ازدواج، طلاق و ازدواج مجدد
- جیسون دمارس
- February 21, 2024
سلام بر مقدسین!
قصد دارم که توضیحاتی را در مورد آموزهی ازدواج، طلاق و ازدواج مجدد ارائه دهم. ما آیات کتابمقدس، برخی توضیحات مختصر و نقلقولهایی از برادر برانهام را برای توضیح تعلیم کتابمقدّس ارائه خواهیم داد.
ارادهی کامل خداوند این است که دو ایماندار استوار، برای یک عمر به هم بپیوندند. تعهّدی که ما در ازدواج میدهیم، پیمانی است که در حضور خدا وارد آن میشویم و تا مرگ به یکدیگر متعهد میشویم. برای ایمانداران هرگز دلیلی برای طلاق وجود ندارد. هرگز شریطی وجود ندارد که نتوانیم از طریق ایمان و قدرت خداوند آن را حل نماییم. همهی ما در ازدواج با مشقّات، ناکامیها و ناامیدیها مواجه میشویم. این یک امر عادی برای هر زوجی است و محبّت در تمام اینها عمل میکند. شوهر سَرِ زن است، یعنی او رهبر روحانی و پیشرو میباشد. این همچنین بدین معناست که او باید خانه و امور مالیاش را مدیریت کند. این بدین معنا نیست که او بدون در نظر گرفتن همسرش هرکاری را که دلخواهش است، انجام دهد؛ چون کتابمقدّس میگویدکه ما باید متقابلاً تسلیم یکدیگر باشیم. زن باید مطیع رهبری و سر بودن شوهرش باشد و شوهر باید یک رهبر خدمتگزار باشد. او ایدهها و خواستههای همسرش را احترام گذاشته و مورد ملاحظه قرار میدهد. شوهر روز به روز جانش را برای او میدهد. زن باید با چنین حرمتی نسبت به شوهرش زندگی کند. شوهر باید به طریقی زندگی کند که همسرش او را حرمت نهد. آنها در زندگی مانند یک تیم عمل میکنند. شوهر حرف آخر را میزند، لیکن آن شوهر در نهایت باید بداند که تحت سر بودن عیسی مسیح قرار دارد. ما به عنوان مردان باید خانهمان را هدایت کنیم، لیکن این رهبری از انتخاب و خواستههای خود ما نشأت نمیگیرد، بلکه رهبریای که بطور کامل تحت اطاعت از عیسی مسیح میباشد، به طوری که مسیح از طریق شوهر و مشارکت همسر خانه و خانواده را رهبری میکند. از آنجا که آنها حق انتخاب طلاق را ندارند، در هر مشکلی خواهند کوشید تا راه حلی را برای ادامه دادن یک رابطه محبت آمیز و شادی بخش بیابند.
متاسفانه ما در دنیای ناقصی زندگی میکنیم. مردم، مطیع مسیح، بخشنده، با محبّت و کاملاً متعهّد نمیباشند، بنابراین طلاق رخ میدهد.
قابل توجّه کسانیکه قصد ازدواج دارند
بیایید پروسهای که بدان آشنایی قبل از ازدواج گفته میشود را برای شما که ازدواج نکردهاید، بررسی کنیم. یک رابطه دارای 5 مرحله میباشد. قبل از این که این مراحل آغاز گردند ما باید چند چیز را در نظر بگیریم. آیا این شخص یک ایماندار راستین است؟ و اگر آنها ایماندار هستند،آیا شخصیت الهی در زندگیشان آشکار میباشد؟ آیا آنها استوار و صادق میباشند؟ آیا آنها مدام در حال جابجایی از یک شغل به شغل دیگر، از یک خانه به خانه دیگر و دیگر تغییرات بهسر میبرند، یا در زندگیشان ثبات وجود دارد؟
حال این تنها راهی است که شما میتوانید برگزینید. نخست به دنبال شخصیت باشید و بعد اگر عاشق او بودید، اشکالی ندارد.
مرحلهی اوّل آشنایی است، جایی که شما آن شخص را ملاقات میکنید و به او علاقهمند میشوید. از اینجا شما نوعی دوستی با فاصله را ایجاد میکنید، که همان مرحلهی دوّم این پروسه است یعنی، دوستی.
