باز آورد، مثل خواب بینندگان شدیم. ۲ آنگاه دهان ما از خنده پر شد و زبان ما از ترنّم. آنگاه در میان امّتها گفتند که «خداوند با ایشان کارهای عظیم کرده است.» ۳ خداوند برای ما کارهای عظیم کرده است که از آنها شادمان هستیم. ۴ ای خداوند اسیران ما را باز آور، مثل نهرها در جنوب. ۵ آنانی که با اشکها میکارند، با ترنّم درو خواهند نمود. ۶ آنکه با گریه بیرون میرود و تخم برای زراعت میبرد، هر آینه با ترنّم خواهد برگشت و بافههای خویش را خواهد آورد.
مزمور ۱۲۷
اعتماد بر خدا
۱ اگر خداوند خانه را بنا نکند، بنّایانش زحمت بی فایده میکشند. اگر خداوند شهر را پاسبانی نکند، پاسبانان بی فایده پاسبانی میکنند. ۲ بی فایده است که شما صبح زود بر میخیزید و شب دیر میخوابید و نان مشقّت را میخورید. همچنان محبوبان خویش را خواب میبخشد. ۳ اینک پسرانْ میراث از جانب خداوند میباشند و ثمره رَحِم، اجرتی از اوست. ۴ مثل تیرها در دست مرد زور آور، همچنان هستند پسران جوانی. ۵ خوشا بحال کسی که ترکش خود را از ایشان پر کرده است. خجل نخواهند شد بلکه با دشمنان، در دروازه سخن خواهند راند.
مزمور ۱۲۸
خوشا بحال ترسندگان خدا
۱ خوشا بحال هر که از خداوند میترسد و بر طریقهای او سالک میباشد. ۲ عمل دستهای خود را خواهی خورد. خوشا بحال تو و سعادت با تو خواهد بود. ۳ زن تو مثل مو بارآور به اطراف خانه تو خواهد بود و پسرانت مثل نهالهای زیتون، گرداگرد سفرة تو. ۴ اینک همچنین مبارک خواهد بود کسی که از خداوند میترسد. ۵ خداوند تو را از صهیون برکت خواهد داد، و در تمام ایام عمرت سعادت اورشلیم را خواهی دید. ۶ پسرانِ پسران خود را خواهی دید. سلامتی بر اسرائیل باد.
مزمور ۱۲۹
رهایی از شریران
۱ چه بسیار از طفولیتم مرا اذیت رسانیدند. اسرائیل الآن بگویند: ۲ چه بسیار از طفولیتم مرا اذیت رسانیدند. لیکن بر من غالب نیامدند. ۳ شیار کنندگان بر پشت من شیار کردند، و شیارهای خود را دراز نمودند. ۴ اما خداوند عادل است و بندهای شریران را گسیخت. ۵ خجل و برگردانیده شوند همه کسانی که از صهیون نفرت دارند. ۶ مثل گیاه بر پشت بامها باشند، که پیش از آن که آن را بچینند میخشکد. ۷ که درونده دست خود را از آن پر نمیکند و نه دسته بند آغوش خود را. ۸ و راهگذران نمیگویند برکت خداوند بر شما باد. شما را به نام خداوند مبارک میخوانیم.
مزمور ۱۳۰
انتظار برای خدا
۱ ای خداوند از عمقها نزد تو فریاد برآوردم. ۲ ای خداوند! آواز مرا بشنو و گوشهای تو به آواز تضرّع من ملتفت شود. ۳ ای یاه، اگر گناهان را به نظر آوری، کیست ای خداوند که به حضور تو بایستد؟ ۴ لیکن مغفرت نزد توست تا از تو بترسند. ۵ منتظر خداوند هستم. جان من منتظر است و به کلام او امیدوارم. ۶ جان من منتظر خداوند است، زیاده از منتظران صبح؛ بلی زیاده از منتظران صبح. ۷ اسرائیل برای خداوند امیدوار باشند زیرا که رحمت نزد خداوند است و نزد اوست نجات فراوان. ۸ و او اسرائیل را فدیه خواهد داد، از جمیع گناهان وی.
آیات مشابه ……….
۱۳۰: ۸ ← متی ۱: ۲۱؛ تیطس ۲: ۱۴
مزمور ۱۳۱
فروتنی در مقابل خدا
۱ ای خداوند، دل من متکبّر نیست و نه چشمانم برافراشته و خویشتن را به کارهای بزرگ مشغول نساختم، و نه به کارهایی که از عقل من بعید است. ۲ بلکه جان خود را آرام و ساکت ساختم، مثل بچهای از شیر باز داشته شده، نزد مادر خود. جانم در من بود، مثل بچه از شیر بازداشته شده. ۳ اسرائیل بر خداوند امیدوار باشند، از الآن و تا ابدالآباد.