شما بیش از حد به او نزدیک نمیشوید، تا این که قبل از شناختن نوع شخصیّت او از لحاظ احساسی به او دلبستگی پیدا نکنید. این مرحلهای است که شما میخواهید دریابید که آیا او دارای شخصیتی الهی است و آیا شایسته همسری میباشد. در طول این مدّت در دعا باشید و هدایت خدا را بطلبید که در طول این روند چه مسیری را باید درپیش بگیرید. سپس وقتی تصمیم میگیرید و احساس میکنید که احتمالاً او همان شخصی است که میخواهید با او ازدواج کنید، لیکن 100% مطمئن نمیباشید، یا شاید مطمئن هستید، شروع به آشنا شدن با یکدیگر میکنید. این مرحلهی سوّم است. تصمیم گرفتن در مورد آغاز دورهی آشنایی باید بر اساس دعا و رهبری خدا باشد، نه شهوت. در دورهی آشنایی شما باید در ملاء عام یا با خانواده یا کلیسا با هم وقت بگذرانید تا یکدیگر را بهتر بشناسید و ببینید که آیا هدایت خدا را برای نامزدی احساس میکنید. بسته به سن زوجین و اینکه آیا آن بانوی جوان با والدینش زندگی میکند، مرد جوان باید نزد پدر دختر رفته و برای آشنا شدن با دخترش کسب اجازه کند. در طول دورهی آشنایی برای شناخت یکدیگر وقت صرف کرده و عجله نکنید. برای ارادهی خدا در مورد رابطهتان دعا کنید. هر قدمی را در صداقت بردارید و حرمت یکدیگر را حفظ کنید. آشنایی به معنای دعا کردن برای تشخیص ارادهی خدا و شناختن بهتر یکدیگر و خانوادهتان میباشد.
سپس هنگامیکه تصمیم گرفته شد که شما میخواهید ازدواج کنید، آن مرد یا والدینش، بسته به وضعیت فرهنگی، باید نزد پدر آن دختر برود و اجازه ازدواج با او را بگیرد. آنگاه شما نامزد شدهاید و این مرحلهی چهارم است. در طول این مدّت این زوج باید از خود و دلهایشان محافظت کنند و مرزهای روشنی را بگذارند تا در طول این دوره از آن عبور نکنند. نامزدی به معنای این است که شما ازدواج خواهید کرد، نه اینکه نامزد کنید و سپس نامزدی را بهم بزنید و غیره. هنگامیکه شما نامزد میشوید، متعهّد شدهاید که ازدواج کنید. در این دوران از بوسیدن، در آغوش گرفتن و تنها بودن در یک اتاق، خودداری کنید. اگر بر خلاف کلام خدا حرکت کنید، شما مرتکب زنا شدهاید و در روز داوری به خدا پاسخگو خواهید بود. شما نباید پیش از ازدواج درگیر هیچ عمل جنسی مثل در آغوش گرفتن، بوسیدن و نوازش کردن شوید.
سپس مرحله پنجم ورود به پیمان ازدواج، در حضور خداست.
ارتباط با جنس مخالف مسئلهای نیست که بشود با قرار ملاقات گذاشتن با یک شخص، سپس دیگری، سپس دیگری و بازگشتن به نفر نخست آن را آسان گرفت. این شیوهی زندگی و رویکرد یک مسیحی نیست. این امری دنیوی و بر خلاف کلام خداست. هر ارتباطی با جنس مخالف باید کاملاً جدی گرفته شود، چون ممکن است شما خود را در شرایط خطر قرار دهید. هرگز با یک جنس مخالف که عضو خانوادهی درجهی یک شما نیست در یک اطاق تنها نباشید. اوّل تسالونیکیان 22:5 میگوید: “از هر نوع بدی احتراز نمایید.”