مزمور ۱۳۲
در وصف هیکل
۱ ای خداوند برای داود به یاد آور، همه مذلّتهای او را. ۲ چگونه برای خداوند قسم خورد و برای قادر مطلق یعقوب نذر نمود ۳ که به خیمة خانه خود هرگز داخل نخواهم شد، و بر بستر تختخواب خود بر نخواهم آمد، ۴ خواب به چشمان خود نخواهم داد و نه پینکی به مژگان خویش، ۵ تا مکانی برای خداوند پیدا کنم و مسکنی برای قادر مطلق یعقوب. ۶ اینک ذکر آن را در افراته شنیدیم و آن را در صحرای یعاریم یافتیم. ۷ به مسکنهای او داخل شویم و نزد قدمگاه وی پرستش نماییم. ۸ ای خداوند به آرامگاه خود برخیز و بیا، تو و تابوت قوّت تو. ۹ کاهنانِ تو به عدالت ملبّس شوند و مقّدسانت ترنّم نمایند. ۱۰ به خاطر بنده خود داود، روی مسیح خود را برمگردان. ۱۱ خداوند برای داود به راستـی قسم خورد و از آن بر نخواهد گشت که «از ثمـره صُلب تـو بر تخت تو خواهم گذاشت. ۱۲ اگر پسران تـو عهد مـرا نگاه دارند و شهاداتم را که بدیشان میآموزم، پسران ایشان نیز بر کرسی تو تا به ابد خواهند نشست.» ۱۳ زیرا که خداوند صهیون را برگزیده است و آن را برای مسکن خویش مرغوب فرموده. ۱۴ «این است آرامگاه من تا ابدالآباد. اینجا ساکن خواهم بود زیرا در این رغبت دارم. ۱۵ آذوقه آن را هرآینه برکت خواهم داد و فقیرانش را به نان سیر خواهم ساخت، ۱۶ و کاهنانش را به نجات ملبّس خواهم ساخت و مقدّسانش هرآینه ترنّم خواهند نمود. ۱۷ در آنجا شاخ داود را خواهم رویانید و چراغی برای مسیح خود آماده خواهم ساخت. ۱۸ دشمنان او را به خجالت ملبّس خواهم ساخت و تاج او بر وی شکوفه خواهد آورد.»
آیات مشابه ……….
۱۳۲: ۶-۱۰ ← دوم تواریخ ۶: ۴۱-۴۲
۱۳۲: ۱۱ ← دوم سموئیل ۷: ۱۲-۱۶؛ اول تواریخ ۱۷: ۱۱-۱۴؛ مزامیر ۸۹: ۳-۴؛ اعمال ۲: ۳۰
۱۳۲: ۱۷ ← اول پادشاهان ۱۱: ۳۶
مزمور ۱۳۳
در و صف یکدلی
۱ اینک چه خوش و چه دلپسند است که برادران به یکدلی با هم ساکن شوند. ۲ مثل روغنِ نیکو بر سر است که به ریش فرود میآید، یعنی به ریش هارون که به دامن ردایش فرود میآید. ۳ و مثل شبنم حرمون است که بر کوههای صهیون فرود میآید. زیرا که در آنجا خداوند برکت خود را فرموده است یعنی حیات را تا ابدالآباد.
مزمور ۱۳۴
تمجید خدا
۱ هان خداوند را متبارک خوانید، ای جمیع بندگان خداوند که شبانگاه در خانه خداوند میایستید! ۲ دستهای خود را به قدس برافرازید، و خداوند را متبارک خوانید. ۳ خداوند که آسمان و زمین را آفرید، تو را از صهیون برکت خواهد داد.
مزمور ۱۳۵
تسبیح خداوند
۱ هلّلویاه، نام خداوند را تسبیح بخوانید! ای بندگان خداوند تسبیح بخوانید! ۲ ای شما که در خانه خداوند میایستید، در صحنهای خانه خدای ما. ۳ هلّلویاه، زیرا خداوند نیکو است! نام او را بسرایید زیرا که دلپسند است. ۴ زیرا که خداوند یعقوب را برای خود برگزید، و اسرائیل را به جهت ملک خاصِّ خویش. ۵ زیرا میدانم که خداوند بزرگ است و خداوند ما برتر است از جمیع خدایان. ۶ هر آنچه خداوند خواست آن را کرد، در آسمان و در زمین و در دریا و در همه لجّهها. ۷ ابرها را از اقصای زمین بر میآوَرَد و برقها را برای باران میسازد و بادها را از مخزنهای خویش بیرون میآورد. ۸ که نخست زادگان مصر را کشت، هم از انسان هم از بهایم. ۹ آیات و معجزات را در وسط تو ای مصر فرستاد، بر فرعون و بر جمیع بندگان وی. ۱۰ که امّتهای بسیار را زد و پادشاهان عظیم را کشت. ۱۱ سیحون پادشاه اموریان و عوج پادشاه باشان و جمیع ممالک کنعان را. ۱۲ و زمین ایشان را به میراث داد، یعنی به میراث قوم خود اسرائیل. ۱۳ ای خداوند، نام توست تا ابدالآباد؛ و ای خداوند، یادگاری توست تا جمیع طبقات. ۱۴ زیرا خداوند قوم خود را داوری خواهد نمود و بر بندگان خویش شفقت خواهد فرمود. ۱۵ بتهای امّتها طلا و نقره میباشند، عمل دستهای انسان. ۱۶ دهنها دارند و سخن نمیگویند؛ چشمان دارند و نمیبینند؛ ۱۷ گوشها دارند و نمیشنوند بلکه در دهان ایشان هیچ نَفَس نیست. ۱۸ سازندگان آنها مثل آنها میباشند و هر که بر آنها توکل دارد. ۱۹ ای خاندان اسرائیل، خداوند را متبارک خوانید. ای خاندان هارون، خداوند را متبارک خوانید. ۲۰ ای خاندان لاوی، خداوند را متبارک خوانید. ای ترسندگان خداوند، خداوند را متبارک خوانید. ۲۱ خداوند از صهیون متبارک باد، که در اورشلیم ساکن است. هلّلویاه.