156 – آیا درست است که زنان و مردان مسیحی در سلام و احوالپرسی یکدیگررا ببوسند؟ اوه، نه آقا! حقیقتاً نه. برادر! شما فقط یک زن را میبوسید، درحالیکه او همسر یا فرزند شماست. میبینید؟ متوجه میشوید؟ آیا درست است… بگذارید ببینم این را درست متوجّه شدهایم؟ آیا درست است که زنان و مردان مسیحی در سلام و احوالپرسی یکدیگر را ببوسند؟ نه آقا!. حقیقتاً نه. این… هرگز این را آغاز نکنید. نه آقا! شما فاصلهتان را از زنان حفظ کنید. از ایشان دوری کنید. دقیقاً درست است. حال، آنها خواهران ما هستند، لیکن این کار را نکنید… حال،آنها این را درک میکنند. این امر حتی به کلیسای پنطیکاستی نیز رسیده است و به آن «عشق آزاد» میگویند. پس هنگامی که با چنین چیزی مواجه میشوید، از آن فاصله بگیرید. اهمیّت نمیدهم که شما تا به چه اندازه پاک میباشید… شما برادر من هستید، و من، من ایمان دارم که شما ممکن است مرد پاک و تقدیس شدهای باشید. اهمیّت نمیدهم که شما تا به چه اندازه مقدّس هستید، شما هنوز یک مرد هستید. و نیز اهمیت نمیدهم که آن زن تا به چه اندازه مقدّس است، او هنوز یک زن است. تا زمانی که ازدواج نکردهاید از او دوری کنید. شما فقط این کار را انجام دهید. به یاد داشته باشید که بدن… اکنون میخواهم کمی بیشتر سخن بگویم تا شما که مسنتر هستید نیز درک کنید.
این یک گروه مختلط است، لیکن من برادر شما هستم، و سوال این بود. میبینید؟ هر انسانی، زن و مرد دارای نوع متفاوتی از غدد هستند. جنس مونث دارای غدد زنانه، یعنی غدد جنسی زنانه است و آن غدهها در لبهای انسان قرار دارند. درست است.
طلاق و ازدواج مجدد
در زمان خداوند عیسی طلاق و ازدواج مجدد شایع بود و فرقههای مختلف آموزش میدادند که یک مرد میتواند همسرش را به دلیلی ناچیز، مانند آشپزی بد، کنار بگذارد. آنها نزد عیسی خداوند آمدند و از او پرسیدند که یک مرد به چه دلیلی میتواند همسرش را طلاق دهد.
“3 پس فریسیان آمدند تا او را امتحان کنند و گفتند، آیا جایز است مرد، زن خود را به هر علّتی طلاق دهد؟ 4 او در جواب ایشان گفت: مگر نخواندهاید که خالق در ابتدا ایشان را مرد و زن آفرید، 5 و گفت، از این جهت مرد، پدر و مادر خود را رها کرده، به زن خویش بپیوندد و هر دو یک تن خواهند شد؟ 6 بنابراین بعد از آن دو نیستند، بلکه یک تن هستند. پس آنچه را خدا پیوست انسان جدا نسازد. 7 به وی گفتند، پس از بهر چه موسی امر فرمود که زن را طلاقنامه دهند و جدا کنند؟ 8 ایشان را گفت: موسی بهسبب سنگدلیِ شما، شما را اجازت داد که زنان خود را طلاق دهید. لیکن از ابتدا چنین نبود. 9 و به شما میگویم هر که زن خود را بغیر علّت زنا طلاق دهد و دیگری را نکاح کند، زانی است و هر که زن مطلقّهای را نکاح کند، زنا کند.”
عیسی آنها را مطلع میسازد که تنها علت حقیقی که یک مرد میتواند همسرش را طلاق دهد، درصورتی است که همسرش مرتکب زنا شده باشد. علت شرعی دیگری وجود ندارد. او همچنین فراتر از آن رفت و بیان داشت آنانی که به هر دلیل بغیر علّت زنا زن خود را طلاق دهند و دیگری را نکاح کنند، زانی میباشند. توجّه کنید که خداوند عیسی چیزی در مورد یک زن که شوهرش را طلاق داده و ازدواج مجدد میکند نگفته است. او تنها در مورد عدم توان زن برای ازدواج مجدد سخن میگوید.