مزمور ۱۳۶
سرود سپاسگزاری
۱ خداوند را حمد گویید زیرا که نیکو است و رحمت او تا ابدالآباد است. ۲ خدای خدایان را حمد گویید، زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است. ۳ ربّ الارباب را حمد گویید، زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است. ۴ او را که تنها کارهای عجیب عظیم میکند، زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است. ۵ او را که آسمانها را به حکمت آفرید، زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است. ۶ او را که زمین را بر آبها گسترانید، زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است. ۷ او را که نیرهای بزرگ آفرید زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است. ۸ آفتاب را برای سلطنت روز، زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است. ۹ ماه و ستارگان را برای سلطنت شب، زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است. ۱۰ که مصـر را در نخست زادگانـش زد، زیــرا که رحمت او تا ابدالآباد است. ۱۱ و اسرائیل را از میان ایشان بیرون آورد، زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است. ۱۲ با دست قوی و بازوی دراز، زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است. ۱۳ او را که بحر قلزم را به دو بهره تقسیم کرد، زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است. ۱۴ و اسرائیــل را از میــان آن گذرانیـد، زیـرا کـه رحمت او تا ابدالآباد است. ۱۵ و فرعون و لشکـر او را در بحر قلـزم انداخت، زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است. ۱۶ او را که قوم خویش را در صحرا رهبری نمود، زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است. ۱۷ او را که پادشاهان بزرگ را زد، زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است. ۱۸ و پادشاهان ناموَر را کشت، زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است. ۱۹ سیحون پادشاه اموریان را، زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است. ۲۰ و عوج پادشـاه باشـان را، زیـرا که رحمت او تا ابدالآباد است. ۲۱ و زمین ایشان را به ارثیت داد، زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است. ۲۲ یعنی به ارثیت بنده خویش اسرائیل، زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است. ۲۳ و ما را در مذلّت ما به یاد آورد، زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است. ۲۴ و ما را از دشمنان ما رهایی داد، زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است. ۲۵ که همه بشر را روزی میدهد، زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است. ۲۶ خـدای آسمانهـا را حمـد گوییـد، زیـرا که رحمت او تا ابدالآباد است.
آیات مشابه ……….
۱۳۶: ۱ ← اول تواریخ ۱۶: ۳۴؛ دوم تواریخ ۵: ۱۳، ۷: ۳؛ عزرا ۳: ۱۱؛ مزامیر ۱۰۰: ۵، ۱۰۶: ۱، ۱۰۷: ۱، ۱۳۶: ۱؛ ارمیا ۳۳: ۱۱
۱۳۶: ۵ ← پیدایش ۱: ۱
۱۳۶: ۶ ← پیدایش ۱: ۲
۱۳۶: ۷-۹ ← پیدایش ۱: ۱۶
۱۳۶: ۱۰ ← خروج ۱۲: ۲۹
۱۳۶: ۱۱ ← خروج ۱۲: ۵۱
۱۳۶: ۱۳-۱۵ ← خروج ۱۴: ۲۱-۲۹
۱۳۶: ۱۹ ← خروج ۲۱: ۲۱-۳۰
۱۳۶: ۲۰ ← اعداد ۲۱: ۳۱-۳۵
مزمور ۱۳۷
سرود تبعیدیون
۱ نزد نهرهای بابل آنجا نشستیم و گریه نیز کردیم، چون صهیون را به یاد آوردیم. ۲ بربطهای خود را آویختیم بر درختان بید که در میان آنها بود. ۳ زیرا آنانی که ما را به اسیری برده بودند، در آنجا از ما سرود خواستند؛ و آنانی که ما را تاراج کرده بودند، شادمانی (خواستند) که «یکی از سرودهای صهیون را برای ما بسرایید.» ۴ چگونه سرود خداوند را، در زمین بیگانه بخوانیم؟ ۵ اگر تو را ای اورشلیم فراموش کنم، آنگاه دست راست من فراموش کند. ۶ اگر تو را به یاد نیاورم، آنگاه زبانم به کامم بچسبد، اگر اورشلیم را بر همه شادمانی خود ترجیح ندهم. ۷ ای خداوند، روز اورشلیم را برای بنی ادوم به یاد آور، که گفتند: «منهدم سازید، تا بنیادش منهدم سازید!» ۸ ای دختر بابل که خراب خواهی شد، خوشا بحال آنکه به تو جزا دهد چنانکه تو به ما جزا دادی! ۹ خوشا بحال آنکه اطفال تو را بگیرد و ایشان را به صخرهها بزند.
آیات مشابه ……….
۱۳۷: ۸ ← مکاشفه ۱۸: ۶
مزمور ۱۳۸
سرود حمد
۱ تو را به تمامی دل خود حمد خواهم گفت. به حضور خدایان تو را حمد خواهم گفت. ۲ به سوی هیکل قدس تو عبادت خواهم کرد و نام تو را حمد خواهم گفت، به سبب رحمت و راستی تو. زیرا کلام خویش را بر تمام اسم خود تمجید نمودهای. ۳ در روزی که تو را خواندم مرا اجابت فرمودی. و مرا با قوّت در جانم شجاع ساختی. ۴ ای خداوند، تمام پادشاهان جهان تو را حمد خواهند گفت، چون کلام دهان تو را بشنوند. ۵ و طریقهای خداوند را خواهند سرایید، زیرا که جلال خداوند عظیم است. ۶ زیرا که خداوند متعال است، لیکن بر فروتنان نظر میکند. و امّا متکبّران را از دور میشناسد. ۷ اگر چه در میان تنگی راه میروم، مرا زنده خواهی کرد. دست خود را بر خشم دشمنانم دراز میکنی و دست راستت مرا نجات خواهد داد. ۸ خداوند کار مرا به کمال خواهد رسانید. ای خداوند، رحمت تو تا ابدالآباد است. کارهای دست خویش را ترک منما.
مزمور ۱۳۹
حکمت و علم خدا
۱ ای خداوند مرا آزموده و شناختهای. ۲ تو نشستن و برخاستن مرا میدانی و فکرهای مرا از دور فهمیدهای. ۳ راه و خوابگاه مرا تفتیش کردهای و همه طریقهای مرا دانستهای. ۴ زیرا که سخنی بر زبان من نیست، جز اینکه تو ای خداوند آن را تماماً دانستهای. ۵ از عقب و از پیش مرا احاطه کردهای و دست خویش را بر من نهادهای. ۶ این گونه معرفت برایم زیاده عجیب است. و بلند است که بدان نمیتوانم رسید. ۷ از روح تو کجا بروم؟ و از حضور تو کجا بگریزم؟ ۸ اگر به آسمان صعود کنم، تو آنجا هستی! و اگر در هاویه بستر بگسترانم اینک تو آنجا هستی! ۹ اگر بالهای سحر را بگیرم و در اقصای دریا ساکن شوم، ۱۰ در آنجا نیز دست تو مرا رهبری خواهد نمود و دست راست تو مرا خواهد گرفت. ۱۱ و گفتم: «یقیناً تاریکی مرا خواهد پوشانید.» که در حال شب گرداگرد من روشنایی گردید. ۱۲ تاریکی نیز نزد تو تاریک نیست و شب مثل روز روشن است و تاریکی و روشنایی یکی است. ۱۳ زیرا که تو بر دل من مالک هستی؛ مرا در رحم مادرم نقش بستی. ۱۴ تو را حمد خواهم گفت زیرا که به طور مَهیب و عجیب ساخته شدهام. کارهای تو عجیب است و جان من این را نیکو میداند. ۱۵ استخوانهایم از تو پنهان نبود وقتی که در نهان ساخته میشدم و در اسفل زمین نقشبندی میگشتم. ۱۶ چشمان تو جنین مرا دیده است و در دفتر تو همه اعضای من نوشته شده، در روزهایی که ساخته میشد، وقتی که یکی از آنها وجود نداشت. ۱۷ ای خدا، فکرهای تو نزد من چه قدر گرامی است و جمله آنها چه عظیم است! ۱۸ اگر آنها را بشمارم، از ریگ زیاده است. وقتی که بیدار میشوم هنوز نزد تو حاضر هستم. ۱۹ یقیناً ای خدا شریران را خواهی کشت. پس ای مردمان خون ریز از من دور شوید. ۲۰ زیرا سخنان مکرآمیز درباره تو میگویند و دشمنانت نام تو را به باطل میبرند. ۲۱ ای خداوند آیا نفرت نمیدارم از آنانی که تو را نفرت میدارند، و آیا مخالفان تو را مکروه نمیشمارم؟ ۲۲ ایشان را به نفرت تام نفرت میدارم. ایشان را دشمنان خویشتن میشمارم. ۲۳ ای خدا مرا تفتیش کن و دل مرا بشناس. مرا بیازما و فکرهای مرا بدان، ۲۴ و ببین که آیا در من راه فساد است؟ و مرا به طریق جاودانی هدایت فرما.