227 – میبینید؟ شوهر او زنده است، بنابراین هیچ مردی نمیتواند با او ازدواج کند. مهم نیست که او چه کاری انجام میدهد و چه کسی است. شوهر او در قید حیات است، پس هیچ عذری برای او وجود ندارد، امّا برای مرد اینطور نیست. “مسبب میشود که او” یعنی «زن» نه مرد. این دقیاً چیزی است که کتابمقدّس میگوید. شما باید کلام را در پیوستگی بکار ببرید. میبینید؟ اصلاً نمیگوید که آن مرد نمیتواند، لیکن آن زن نمیتواند. این دربارهی ازدواج مجدد مرد گفته نشده، بلکه در مورد «زن» گفته شده است. چرا؟ نمادی از مسیح.
228 – توجّه داشته باشید که گفته شده مرد نیز نمیتواند ازدواج مجدد کند، مگر با یک باکره. مرد میتواند ازدواج مجدد کند. او میتواند، او میتواند ازدواج مجدد کند، اگر با یک باکره باشد؛ لیکن نمیتواند با همسر شخص دیگری ازدواج کند. و اگر او با یک زن مطلقه ازدواج کند، در زنا زیست میکند. برایم مهم نیست که چه کسی باشد. کتابمقدّس گفته است: “هر که زن مطلّقی مردی را به نکاح خویش درآورد، زنا کرده باشد.” بفرمایید، بدون هیچ مطلّقهای.
229 – آن نمونهی اصلی را میببینید؟ “از ابتد…” توجّه داشته باشید، مرد میتواند ازدواج مجددّ داشته باشد، امّا زن نمیتواند. همچون داوود، همچون سلیمان، همچون کل کتابمقدس. حال، مانند داوود و مابقی آنها.
230 – حال به اوّل قرنتیان 10:7 توجّه کنید. نگاه کنید. پولس به زنی که از شوهرش طلاق میگیرد، میگوید که مجرد بماند یا آشتی نماید و ازدواج مجدد ننماید. او باید مجرد بماند، یا با شوهر خود صلح کند. زن نمیتواند ازدواج مجدد نماید. او باید مجرد بماند. امّا، توجه داشته باشید که چنین چیزی را هرگز در مورد مرد نگفته است. میبینید؟ شما نمیتوانید کاری کنید که کلام دروغ بگوید. “از ابتدا…” قانون ارتباط جنسی شامل تعدد زوجات… حال، کلام خدا با ذات خدا یکی میباشد و در پیوستگی قرار دارد.
اکنون او در اینجا برای اصلاح مسئله ازدواج و طلاق، آشکارا این نمادها را نشان میدهد تا شما بدانید که کدام درست و کدام اشتباه میباشد. یک مسیح وجود دارد، و اعضای متعدد عروس. توجّه داشته باشید، او میتواند ما را به دلیل زنای روحانی و تعلیم غلط کنار گذارد، هرزمانی که بخواهد، لیکن چگونه به خود اجازه میدهید که او را کنار بگذارید؟ مرد میتواند همسرش را طلاق داده و با دیگری نکاح کند، لیکن همسری که شوهرش او را طلاق داده، نمیتواند با شخص دیگری نکاح کند. تمامی سایهها و نمادها را میبینید که کاملاً هماهنگ شدند؟ خلقت اصلی را ببینید، نه محصول فرعی را، نه کلیسا را، بلکه عروس را از طریق کلام. نه زن، بلکه مرد؛ هربار به همین صورت. به همین دلیل است که کلام در مقابل انجام شدن این عمل توسط مرد هیچ چیز نمیگوید، همیشه در مورد زن بوده است. دقیقاً همین است.
توجّه داشته باشید که پولس در رومیان 2:7-3 به همسر اشاره میکند نه شوهر:
“2 زیرا زن منکوحه برحسب شریعت به شوهرِ زنده بسته است، امّا هرگاه شوهرش بمیرد، از شریعت شوهرش آزاد شود. 3 پس مادامیکه شوهرش حیات دارد، اگر به مرد دیگر پیوندد، زانیه خوانده میشود. لکن هرگاه شوهرش بمیرد، از آن شریعت آزاد است که اگر به شوهری دیگر داده شود، زانیه نباشد.”