مزمور ۱۴۰
دعای حفاظت
۱ ای خداوند، مرا از مرد شریر رهایی ده و از مرد ظالم مرا محفوظ فرما! ۲ که در دلهای خود در شرارت تفکر میکنند و تمامی روز برای جنگ جمع میشوند. ۳ دندانهای خود را مثل مار تیز میکنند و زهر افعی زیر لب ایشان است، سلاه. ۴ ای خداوند مرا از دست شریر نگاه دار، از مرد ظالم مرا محافظت فرما که تدبیر میکنند تا پایهای مرا بلغزانند. ۵ متکبّران برای من تله و ریسمانها پنهان کرده و دام به سر راه گسترده، و کمندها برای من نهادهاند، سلاه. ۶ به خداوند گفتم: «تو خدای من هستی. ای خداوند، آواز تضرّع مرا بشنو!» ۷ ای یهوّه خداوند که قوّت نجات من هستی، تو سر مرا در روز جنگ پوشانیدهای. ۸ ای خداوند، آرزوهای شریر را برایش بر میاور و تدابیر ایشان را به انجام مرسان مبادا سرافراشته شوند، سلاه. ۹ و اما سرهای آنانی که مرا احاطه میکنند، شرارتِ لبهای ایشان، آنها را خواهد پوشانید. ۱۰ اخگرهای سوزنده را بر ایشان خواهند ریخت، ایشان را در آتش خواهند انداخت و در ژرفیها که دیگر نخواهند برخاست. ۱۱ مرد بدگو در زمین پایدار نخواهد شد. مرد ظالم را شرارت صید خواهد کرد تا او را هلاک کند. ۱۲ میدانم که خداوند دادرسی فقیر را خواهد کرد و داوری مسکینان را خواهد نمود. ۱۳ هر آینه عادلان نام تو را حمد خواهند گفت و راستان به حضور تو ساکن خواهند شد.
آیات مشابه ……….
۱۴۰: ۳ ← رومیان ۳: ۱۳
مزمور ۱۴۱
درخواست کمک
۱ ای خداوند تو را میخوانم. نزد من بشتاب! و چون تو را بخوانم آواز مرا بشنو! ۲ دعای من به حضور تو مثل بخور آراسته شود، و برافراشتن دستهایم، مثل هدیه شام. ۳ ای خداوند، بر دهان من نگاهبانی فرما و در لبهایم را نگاه دار. ۴ دل مرا به عمل بد مایل مگردان تا مرتکب اعمال زشت با مردان بدکار نشوم. و از چیزهای لذیذ ایشان نخورم. ۵ مردِ عادل مرا بزند و لطف خواهد بود، و مرا تأدیب نماید و روغن برای سر خواهد بود! و سر من آن را ابا نخواهد نمود زیرا که در بدیهای ایشان نیز دعای من دایم خواهد بود. ۶ چون داوران ایشان از سرِ صخرهها انداخته شوند، آنگاه سخنان مرا خواهند شنید زیرا که شیرین است. ۷ مثل کسی که زمین را فلاحت و شیار بکند، استخوانهای ما بر سر قبرها پراکنده میشود. ۸ زیرا که ای یهوه خداوند، چشمان من بسوی توست. و بر تو توکل دارم. پس جان مرا تلف منما! ۹ مرا از دامی که برای من نهادهاند نگاه دار و از کمندهای گناهکاران. ۱۰ شریران به دامهای خود بیفتند و من بسلامتی در بگذرم.
آیات مشابه ……….
۱۴۱: ۲ ← مکاشفه ۵: ۸
مزمور ۱۴۲
دعا در تنگی
۱ به آواز خود نزد خداوند فریاد بر میآورم. به آواز خود نزد خداوند تضرّع مینمایم. ۲ ناله خود را در حضور او خواهم ریخت. تنگیهای خود را نزد او بیان خواهم کرد. ۳ وقتی که روح من در من مدهوش میشود. پس تو طریقت مرا دانستهای. در راهی که میروم دام برای من پنهان کردهاند. ۴ به طرف راست بنگر و ببین که کسی نیست که مرا بشناسد. ملجا برای من نابود شد. کسی نیست که در فکر جان من باشد. ۵ نزد تو ای خداوند فریاد کردم و گفتم که تو ملجا و حصّة من در زمین زندگان هستی. ۶ به ناله من توجّه کن زیرا که بسیار ذلیلم! مرا از جفا کنندگانم برهان، زیرا که از من زور آورترند. ۷ جان مرا از زندان درآور تا نام تو را حمد گویم. عادلان گرداگرد من خواهند آمد زیرا که به من احسان نمودهای.