پولس همین طرز تکلم را بار دیگر در اول قرنتیان 10:7-11 تکرار میکند:
“10 امّا منکوحان را حکم میکنم و نه من بلکه خداوند، که زن از شوهر خود جدا نشود؛ 11 و اگر جدا شود، مجرّد بماند یا با شوهر خود صلح کند؛ و مرد نیز زن خود را جدا نسازد.”
زن نمادی از کلیسا است. کلیسا نمیتواند از مسیح جدا شود، لیکن هنگامیکه کلیسا مرتکب زنای روحانی نسبت به او میشود، مسیح میتواند کلیسا را کنار بگذارد.
“زیرا که شوهر سر زن است، چنانکه مسیح نیز سر کلیسا و او نجاتدهندهی بدن است.”
توجه داشته باشید که خداوند عیسی مسیح، شرط زنا برای طلاق را قرار میدهد و بار دیگر تنها به مردان اشاره میکند.
“لیکن من به شما میگویم، هر کس بغیر علّت زنا، زن خود را از خود جدا کند، باعث زنا کردن او میباشد و هر که زن مُطَلَّقه را نکاح کند، زنا کرده باشد.”
همین پرسش و پاسخ را در انجیل مرقس، با بافتی کمی متفاوت، میبینیم:
“4 گفتند، موسی اجازت داد که طلاق نامه بنویسند و رها کنند. 5 عیسی در جواب ایشان گفت: بهسبب سنگدلی شما این حکم را برای شما نوشت. 6 لیکن از ابتدای خلقت، خدا ایشان را مرد و زن آفرید. 7 از آن جهت باید مرد پدر و مادر خود را ترک کرده، با زن خویش بپیوندد، 8 و این دو، یک تن خواهند بود؛ چنانکه از آن پس دو نیستند، بلکه یک جسد. 9 پس آنچه خدا پیوست، انسان آن را جدا نکند. 10 و در خانه باز شاگردانش از این مقدّمه از وی سوال نمودند. 11 بدیشان گفت: هر که زن خود را طلاق دهد و دیگری را نکاح کند، بر حقّ وی زنا کرده باشد. 12 و اگر زن از شوهر خود جدا شود و منکوحه دیگری گردد، مرتکب زنا شود.”
اینجا، خداوند عیسی هیچگونه شرطی برای طلاق نمیگذراد. او به سادگی میگوید که اگر هر کدام از آن دو شخص طلاق گیرند و ازدواج مجدد کنند، آنها مرتکب زنا شدهاند. در حالی که در هر دو قسمت انجیل متّی او شرط طلاق را زنا قرار میدهد و بطور خاص بیان میکند که هر که زن خود را از خود جدا کند و او ازدواج مجدد نماید، باعث زنا کردن او میباشد.
برای افزدون به این جزئیات، شرایطی را ببینید که یک مرد بازنی ازدواج کرده که به او دروغ گفته و قبل از ازدواج مرتکب زنا شده بوده.
186 – چندی پیش زنی آمد و گفت: “آه، من تمام اینها را اعتراف کردهام.” او مضطرب و فروپاشیده بود و گفت: “من تمام اینها را به خدا اعتراف کردم.”
187 – من گفتم: “شما باید آن را به شوهرتان اعتراف کنید. شما نسبت به خدا مرتکب زنا نشدهاید، بلکه نسبت به شوهرتان.” درست است.
188 – و اگر یک مرد با زنی ازدواج کند که قبل از ازدواج، زندگی ناپاکی داشته، سپس مدت طولانی پس از ازدواجشان همسرش نزد او برود و بگوید: “عزیزم! میخواهم چیزی را به تو بگویم. من بیرون با مرد دیگری رابطه داشتهام و هرگز به تو نگفتم.” عیسی میگوید که آن مرد میتواند او را طلاق داده و با شخص دیگر ازدواج کند، چون آنها در ابتدا نیز به هم نپیوسته بودند، چون آن زن ریاکارانه به او دروغ گفته بود.
ابطال و طلاق
سوال دیگری که پیش آمده، این است که آیا ابطال ازدواج با طلاق متفاوت است؟ این پاسخی است که برادر برانهام در این مورد میدهد.
چند روز پیش این سوال پرسیده شد: “آیا ابطال، ابطال، یک ابطال ازدواج مانند همان طلاق میباشد؟” میبینید؟ دوستان! هنگامیکه شما این سوالات را از من میپرسید، نمیدانید که با من چه میکند. دوستان بسیاری دارم که اینجا نشستهاند و دو یا سه دفعه ازدواج کردهاند. آیا متوجّه شدید که با پسر خودم بیلی پاول سخن میگویم؟ آیا از بیلی پاول چشمپوشی خواهم کرد؟ البته که نه. بیلی پاول با دختری ازدواج کرد. او آمد و گفت: “بابا من قصد دارم ازدواج کنم.” من در حال شستن ماشینم بودم، گفتم: “سرت را به دیوار بکوب.” و همانطور به شستن ماشینم ادامه دادم. او گفت: “من قصد دارم ازدواج کنم.” و من گفتم: “اوه! ادامه بده.” درست همانطور ادامه دادم. او میرود، به مادرش میگوید و مادرش به او میخندد. میدانید او چه کرد؟ او با دختر کوچکی که هنوز محصل بود، فرار کرده و ازدواج کرد. ما، پدر آن دختر و من، آن ازدواج را باطل کردیم. ما آن ازدواج را باطل کردیم، لیکن او ازدواج کرده بود. او پسرم است که هماکنون اینجا نشسته و به من گوش میدهد. دقیقاً همین است. او با دختری که هم اکنون با او زندگی میکند، نزد من آمد. با عروسم و نوهی کوچکم… او گفت: “بابا! آیا من را به عقد هم در میآوری؟” من گفتم: “ابداً.” این پسر خودم است. فکر میکنید این امر تا به مغز استخوان به من ضربه نزد، هنگامی که او را در آغوشم فشردم؟ من هرکاری را که میتوانستم، انجام دادم. من برای او هم پدر و هم مادر بودم. فکر میکنید گفتن این حرف مرا نابود نمیکند؟ لیکن حقیقت دارد. قطعاً. پسرم اینجا نشسته و گوش میدهد. اکنون عروس و نوهی کوچکم درست همین جا نشستهاند… لیکن به او میگویم که این اشتباه است. متوجّه میشوید؟ چون باید بگویم. من نسبت به کلام موظف هستم.
160 – و میگویم که آیا شما توسط مجری قانون ازدواج نمودید؟ شما باید توسط کلیسا ازدواج مینمودید، توسط یک خادم. این امری شایسته برای یک مسیحی میباشد. لیکن از آنجا که شما از قبل پیمان بسته، عهد کرده و بیست سال پیش با هم ازدواج نمودید، گمان میکنم مشکلی نداشته باشد.
اگر من اینجا میایستادم و پسرم اینجا نشسته بود و با دختری عهد بسته بود و من میگفتم، میگفتم که اگر هرگز مراسمی برایش گرفته نشده، پس من ریاکار میبودم… مهم نیست که آیا او با آن زن زندگی کرده یا با او خوابیده است. آن دختر، یا هرچیزی که بود… هنگامی که او آن عهد را بست، پس ازدواج کرده است. خواه بیلی پاول باشد یا شخصی دیگر. اگر نظر مرا بخواهید، عیناً مثل هم میباشند.
مکاشفهی ازدواج و طلاق
اکنون ما به دلیل تفاسیر الهیاتی غلط، در این وضعیت نابسامان قرار داریم. درست است؟ به همین دلیل است که شما زنان و مردان برای بار دوم ازدواج نمودید، بدلیل تفاسیر الاهیاتی غلط. حال میخواهم چیزی را که او به من گفت، به شما نشان دهم.
310 – زمانی که خداوند، خالق ما، عیسی مسیح، بر روی زمین بود این سوال از او پرسیده شد. و عیسی گفت، هنگامیکه نبی رهایی دهندهاش، موسی، به مصر رفت تا فرزندان را از مصر خارج کند و به سرزمین وعده ببرد، مردم را در این شرایط دید و اجازهی نوشتن طلاق نامه را به ایشان اعطا کرد. چون شرایط، چیزی بود که وجود داشت. موسی در چنین شرایطی از جانب خداوند، «چنین کنند» را دریافت کرد. خدا به موسی این اجازه را داد. این نبی برای مردم فرستاده شد تا این طلاقنامه را به آنها اعطا کند.