آیات مشابه ……….
۱۴۲ ← اول سموئیل ۲۲: ۱، ۲۴: ۳
مزمور ۱۴۳
تضرع به حضور خدا
۱ ای خداوند دعای مرا بشنو و به تضرّع من گوش بده! در امانت و عدالت خویش مرا اجابت فرما! ۲ و بر بنده خود به محاکمه بر میا. زیرا زندهای نیست که به حضور تو عادل شمرده شود. ۳ زیرا که دشمن بر جان من جفا کرده، حیات مرا به زمین کوبیده است و مرا در ظلمت ساکن گردانیده، مثل آنانی که مدّتی مرده باشند. ۴ پس روح من در من مدهوش شده، و دلم در اندرونم متحیر گردیده است. ۵ ایام قدیم را به یاد میآورم. در همه اعمال تو تفکر نموده، در کارهای دست تو تأمّل میکنم. ۶ دستهای خود را بسوی تو دراز میکنم. جان من مثلِ زمینِ خشک، تشنه تو است، سلاه. ۷ ای خداوند، بزودی مرا اجابت فرما زیرا روح من کاهیده شده است. روی خود را از من مپوشان، مبادا مثل فرو روندگان به هاویه بشوم. ۸ بامدادان رحمت خود را به من بشنوان زیرا که بر تو توکل دارم. طریقی را که بر آن بروم، مرا بیاموز زیرا نزد تو جان خود را بر میافرازم. ۹ ای خداوند مرا از دشمنانم برهان زیرا که نزد تو پناه بردهام. ۱۰ مرا تعلیم ده تا اراده تو را بجا آورم زیرا خدای من تو هستی. روح مهربان تو مرا در زمین هموار هدایت بنماید. ۱۱ به خاطر نام خود ای خداوند مرا زنده ساز؛ به خاطر عدالت خویش جان مرا از تنگی برهان؛ ۱۲ و به خاطر رحمت خود، دشمنانم را منقطع ساز. و همه مخالفان جان مرا هلاک کن زیرا که من بنده تو هستم.
آیات مشابه ……….
۱۴۳: ۲ ← رومیان ۳: ۲۰؛ غلاطیان ۲: ۱۶
مزمور ۱۴۴
سرود پیروزی
۱ خداوند که صخره من است، متبارک باد؛ که دستهای مرا به جنگ و انگشتهای مرا به حرب تعلیم داد! ۲ رحمت من اوست و ملجای من و قلعه بلند من و رهاننده من و سپر من و آنکه بر او توکل دارم، که قوم مرا در زیر اطاعت من میدارد. ۳ ای خداوند، آدمی چیست که او را بشناسی؟ و پسر انسان که او را به حساب بیاوری؟ ۴ انسان مثل نَفَسی است و روزهایش مثل سایهای است که میگذرد. ۵ ای خداوند آسمانهای خود را خم ساخته، فرود بیا. و کوهها را لمس کن تا دود شوند. ۶ رعد را جهنده ساخته، آنها را پراکنده ساز. تیرهای خود را بفرست و آنها را منهزم نما. ۷ دست خود را از اعلی بفرست، و مرا رهانیده، از آبهای بسیار خلاصی ده، یعنی از دست پسران اجنبی ۸ که دهان ایشان به باطل سخن میگوید، و دست راست ایشان، دستِ دروغ است. ۹ ای خدا، تو را سرودی تازه میسرایم. با بربط ذات ده تار، تو را ترنّم خواهم نمود. ۱۰ که پادشاهان را نجات میبخشی، و بنده خود داود را از شمشیر مهلک میرهانی. ۱۱ مرا از دست اجنبیان برهان و خلاصی ده، که دهان ایشان به باطل سخن میگوید و دست راست ایشان دست دروغ است. ۱۲ تا پسران ما در جوانی خود نموّ کرده، مثل نهالها باشند. و دختران ما مثل سنگهای زاویه تراشیده شده به مثال قصر. ۱۳ و انبارهای ما پر شده، به انواع نعمت ریزان شوند. و گلههای ما هزارها و کرورها در صحراهای ما بزایند. ۱۴ و گاوان ما بار بردار شوند و هیچ رخنه و خروج و نالهای در کوچههای ما نباشد. ۱۵ خوشا بحال قومی که نصیب ایشان این است. خوشا بحال آن قوم که یهوه خدای ایشان است.
آیات مشابه ……….