311 – و در اوّل قرنتیان، باب 7، آیات 12 و 15، در عهد جدید، نبی، پولس با همان چیزها در کلیسا روبرو شد، و این سخن را گفت: “من میگویم، نه خداوند.” درست است؟ به دلیل شرایط طلاق.
312 – “لیکن از ابتدا چنین نبود.” لیکن به موسی اجازه داده شده بود، و خدا این را عدالت قرار داد. و پولس نیز هنگامی که او کلیسایش را در آن وضعیت یافت، حق داشت.
313 – اکنون شما ایمان دارید که این امر حقیقت دارد و از طرف خدا میباشد، چون خداوند توسط اثبات ابر و پیغامش، مرا تا به اینجا آورده است. آیا خدای بالای کوه نباید اجازه دهد همان کار را انجام دهم، تا شما را در راهی که هستید قرار دهم تا دیگر آن را انجام ندید؟ بروید و با همسرانتان در آرامش زندگی کنید، چون زمان منقضی شده است. آمدن خداوند نزدیک است. ما برای باز کردن این چیزها زمان نداریم. مبادا این را بار دیگر تکرار کنید! من فقط با جماعت خود سخن میگویم. لیکن اگر متاهل هستید… و خدا بر روی آن کوه مرا شاهد این امر ساخت که اکنون میتوانم این را بگویم، مکاشفهای ماوراءطبیعی به واسطهی گشوده شدن هفت مهر. و این یک درخواست در کلام خدا است. “اجازه بده همانطور که هستند پیش بروند و دیگر گناه نورزند.”
314 – “از ابتدا چنین نبود.” درست است. چنین نبود و در انتها نیز نخواهد بود.
برادر برانهام در ادامهی مکاشفهاش، به موسی و پولس اشاره میکند که بر اساس شرایط، مکاشفهای را دریافت میکنند. بیایید به آنها نگاهی بیندازیم.
“1 چون کسی زنی گرفته، به نکاح خود درآورد، اگر در نظر او پسند نیاید از اینکه چیزی ناشایسته در او بیابد، آنگاه طلاقنامهای نوشته، به دستش دهد و او را از خانهاش رها کند. 2 و از خانه او روانه شده، برود و زن دیگری شود.”
“12 و دیگران را من میگویم نه خداوند، که اگر کسی از برادران، زنی بیایمان داشته باشد و آن زن راضی باشد که با وی بماند، او را جدا نسازد. 13 و زنی که شوهر بیایمان داشته باشد و او راضی باشد که با وی بماند، از شوهر خود جدا نشود. 14 زیرا که شوهر بیایمان از زن خود مقدّس میشود و زن بیایمان از برادر مقدّس میگردد و اگرنه اولاد شما ناپاک میبودند، لکن الحال مقدّسند. 15 امّا اگر بیایمان جدایی نماید، بگذارش که بشود، زیرا برادر یا خواهر در این صورت مقیّد نیست و خدا ما را به سلامتی خوانده است.”
پولس در اینجا میگوید که اگر زوجهی بیایمان، شما را به دلیل ایمانتان ترک کند، شما مقید به پیمان ازدواج نمیباشید.
بنابراین برادر برانهام میگوید که او برای شوهران و همسران، از خدا اجازه دریافت کرده که زندگی متاهلیشان را ادامه دهند و همان گناه را بار دیگر تکرار نکنند؛ چرا که آنها به دلیل تعلیم غلط، طلاق گرفته و ازدواج مجدد نموده بودند. حال، باید همانگونه که هستند، باقی بمانند و هرگز این گناه را تکرار نکنند.
به طور خلاصه:
- اگر زن مرتکب زنا شود، شوهر میتواند طلاق گرفته و ازدواج مجدد نماید.
- اگر شوهر مرده باشد، همسر میتواند ازدواج مجدد نماید.
- ابطال ازدواج، همان طلاق است.
- اگر شما خارج از ارادهی کامل خدا ازدواج کرده و طلاق گرفتهاید، همانگونه ادامه دهید و دیگر هرگز آن گناه را مرتکب نشوید.