۱۴۴: ۳ ← ایوب ۷: ۱۷-۱۸؛ مزامیر ۸: ۴
مزمور ۱۴۵
پرستش خداوند
۱ ای خدای من، ای پادشاه، تو را متعال میخوانم و نام تو را متبارک میگویم، تا ابدالآباد! ۲ تمامی روز تو را متبارک میخوانم، و نام تو را حمد میگویم تا ابدالآباد. ۳ خداوند عظیم است و بی نهایت ممدوح، و عظمت او را تفتیش نتوان کرد. ۴ طبقه تا طبقه اعمال تو را تسبیح میخوانند و کارهای عظیم تو را بیان خواهند نمود. ۵ در مجد جلیل کبریایی تو و در کارهای عجیب تو تفکر خواهم نمود. ۶ در قوّتِ کارهای مهیبِ تو سخن خواهند گفت. و من عظمت تو را بیان خواهم نمود. ۷ و یادگاری کثرت احسان تو را حکایت خواهند کرد. و عدالت تو را خواهند سرایید. ۸ خداوند کریم و رحیم است و دیر غضب و کثیرالاحسان. ۹ خداوند برای همگان نیکو است، و رحمتهای وی بر همه اعمال وی است. ۱۰ ای خداوند جمیع کارهای تو، تو را حمد میگویند. و مقدّسان تو، تو را متبارک میخوانند. ۱۱ دربارة جلال ملکوت تو سخن میگویند و توانایی تو را حکایت میکنند. ۱۲ تا کارهای عظیم تو را به بنی آدم تعلیم دهند و کبریایی مجیدِ ملکوت تو را. ۱۳ ملکوت تو، ملکوتی است تا جمیع دهرها و سلطنت تو باقی تا تمام دورها. ۱۴ خداوند جمیع افتادگان را تأیید میکند و خم شدگان را بر میخیزاند. ۱۵ چشمان همگان منتظر تو میباشد و تو طعام ایشان را در موسمش میدهی. ۱۶ دست خویش را باز میکنی و آرزوی همه زندگان را سیر مینمایی. ۱۷ خداوند عادل است در جمیع طریقهای خود و رحیم در کل اعمال خویش. ۱۸ خداوند نزدیک است به آنانی که او را میخوانند، به آنانی که او را به راستی میخوانند. ۱۹ آرزوی ترسندگان خود را بجا میآورد و تضّرع ایشان را شنیده، ایشان را نجات میدهد. ۲۰ خداوند همه محبّان خود را نگاه میدارد و همه شریران را هلاک خواهد ساخت. ۲۱ دهان من تسبیح خداوند را خواهد گفت و همه بشر نام قدّوس او را متبارک بخوانند تا ابدالآباد.
مزمور ۱۴۶
سعادت توکل به خدا
۱ هلّلویاه! ای جان من خداوند را تسبیح بخوان! ۲ تا زنده هستم، خداوند را حمد خواهم گفت. مادامی که وجود دارم، خدای خود را خواهم سرایید. ۳ بر رؤسا توکل مکنید و نه بر ابن آدم که نزد او اعانتی نیست. ۴ روح او بیرون میرود و او به خاک خود بر میگردد و در همان روز فکرهایش نابود میشود. ۵ خوشا بحال آنکه خدای یعقوب مددکاراوست، که امید او بر یهوّه خدای وی میباشد، ۶ که آسمان و زمین را آفرید و دریا و آنچه را که در آنهاست؛ که راستی را نگاه دارد تا ابدالآباد؛ ۷ که مظلومان را دادرسی میکند؛ و گرسنگان را نان میبخشد. خداوند اسیران را آزاد میسازد. ۸ خداوند چشمان کوران را باز میکند. خداوند خم شدگان را بر میافرازد. خداوند عادلان را دوست میدارد. ۹ خداوند غریبان را محافظت میکند و یتیمان و بیوه زنان را پایدار مینماید. لیکن طریق شریران را کج میسازد. ۱۰ خداوند سلطنت خواهد کرد تا ابدالآباد و خدای تو ای صهیون، نسلاً بعد نسل. هلّلویاه!
آیات مشابه ……….
۱۴۶: ۶ ← اعمال ۴: ۲۴، ۱۴: ۱۵
مزمور ۱۴۷
تسبیح خدای توانا
۱ هلّلویاه، زیرا خدای ما را سراییدن نیکو است و دل پسند، و تسبیح خواندن شایسته است! ۲ خداوند اورشلیم را بنا میکند و پراکندگان اسرائیل را جمع مینماید. ۳ شکسته دلان را شفا میدهد و جراحتهای ایشان را میبندد. ۴ عدد ستارگان را میشمارد و جمیع آنها را به نام میخواند. ۵ خداوند ما بزرگ است و قوّت او عظیم و حکمت وی غیر متناهی. ۶ خداوند مسکینان را بر میافرازد و شریران را به زمین میاندازد. ۷ خداوند را با تشکر بسرایید. خدای ما را با بربط سرود بخوانید. ۸ که آسمانها را با ابرها میپوشاند و باران را برای زمین مهیا مینماید و گیاه را بر کوهها میرویاند. ۹ که بهایم را آذوقه میدهد و بچّههای غراب را که او را میخوانند. ۱۰ در قوّت اسب رغبت ندارد، و از ساقهای انسان راضی نمیباشد. ۱۱ رضامندی خداوند از ترسندگان وی است و از آنانی که به رحمت وی امیدوارند. ۱۲ ای اورشلیم، خداوند را تسبیح بخوان. ای صهیون، خدای خود را حمد بگو. ۱۳ زیرا که پشت بندهای دروازههایت را مستحکم کرده و فرزندانت را در اندرونت مبارک فرموده است. ۱۴ که حدود تو را سلامتی میدهد و تو را از مغز گندم سیر میگرداند. ۱۵ که کلام خود را بر زمین فرستاده است و قول او به زودی هر چه تمامتر میدود. ۱۶ که برف را مثل پشم میباراند، و ژاله را مثل خاکستر میپاشد. ۱۷ که تگرگ خود را در قطعهها میاندازد؛ و کیست که پیش سرمای او تواند ایستاد؟ ۱۸ کلام خود را میفرستد و آنها را میگدازد. باد خویش را میوزاند، پس آبها جاری میشود. ۱۹ کلام خود را به یعقوب بیان کرده، و فرایض و داوریهای خویش را به اسرائیل. ۲۰ با هیچ امّتی چنین نکرده است و داوریهای او را ندانستهاند. هلّلویاه!
مزمور ۱۴۸
همه خدا را تسبیح بخوانند
۱ هلّلویاه! خداوند را از آسمان تسبیح بخوانید! در اعلی علیین او را تسبیح بخوانید! ۲ ای همه فرشتگانش او را تسبیح بخوانید. ای همه لشکرهای او، او را تسبیح بخوانید. ۳ ای آفتاب و ماه او را تسبیح بخوانید. ای همه ستارگان نور او را تسبیح بخوانید. ۴ ای فلک الافلاک او را تسبیح بخوانید، و ای آبهایی که فوق آسمانهایید. ۵ نام خداوند را تسبیح بخوانند زیرا که او امر فرمود پس آفریده شدند. ۶ و آنها را پایدار نمود تا ابدالآباد و قانونی قرار داد که از آن در نگذرند. ۷ خداوند را از زمین تسبیح بخوانید، ای نهنگان و جمیع لجّهها. ۸ ای آتش و تگرگ و برف و مه و باد تند که فرمان او را به جا میآورید. ۹ ای کوهها و تمام تلّها و درختان میوه دار و همه سروهای آزاد. ۱۰ ای وحوش و جمیع بهایم و حشرات و مرغان بالدار. ۱۱ ای پادشاهان زمین و جمیع امّتها و سروران و همه داوران جهان. ۱۲ ای جوانان و دوشیزگان نیز و پیران و اطفال. ۱۳ نام خداوند را تسبیـح بخواننـد، زیـرا نام او تنها متعال است و جلال او فوق زمین و آسمان. ۱۴ و او شاخی برای قوم خود بـرافراشتـه است، تـا فخر باشـد بـرای همـه مقدّسـان او، یعنـی برای بنی اسرائیل که قوم مقرّب او میباشند. هلّلویاه!
مزمور ۱۴۹
سرود تازه برای خداوند
۱ هلّلویاه! خداوند را سرود تازه بسرایید و تسبیح او را در جماعت مقدّسان! ۲ اسرائیل در آفریننده خود شادی کنند و پسران صهیون در پادشاه خویش وجد نمایند. ۳ نام او را با رقص تسبیح بخوانند. با بربط و عود او را بسرایند. ۴ زیرا خداوند از قوم خویش رضامندی دارد. مسکینان را به نجاتْ جمیل میسازد. ۵ مقدّسان از جلال فخر بنمایند. و بر بسترهای خود ترنّم بکنند. ۶ تسبیحات بلند خدا در دهان ایشان باشد. و شمشیر دو دمه در دست ایشان. ۷ تا از امّتها انتقام بکشند و تأدیبها بر طوایف بنمایند. ۸ و پادشاهان ایشان را به زنجیرها ببندند و سروران ایشان را به پابندهای آهنین. ۹ و داوری را که مکتوب است بر ایشان اجرا دارند. این کرامت است برای همه مقدّسان او. هلّلویاه!
مزمور ۱۵۰
تسبیح خدا
۱ هلّلویاه! خدا را در قدس او تسبیح بخوانید. در فلک قوّت او، او را تسبیح بخوانید! ۲ او را به سبب کارهای عظیم او تسبیح بخوانید. او را به حسب کثرت عظمتش تسبیح بخوانید. ۳ او را به آواز کرِنّا تسبیح بخوانید. او را با بربط و عود تسبیح بخوانید. ۴ او را با دف و رقص تسبیح بخوانید. او را با ذوات اوتار و نی تسبیح بخوانید. ۵ او را با صنجهای بلند آواز تسبیح بخوانید. او را با صنجهای خوش صدا تسبیح بخوانید. ۶ هر که روح دارد، خداوند را تسبیح بخواند. هلّلویاه!